دوشنبه 19 بهمن 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جوادی آملی: کاری که باعث تضعيف نظام شود، حرام عينی است، اگر کسی کافر است نبايد بگويد جمهوری ايرانی بايد بگويد جمهوری اسلامی، ايسنا

آيت‌الله جوادی آملی اظهار کرد:« همه ما بايد انشاء الله در ۲۲بهمن شرکت کنيم. هيچ کس حرف خلاف نزند. کسی را هم اهانت نکنيم، دروغ نگوييم، خيانت نکنيم و بی‌حساب کسی را نرنجانيم و تهمت بی‌جا هم به کسی نزنيم و بدانيم اين لکة ننگ را کسی به خودش راه ندهد.»

به گزارش ايسنا، اين استاد برجسته حوزه در ديدار جمعی از فرماندهان سپاه، بسيجيان و اساتيد آموزش بسيج دانشگاه‌های سراسر کشور با توجه به فرا رسيدن سالروز دهه فجر انقلاب اسلامی اظهار کرد:« اين نظام، نه به آسانی به دست آمده ونه به آسانی برمی‌گردد. اگر معاذالله کوچکترين آسيبی ببيند تمام لعنت‌های گذشته دامنگير ما می‌شود. اين امانت الهی است. بر همه ما واجب عينی است که اين نظام را حفظ کنيم. کاری که باعث تضعيف اين نظام است، باعث تفرقه است، باعث نفاق‌افکنی می‌شود، باعث طمع بيگانه است، اين کار حرام عينی است.»

وی ادامه داد: اين چنين نيست که اگر کسی دارای رهبر خوب بود بگويد کشور حفظ می‌شود. رهبر اگر علی‌ابن ابی‌طالب «عليه السلام» هم باشد مادامی که مردم عاقل باشند کشور به مشکل برمی‌خورد. داشتن رهبر خوب نيمی از قضيه است. پس مبادا بگوييم ما يک رهبر خوب داريم و همين کفايت می‌کند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين مفسر قرآن کريم با تاکيد بر اين‌که نبايد هر حرفی را بزنيم و به هر کسی اهانت کنيم و هر چيزی که مطابق با ما نيست فتوا به بطلانش بدهيم، تصريح کرد: مبادا خدايی ناکرده آنها که اهل اعتراض هستند اين آلودگی‌ها و ننگ «نه غزه، نه فلسطين» و «جمهوری ايرانی» را به خودشان راه دهند. اين ننگ برای هميشه ننگ است. اينهايی هم که کافرند ـ بالاخره کافر هم داريم در اين مملکت و اين طور نيست که نباشند ـ اينها اگر اسلام را قبول ندارند که ندارند، اگر ايرانی هستند بايد بگويند: «جمهوری اسلامی»؛ برای اينک از جمهوری ايرانی هيچ کاری ساخته نيست. در جنگ جهانی اول همين ما ايرانی‌ها تسليم شديم و تسليم کرديم. در جنگ جهانی دوم همين ايران را ما ايرانی‌ها تسليم کرديم. گفتند ۱۷ شهر بدهيد گفتيم چشم. گفتند بايد نوکر بشويد گفتيم چشم.

وی افزود: اگر کسی کافر است نبايد بگويد جمهوری ايرانی. بايد بگويد جمهوری اسلامی. اما وقتی اسلام آمد، ايران آمد، مراجع آمدند. بسياری از کارها را مراجع کردند منتها امام شاخص بود. مباداد مراجع را کم بگيريد. آن وقتی که امام ايران حضور نداشتند، مرحوم آقای گلپايگانی بود، مرحوم آقای نجفی مرعشی بود، بسياری از بزرگان، فتوا می‌دادند، اين انقلاب را آنها حفظ کردند در زمان غيبت امام. مبادا حرمت اينها، قدر اينها، جلال و عظمت اينها حفظ نشود. خب اينها حفظ کردند.

جوادی آملی يادآور شد: من يادم هست که در بهبوهه قدرت ازهاری مرحوم آيت‌الله العظمی گلپايگانی يک اعلاميه‌ بسيار قوی و غنی فرستاد. خب اينها را حفظ کردند. مراجع آمدند و مردم هم مقلد مراجعند. مردم آخر برای چه چيزی خون بدهند. برای نفت خون بدهند؟ يا برای همين مطالب برزخی علی‌ابن ابی طالب خون بدهند؟ وقتی انقلاب اسلامی شد ما ۱۰ سال جنگيديم. جنگ ما هشت ساله نبود. دو سال که گرفتار جنگ داخلی بوديم، هشت سال جنگ خارجی. تا انقلاب به سر رسيد هنوز ۵۷ تمام نشده بود که گنبد آتش شده. آتش رسمی. سنگر گرفتند، اسلحه آوردند، گرفتار جنگ داخلی شديم. همين سربازان شمال و بسيجيان و سپاهيان شمال رفتند و آن آتش را خاموش کردند. خب بعد از جنگ داخلی گنبد جنگ کردستان شروع شد. بعد جريان خلق عرب شروع شد. بعد جريان خلق مسلمان شروع شد. در طی اين دو سال که جنگ داخلی بود انفجار دفتر حزب جمهوری هفتاد و دو تا کشته داديم. نخست وزيری منفجر شد. دادستانی کل منفجر شد. کوی و برزن انفجار بود. اين دو سال جنگ داخلی بود. هشت سال هم جنگ خارجی. کم کشته نداد ايران. اما «جمهوری ايرانی» کشته نداد، «جمهوری اسلامی» شهيد داد. مبادا خدايی ناکرده اين لکه‌ها پيدا شود. آنها هم که اعتراض دارند مبادا اين آلودگی‌ها را امضاء کنند. چه اينکه امضاء نکردند و نمی‌کنند البته. ولی اين آلوده‌ها حساب‌شان از همه جداست، اينها نه ايرانی‌اند و نه مسلمان.

جوادی آملی در ادامه خاطرنشان کرد: همه ما که مسلمانيم و ايرانی هستيم شعار ما، شعور ما تشويق ما، حفظ نظام، حفظ انقلاب اسلامی حفظ وحدت، حفظ اين کيان. وگرنه اگر خدايی ناکرده اين آسيبی ببيند الان ما توی ميدان مين هستيم. شما می‌بينيد روزانه افغانستان و پاکستان شعله است. ساليان متمادی ‌است که غرب ما عراق شعله است. اين شيوخ بی‌عقل خليج فارس که تيکه شده‌اند اينها کشورهای يک وجبی‌اند. اينها همه جزء ايران بودند. تمام اينها پايگاه نظامی آمريکا است و دستشان هم روی شاسی است. ما توی ميدان مين هستيم. مانده شمال، در شمال ما اين پايگاه انجيرليک که ترکيه پيمان نظامی(پيمان نظامی يعنی پيمان نظامی) بسته با اسرائيل و آمريکا،‌ نه پيمان اقتصادی. به بهانه ناتو. خدايی ناکرده در ميدان مين اگر از چهار طرف حمله بکنند يک روزه مسئله حل است تنها به برکت اسلام و قرآن و ايمان مردم است که کسی تکان نمی‌خورد آن وقت حيف است که اين عظمت و جلال و شکوه نيست، مگر می‌شود ملت مختلف را نگهداری کرد. آن روز همه به مسئولين می‌گفتند ما را اعزام کنيد، مسئولان می‌گفتند وسيله نداريم، می‌گفتند يا اعزام يا اعدام. همين جوان‌ها بودند. اين‌ها برابر صدر اسلام در قرآن کريم فرمود: رسول من در سایة تربيت قرآن و عترت اين جوان‌های متدين دينی طوری هستند که وقتی آمدند تا شما آن‌ها را به جبهه اعزام کنيد‍، «لم يجدوا ما ينفقون»‍، «تری أعْیُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلاَّ یَجِدُواْ مَا یُنفِقُونَ» ببينيد تمام شبکة چشمشان پر از اشک می‌شود که چرا شمشير ندارند بروند و چرا اسب ندارند بروند.

اين استاد حوزه در ادامه اظهار کرد: همان حالت صدر اسلام هم در انقلاب اسلامی بود. اين نعمت از مهم‌ترين نعمت‌های الهی است و اگر خدايی ناکرده اين سابق و لاحقش، به يکديگر وصل بشود، اين گوهر گرانبها هم از دست ما می‌رود. الان ما چرا می‌گوييم ايران شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله است و حال اينکه چند سال حضرت امير حکومت می‌گيرد خب ۵ سال در مقابل ۲۵۰۰ سال قابل حساب نيست. اگر رفت، رفت.

جوادی آملی در اين ديدار در ادامه بحث جلسه گذشته به تفسير خطبه ۲۲۱ نهج‌البلاغه پرداخت و با اشاره به آيه «بل الانسان علی نفسه بصيرة» گفت: «اگر کسی خودش را نشناخت، مطمئنا نه نظام را می‌شناسد، نه انقلاب را می‌شناسد، نه رهبر را می‌شناسد. آخر کسی که از درون خود باخبر نيست با چه چيزی ارتباط داشته باشد؟ ولی اگر کسی «علی نفسه بصيرة» شد، آنگاه بيرون را به خوبی می‌شناسد و رابطه خود را با بيرون تنظيم می‌کند».

وی افزود: «بنابراين مهمترين راه برای بصير شدن و بصيرت‌يابی معرفت نفس است و اگر خودمان را به اين ميزان شناختيم، آنگاه ديگر توزين اشياء کاملا آسان است که چه چيزی برای ما خوب است و چه چيزی برای ما بد. چه چيزی حق است و چه چيزی باطل. نه آدم ديرباوری هستيم و نه آدم زودباوری».

اين مفسر قرآن کريم خاطرنشان کرد:‌ «حضرت امير «عليه السلام» در اين خطبه در مورد عالم برزخ چنين می‌فرمايند که اينهايی که مردند همه به يک ديار می‌روند. هم آنها که پياده بودند و هم آنها که سواره بودند. هم آنهايی که مالک بودند. در عين حال که در کنار هم هستند از يک‌ديگر بی‌خبرند. در عين حال که جمعند زندگی اجتماعی ندارند. احدی به فکر ديگری نيست. فرمود اينها زير پای شما هستند. مأذون نيستند که به شما گزارش بدهند چه بر آنها گذشت و اگر می‌گفتند می‌فهميديد که چه بر آنها می‌گذرد».


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016