پنجشنبه 13 اسفند 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جنبش زنان، يک‌صد مرد و هفت پرسش، فرهاد پايار، دويچه‌وله

فرهاد پايار، همکار دويچه وله، خواسته است که بداند مردان ايرانی در مورد حقوق زن چه می‌انديشند. او دست به يک نظرسنجی زده است، از عده‌ای که با آنان مستقيم يا غير مستقيم، تماس دارد. گزارش او درمورد اين نظرسنجی خودمانی:

ارنست اليتس (Ernst Elitz)، يکی از برجسته‌ترين ژورناليست‌های آلمان در مقاله‌ای تحت عنوان "عليه دروغگويی و حماقت" (در برلينر تسايتونگ، ۴ ژانويه ۲۰۱۰)، دوازده ويژگی مهم را برای رسانه‌ها برمی‌شمرد. به نظر او، در وهله‌ی نخست، يک رسانه بايد بتواند سياست را به زبان روزمره توضيح دهد. دوم: برای يافتن "واقعيت"، بيشتر به زندگی انسان‌ها نگاه کند و کمتر به حرف‌های سياستمداران و سياسی‌کاران اهميت دهد. سوم: رسانه‌ها بايد تابوها را بشکنند. چهارم: رسانه‌ها بايد نقض حقوق انسان‌ها را آشکار کنند ...
اليتس که تا سال پيش رياست راديوی سراسری آلمان را به عهده داشت، در مصاحبه‌های گوناگون پيوسته تاکيد کرده است که مهم‌ترين ويژگی يک ژورناليست، کنجکاوی است. او همچنين معتقد است که يک ژورناليست بايد در رابطه با موضوعاتی که به آنها می‌پردازد، موضع سفت و سختی نداشته باشد و بيش از هرچيز به دنبال آن باشد که حس کنجکاوی خود را ارضا کند، نه اينکه از طريق کار روزنامه‌نگاری، نظر خودش را به مردم تحميل نمايد. به نظراليتس، برای روشنگری حتما نبايد ماجراجويی کرد، بلکه می‌توان از طريق پرسش‌های به ظاهر پيش‌پا افتاده، به نتايج قابل توجهی دست يافت.
با پندهای اين ژورناليست کهنه‌کار در پس سر، هفت پرسش "پيش‌پا افتاده" در رابطه با حقوق زنان ايرانی و روز جهانی زن تنظيم و برای ۱۰۰ تن از فعالان سياسی، احتماعی و فرهنگی داخل و خارج از کشور از طريق ايميل فرستاده شد؛ از جمله برای دو تن از همکاران مرد در تحريريه‌ی خودمان.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


پرسش‌ها

− آيا معتقديد که مردان ايرانی حقوق زنان ايرانی را پايمال می‌کنند؟
− آيا زنان ايرانی به اندازه کافی برای برابری حقوق با مردان مبارزه می‌کنند؟
− برای برابری حقوق زن و مرد تاکنون چه کاری انجام داده‌ايد؟
− نظرتان در مورد سهميه برای زنان در همه‌‌ی عرصه‌های سياسی و اجتماعی چيست؟
− نظرتان راجع به اين جمله چيست: "زن ناموس مرد است"؟
− به نظر شما مهم است که يک روز خاص در سال به "زن" اختصاس داده شود؟
اگر پاسخ "آری" است، چرا مهم است؟
− چه برنامه‌ای برای روز زن داريد؟

آمار و ارقام

پيش از هرچيز بايد متذکر شد که اين پرسش‌نامه ارزش علمی ندارد و نگارنده‌ی ‌اين مطلب حتی آن را "مشت نمونه‌ی خروار" نمی‌داند، بلکه فقط برای ارضاء کنجکاوی و اين‌که مردان فعال "دوروبرخودمان" چه فکر می‌کنند، تنظيم شد. پاسخ‌ها ارزش‌گذاری نشده‌اند و نام و نشانی پرسش‌شوندگان نيز محفوظ هستند.
از ميان افرادی که به نوعی در ميان قشرهای گوناگون اجتماعی (در داخل و خارج کشور) فعاليت چشمگيری انجام داده‌اند، ۳۲ فعال سياسی و حقوق‌بشری، ۱۶ روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نويس، ۱۲ نويسنده و شاعر و مترجم، ۸ تن از کسانی که در عرصه‌ی سينما کار می‌کنند، ۸ تئاتری، ۶ نقاش و مجسمه‌ساز، ۶ تن از اهالی موسيقی، ۶ پزشک و دندانپزشک، ۳ناشر، و ۳ عکاس انتخاب شدند. اين انتخاب بدون معيارهای ويژه، و فقط بر حسب "تصادف" صورت گرفت.
پس از نامه‌نگاری‌های متعدد و قول‌‌اينکه نام افراد ذکر نخواهد شد، ۳۹ نفر (درصد) به تمامی پرسش‌‌‌ها پاسخ جدی داد‌ه‌اند. ۸ درصد پاسخ‌هايی داده‌اند که بيشتر آنها به درد روزنامه‌های فکاهی می‌خورند و پاسخ‌های ۱۲ درصد هم درخور هيچ‌ روزنامه‌ای نيستند.
کسانی که تا دو روز پس از ارسال پرسش‌نامه پاسخ جدی دادند زير ۴۰ سال سن دارند و دست‌کم ۱۵ سال است که در خارج کشور زندگی می‌کنند.
تمامی پاسخ‌هايی که از ايران رسيدند جدی بودند، اما فقط ۳ درصد پرسش‌شوندگان مقيم ايران به پرسش آخر پاسخ دادند.
۴۱ نفری که از آنها پاسخی نرسيد، از آشنايان نزديک نگارنده هستند. اين بدان معناست که فرستنده‌ی پرسشنامه برای آنها آشناست و آنها به احتمال خيلی زياد ايميل‌های او را ناخوانده به سطل آشغال مجازی نمی‌فرستند.
از هيچکدام از پرسش‌شوندگانی که ۶۰ سال به بالا هستند، پاسخی نرسيد. آنها يا پرسش‌نامه را دريافت نکرد‌ه‌اند، يا پاسخ نداده‌اند و يا پاسخ آنها در دنيای مجازی گم‌وگور شده است.
پرسش‌نامه‌هايی هم که برای اهالی شعر و ادب فرستاده شد به سرنوشت مشابهی دچار شدند.
بجز يک نفر، مابقی روزنامه‌نگاران هم جزو ۴۱ درصدی هستند که پاسخ آنها نرسيده است.
بيش از همه، اهالی تئاتر و فعالان سياسی داخل و خارج از کشور به پرسش‌نامه پاسخ جدی دادند.

پاسخ‌ها به پرسش ۱
آيا معتقديد که مردان ايرانی حقوق زنان ايرانی را پايمال می‌کنند؟

پاسخ ۲۰ تن از ۳۹ نفری که پرسش‌نامه را جدی گرفته‌‌اند (يعنی حدود ۵۰ درصد)، فقط "آری" است و در اين مورد توضيحی نداده‌اند. ۱۲ نفر هم معتقدند که بايد "تکفيک کرد"، يعنی اينکه مردان را نمی‌توان يک جمع واحد پنداشت. اما آنها هم اعتقاد دارند که اکثر مردان ايرانی، ناآگاهانه، حقوق زنان را پايمال می‌کنند. ۷ نفر هم پاسخشان "آری" است و علاوه بر آن توضيحاتی هم داده‌اند. از جمله:
«آری، و همچنين معتقدم که اکثر مردان ايرانی در پايمال‌کردن حقوق زنان با رژيم اسلامی همدست هستند».
«بله، مردان ايرانی با اتکا به فرهنگ ومذهب و سنن سخت‌جان حقوق زنان ايرانی را پايمال می‌کنند.»
«مردانی هستند که برای حقوق کارگران و يا پاکيزگی محيط زيست مبارزه می‌کنند، اما وقتی حکومت حقوق نزديکترين افراد خانواده‌، يعنی همسر، مادر، دختر و خواهر آنها را ضايع می‌کند، سکوت می‌کنند. اين را من روان‌گسيختگی می‌نامم».
«تقريبا همه، چون اگر آنها با پايمال‌کردن حقوق اوليه‌ی زنان توسط رژيم مخالف بودند، حتما می‌بايست اين را به شکلی نشان می‌دادند. مثلا تظاهرات مردانی را درنظر بگيريد که با اين پلاکات به خيابان‌ها ‌آمده‌اند: "کسی حق ندارد به زن من بگويد، چگونه لباس بپوش، حتی خود من". البته اين خواب خوشی بيش نيست».

پاسخ‌ها به پرسش ۲
آيا زنان ايرانی به اندازه کافی برای برابری حقوق با مردان مبارزه می‌کنند؟

۲۸ نفر (نزديک به ۷۰ درصد) از پاسخ‌دهندگان اين پرسش را فقط با "نه" پاسخ داده‌اند. ۹ نفر معتقدند که زنان ايرانی برای رسيدن به برابری حقوقی به آگاهی کافی رسيده‌اند و با وجود مشکلات گوناگون، از مبارزه دست نمی‌کشند.
دو نمونه از اين دست:
«آری، بسيار فراوان. به قيمت زندگی‌شان، چوانی‌شان و با همه‌ی شجاعت‌شان. ولی در اينجا نيز با دوطيف قکری و رفتاری روبرو هستيم: طيف سنتی−مذهبی و طيف جوان‌تر و درس‌خوانده که گرايش سنتی به مذهب ندارد، حتی اگر باور مذهبی داشته باشد. نکته‌ی جالب اينکه در اصل مبارزه برای آزادی و حقوق اجتماعی، هر دو اين طيف‌ها درکنار يکديگر هستند و دارند همديگر را درک می‌کنند. در حاشيه‌ی اين همکاری، دستاوردهای چشمگيری در حال روی‌دادن است.»
«در سال‌های اخير نشان از اين است که جنبش زنان توسط خود آنها هدايت و حمايت می‌شود. دفاع مردان از زنان که در گذشته نشانی از مبارزه‌ی ايدئولوژيک داشت تا يک جنبه‌ی حقيقی، جای خود را به يک مبارزه‌ی حقيقی و ضروری داده که توسط خود قربانيان رهبری می‌شود و آن شکل مبارزه‌ی مصنوعی گذشته که مردان برای زنان انجام می‌دادند به پايان رسيده است».

پاسخ‌ها به پرسش ۳
برای برابری حقوق زن و مرد تاکنون چه کاری انجام داده‌ايد؟

از نزديک به ۷۶ درصد پاسخ‌هايی که به اين پرسش داده شده برمی‌آيد که پاسخ‌دهندگان يا تا کنون به اين پرسش فکر نکرده‌اند، يا اينکه واقعا هيچ فعاليت چشمگيری برای برابری حقوقی زن و مرد انجام نداده‌اند. حدود ۱۴ درصد نوشته‌اند که در اين راه فعاليت علنی کرده‌اند، مثل شرکت در تظاهرات با ساختن فيلم يا اجرای نمايش‌هايی که در رابطه با پايمال‌کردن حقوق زنان بوده است. حدود ۱۰ درصد هم گفته‌اند که برای تغييرات اجتماعی بايد از خود شروع کرد. آنها معتقدند که در رابطه با حقوق زنان هم مردان بايد در وهله‌ی نخست رفتار و افکار خود را "زير ذره‌بين ببرند".
چند نمونه از پاسخ‌ها:
«سعی کرده و می‌کنم با کارهايم، با روش زندگی‌ام و حمايت عملی په عنوان يک مرد سهم خودم را ادا کنم. برابری زن و مرد کاملا به نفغ مردها هم هست، چون اينجا حقوق بشر است که دارد پايمال می‌شود؛ بشر مؤنث».
«نمی‌دانم، بايد کارهای کوچکی انجام داده باشم، در محيط خانواده و با دانشجويان. اين کارها در برابر آنچه که زنان می‌کنند و بر دوش دارند، هيچ است.»
«نخست خود را از افکار مردگرايانه و زن‌ستيز پاک و بعد سعی به ترويج اين کار در خانواده خود کردم».
«سعی در تغيير افکار و روش و منش خود دارم».
«سعی کرده‌ام اخلاقيات مردانه قومی اسلامی و سنتی خود را کنترل کنم».

پاسخ‌ها به پرسش ۴
نظرتان در مورد سهميه برای زنان در همه‌‌ی عرصه‌های سياسی و اجتماعی چيست؟

۳۲ نفر (نزديک به ۸۰ درصد) از پاسخ‌دهندگان "سهميه برای زنان" را ضروری دانسته‌اند. نزديک به ۱۰ درصد هم معتقدند که سهميه "مشکلات زنان را حل نمی‌کند". حدود ۱۰ درصد هم پاسخشان "نه" است، بدون هيچ توضيحی.
چند نمونه:
«... سهميه يعنی بخشيدن فروتنانه‌ی حقوق توسط مردان به زنان. اما برابری حقوقی معنی ديگری دارد. اين حقوق اگر حاصل يک مبارزه و توسط خود زنان تحقق پذيرد، از معنا و کيفيت ديگری برخوردار و در جامعه نهادينه خواهد شد».
«... الان در کشور ما سهميه‌بندی برای زنان وجود دارد. شايد اين کار برای آغاز خوب بوده باشد، ولی درخواست زنان ايران بيرون‌آمدن از سهميه است».
«موافقم. تبعيض منفی را برای يک دوره بايد با تبعيض مثبت جبران کرد».
«حق دادنی نيست، گرفتنی است. زنان بايد به خودشان اعتماد‌به‌نفس پيدا کنند در همه جا شرکت کنند و سهيم شوند».

پاسخ‌ها به پرسش ۵
نظرتان راجع به اين جمله چيست: "زن ناموس مرد است"؟

تمامی کسانی که به اين پرسش پاسخ جدی داده‌اند، با "ناموس" به آن شکل که در جامعه‌ی سنتی ايران رايج است، مخالفند. بيش از ۸۰ درصد آنها انزجار خود را از اين جمله‌ابراز کرده‌اند.
چند نمونه از پاسخ‌ها:
«اين جمله‌ای است که از دکان حقه‌بازها برای سرکوب زنان بوجود آمده و انسان را ياد برده‌داری می‌اندازد».
«ياد جاهل‌های محلات قديم می‌افتم. اين گزاره‌ای قجری است. امروز به جای واژه‌ی "ناموس" در اين گزاره، واژه "عشق" بکار برده می‌شود».
«... اگر مرد هم ناموس زن محسوب شود، شايد بتوان اين جمله را تحمل‌پذير کرد».
«جمله‌ی کاملا مزخرفی است».
«اين جمله را مردانی ساخته‌اند که مايل به تصاحب زن به عنوان يک اوبژه‌ی جنسی بوده‌اند».

پاسخ‌ها به پرسش ۶
به نظر شما مهم است که يک روز خاص در سال به "زن" اختصاس داده شود؟

۳۷ تن از ۳۹ نفری که به اين پرسش‌پاسخ جدی داده‌اند با "روز جهانی زن" موافقتند.
چند نمونه از پاسخ‌ها:
«تجربه‌ی من نشان داده که زن‌ها در اين روز اعتمادبه‌نفسشان بيشتر است. شايد بهتر باشد که ۳۰۰ روز در سال "روز زن" باشد، ۶۵ روز باقيمانده هم "روز زن و مرد"».
«در اين روز، اگر جدی گرفته شود، می‌توان به زنان نشان داد که من شما را با خودم برابر می‌دانم، از هر نظر».
«بسياری از مردها يادشان می‌رود که همسرشان يک زن است. شايد يک روز در سال، به اين حقيقت پی ببرند».

پاسخ به پرسش ۷
چه برنامه‌ای برای روز زن داريد؟

حدود ۸۰ درصد از کسانی که به پرسش‌ها پاسخ جدی داده‌اند، در روز ۸ مارس برنامه‌ی مشخصی ندارند. حدود ۱۰ درصد نوشته‌اند که به همسرانشان گل می‌دهند يا برای "خوشحال‌کردن" زنان دوروبرشان کار ديگری انجام می‌دهند. حدود ۱۰ درصد هم قصد دارند در برنامه‌هايی که در رابطه با روز جهانی زن برگزار می‌شوند، شرکت کنند.
چند نمونه از پاسخ‌ها:
«در اين روز به ستايش خالق اين موجود خواهم پرداخت و تمام خصوصيات عجيب و عميق و مثبت و سازنده‌و قدرتمند و يايدار اين انسان نسل‌افزا را ياد خواهم کرد.»
«با خانم مانند هر روز بگويم و بخندم».
«برنامه خاصی ندارم، چون در اين روز زن‌ها (لااقل آنهايی که من می‌شناسم) جمع می‌شوند و ما مردها دعوت نيستيم. من البته با اين اصلا مخالف نيستم».
«در اين روز سعی می‌کنم کمی نامرد باشم».

فرهاد پايار
تحريريه: رضا نيکجو


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016