دوشنبه 7 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عزت‌الله سحابی: خشونت خواست حکومت است، مردم خويشتن‌دار باشند، روزآنلاين

عزت‌الله سحابی
ما که می‌دانيم خشونت را اين حاکميت دارد به مردم تحميل می‌کند. زور و فشار وارد می‌کند برای اين‌که مبارزات مردم برود به سمت راديکاليسم تا سرکوب‌شان کند. اما حرف ما اين است که اگر بنا بر خشونت گذاشته‌شود، اين حاکميت هيچ ابايی هم ندارد که يک ميليون نفر آدم را هم بکشد. اينان پای حفظ خودشان در اين حد ايستاده‌اند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


سارا سماواتی - عزت الله سحابی، رييس شورای فعالان ملی – مذهبی، در مصاحبه با روز از دغدغه های خود در مورد سمت و سوی حرکت های اعتراضی سخن گفته است. وی با تاکيد بر لزوم پرهيز مردم از خشونت می گويد: "خشونت را اين حاکميت دارد به مردم تحميل می کند. زور و فشار وارد می کند برای اينکه مبارزات مردم به سمت راديکاليسم برود." وی معتقد است: " فداکاری در راه هدف هميشه اين نيست که من بروم و سينه ام را در مقابل گلوله دشمن سپر بکنم؛ گاهی وقتها هم هست که من برای رسيدن به هدفم بايد تسلط بر نفس داشته باشم تا از آنچه که دشمن می خواهد و من را به سوی آن هل می دهد، اجتناب کنم."

با اتفاقاتی که امروز در تهران و بسياری از نقاط کشور افتاد، آيا شما فکر می کنيد که مبارزات مردم مسالمت آميز می رود که سمت و سوی ديگری پيدا کند؟
ما اطلاع دقيق داريم که حاکميت می خواهد و اصرار دارد که اين مبارزه را به خشونت بکشاند تا آن را سرکوب کند. به همين دليل ما همچنان و بيش از گذشته بر پرهيز از خشونت و تأکيد بر مبارزه مسالمت آميز اصرار داريم.

خوب مردم بايد چه کنند؟
مردم با توجه به همين اصراری که طرف مقابل بر خشونت دارد و با توجه به اينکه حتا در روزی مثل عاشورا تظاهرات مردم را به آن سمت می کشد، مردم بايد هر چه بيشتر از آن دوری کنند و مبارزه دموکراتيک را طولانی تر و کم هزينه تر کنند. در واقع مردم بايد خويشتن داری کنند. اين درک ما و تجربه ما از مبارزات سياسی در اين جامعه است و از مردم ايران اين تقاضا را داريم. حال چقدر اين توصيه ما را بپذيرند و عمل کنند... ما سعی خودمان را می کنيم. تنها توان ما در اين شرايط اين است. تجربه بيست و پنج سال انقلاب که ما در مقابل خودمان داريم هم به ما می گويد که آنها خواستند با خشونت پاسخ بدهند خودشان هم به مروز به سرکوبگر و خشونت طلب تبديل شدند؛ گذشته از آنکه اگر اصل بر خشونت گذاشته شود حاکميت ابزار سرکوب در دست دارد و خشن تر است.

ولی به نظر می رسد در حکومت اصل بر خشونت گذاشته شده است. حوادث امروز حتا مردم را هم به نسبت گذشته به تهاجم کشاند.
ما که می دانيم خشونت را اين حاکميت دارد به مردم تحميل می کند. زور و فشار وارد می کند برای اينکه مبارزات مردم برود به سمت راديکاليسم تا سرکوب شان کند. اما حرف ما اين است که اگر بنا بر خشونت گذاشته شود، اين حاکميت هيچ ابايی هم ندارد که يک ميليون نفر آدم را هم بکشد. اينان پای حفظ خودشان در اين حد ايستاده اند. بنا براين هموطنان عزيز من که می بينم در اين خيابان ها چه کشيده اند، باز هم بايد خويشتن داری بکنند و فداکاری بکنند. فداکاری در راه هدف هميشه اين نيست که من بروم و سينه ام را در مقابل گلوله دشمن سپر بکنم. گاهی وقتها هم هست که من برای رسيدن به هدفم بايد تسلط بر نفس داشته باشم تا از آنچه که دشمن می خواهد و من را به سوی آن هل می دهد، اجتناب کنم. اين کار با تحريکاتی که حکومت می کند آسان نيست، اما يکی از سختی های مبارزه همين فشارهای حسی و عاطفی است که ما بايد از عهده اش بر بياييم.

عده ای می گويند وقتی اين حاکميت در نهايت زور دارد که مردم را سرکوب کند، پس چه اميدی برای مردم باقی می ماند که مبارزه مسالمت آميز بکنند؟ اصلاً توصيه شما به مردم در اين مرحله ای که الان هستند چيست؟ چگونه اين سلاح خشونت را از دست حکومت بگيرند؟
ببينيد ما بايد خواسته های مان را بر اساس توان مان مرحله بندی کنيم. اگر ما با آقای خامنه ای و رهبری کشور مسئله داريم، سوال داريم، اعتراض داريم ـ که خيلی هم داريم ـ اما مصلحت ما در اين نيست که پای آقای خامنه ای را به ميان کشيده و شعار عليه رهبر بدهيم. ما بايد به هر وسيله ای می توانيم تبليغ، ترويج، نوشتن، انتشار اسناد، نشان بدهيم که احمدی نژاد بلای جان ايران است. حضورش نابودی ايران است! آقای خامنه ای آيا می خواهد به سرنوشت کسی دچار شود که از يک چنين شخصيتی دفاع می کند؟ چون واقعيت اين است که احمدی نژاد ملاحظه آقای خامنه ای را هم نخواهد کرد از او هم گذر خواهد کرد. او نقشه ها دارد برای ايران و برای خودش. او می خواهد به عنوان سردار امام زمان ظهور کند. او نه تنها عليه آقای خامنه ای، اصلاً عليه روحانيت در خواهد آمد. ما بايد از اين موضع با آقای خامنه ای حرف بزنيم.

اينها در صورتی است که آقای خامنه ای به اين صحبت ها گوش بدهد؛ شما فکر می کنيد که آقای خامنه ای اين حرف ها را می شنود؟
خوب بينيد اين يک بخش از سياست ماست. هيچ مبارزه ای هم نيست که که بتوان آينده اش را با دقت پيش بينی کرد آن هم در اين فضای ايران که اين قدر پيچيده است . هيچ جامعه ای به نظرم در دنيای امروز اينهمه پيچيدگی ندارد. ولی ما بايد به هر حال برنامه بگذاريم که برای يک مرحله معين قدم برداريم. اگر احمدی نژاد برود ما يک مرحله جلو رفته ايم.

شما به پپيشبرد اين سياستی که می گوييد چه اميدی داريد، وقتی به گفته خودتان شعارها عليه آقای خامنه ای است؟ چگونه ميخواهيد اين روند را به سمتی که می گوييد به مصلحت است تغيير بدهيد؟
به هر حال من يا فقط ملی - مذهبی ها نيستند که برای پيشبرد اين سياست تلاش می کنند. آقای موسوی و آقای کروبی هم هستند و ديگران هم هستند. آقای خاتمی که دوازده سال است مبلغ تئوری عدم خشونت است و باز ديشب در جماران با او آن حرکت را کردند هم از اين سياست دفاع می کند. ما بايد تمام تلاش مان را در جهت تمرکز مبارزه مردم بر روی احمدی نژاد بگذاريم و به نظر من اين ما را يک گام به جلو می برد و در وهله اول خطر آسيب های بيشتر از سوی اين دولت را از مملکت ما رفع می کند و امکان می دهد که با تعقل و تأمل بيشتر به آينده کشورمان فکر کنيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016