دوشنبه 7 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تعليق تاکتيکی دو ماهه حرکت‌های اعتراضی خيابانی جنبش سبز، آرش سليم

حضور پرشکوه مردم در روز عاشورا وحشت کودتاگران را چندين برابر کرده است. چشم انداز پيوستن نيروهای انتظامی و نظامی به صفوف مردم برکابوس های آن ها افزوده است. سردرگمی را می توان در صفوف آن ها به روشنی مشاهده کرد. ارگان های مختلف، ديگری را به کم کاری و عدم بکارگيری خشونت لازم متهم می کنند. در اين شرايط حساس برای نتيجه گيری از مبارزات و جانفشانی های يک صد ساله مردم ايران برای آزادی و استقرار دمکراسی پايدار، چند نکته زير به نظر نگارنده می رسد:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۱) خشونت های بی رويه کودتاگران که با کشتارهای روز عاشورا و دستگيری های بعد از آن وارد فاز جديدی شده است، به نفع جنبش سبز تمام خواهد شد (با توجه به بند ۶ اين نوشتار). زيرا گرايش های گوناگون داخل جنبش سبز را به هم نزديک تر می کند. لايه های راديکالتر جنبش را به ميانه روی و شکيبايی بيشتر متمايل می کند. اما جناح معتدل تر جناح محافظه کار را از کودتاگران بيرحم دورتر می کند.
۲) بايد اين واقعيت تلخ و برهنه را پذيرفت که سران کودتاگران به غايت بيرحمند، هيچ پرنسيبی ندارند و اگر بتوانند از هر اقدام جنايتکارانه ای برای منافع خود و حفظ خود فروگذار نخواهند کرد. آن ها برای سرکوب نياز به بهانه ندارند. هر چه موقعيت خود را متزلزل تر و خود را رفتنی تر ببينند به خشونت بيشتری تمايل پيدا می کنند. فراموش نکنيم، صحبت از ميلياردها دلار نفتی است که اين وسط از آن مستقيم و غير مستقيم نفع می برند.
۳) از طرف ديگر جنبش سبز عليرغم دست آوردهای درخشان خود فاقد يک رهبری دست جمعی "کنشگرانه" برای تثبيت دست آوردهای جنبش می باشد. يک علت آن را می توان ترديد و دودلی رهبران نمادين جنبش در پذيرش سقوط اخلاقی نظام جمهوری اسلامی دانست. اين خود ناشی از وابستگی عاطفی آن ها به انقلاب ۵۷ و شخص آيت الله خمينی است.
۴) نمی توان بدون ارائه هيچ ابتکاری از طرف رهبران جنبش سبز، از مردم و به ويژه جوانان پرشور انتظار صبر و تحمل زياد داشت. در کشوری که مجوز تظاهرات داده نمی شود، آن ها به متانت و هوشمندی چشم براه يک روز مثل عاشورا می مانند که اعتراض های خود را به صورت قانونی در لوای يک فرصت گردهمايی بيان کنند. آن گاه متاسفانه مورد وحشيانه ترين سرکوب ها آن هم در روزی که مقدس است قرار می گيرند.
۵) به گمان نگارنده رهبری جنبش سبز می بايست از حالت واکنشی درآيد و کنشگرانه و خلاق شود. جنبش به سازماندهی بيشتر نياز دارد. همچنين می بايست از پشتيبانی صلح دوستان جهان و افکار عمومی کشورها که بی ترديد با جنبش سبز است، بهره عملی مناسب را برد.
۶) با توجه به موارد بالا شايد بهترين حرکت در اين مقطع صدور بيانيه ای از طرف رهبران جنبش باشد که رسما از مردم بخواهند دو ماه حرکت های اعتراضی خيابانی را به حالت تعليق درآوردند. در اين فاصله شايد رهبران جنبش فرصت تفکر و بررسی بيشتر را پيدا کنند. "نقشه راه" را، برای نتيجه گيری از فداکاری های مردم، به روز کنند و برای تشکيل "کنگره ملی" که يک ضرورت است گام هايی بردارند. بی ترديد هواداران جنبش سبز وقتی تحرک و بابرنامه بودن رهبران را ببيند، حرف های آن ها را به روی چشم خواهند گذاشت.

آرش سليم


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016