سه شنبه 25 اسفند 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

موسوی در ديدار با اعضای جبهه مشارکت: حرکتی که آغاز شده برگشت ناپذير است، بايد به سمت معلمان، کارگران و اقشار مختلف برويم، نوروز

ـ سال آينده را بايد سال صبر و استقامت بدانيم و بناميم؛ سال استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتيجه رسيدن


نوروز: در پی ممانعت دولت دهم از برگزاری کنگره دوازدهم جبهه مشارکت اعضای شورای مرکزی و دفتر سياسی و تعدادی از جوانان جبهه مشارکت ايران اسلامی ديدار و تبادل نظر کردند.

متن کامل سخنان مهندس موسوی در اين ديدار به شرح زير است:


بسم الله الرحمن الرحيم

تشکر می کنم از حضور دوستان . شرايط ويژه و خاصی در کشور حکمفرماست . خيلی خوشحال می شدم که دوستان ديگر به ويژه دوستانی که در بند هستند امثال آقای ميردامادی در اين جمع بودند و از محضرشان استفاده ميکرديم .شرايط کشور را شما که يک حزب سياسی هستيد بهتر می دانيد . محدوديت هايی که برای حزب مشارکت است خودتان می دانيد . معمولا درکشورها بايد از فعاليت احزاب و تشکيلات استقبال شود تا مشکلات کشور را از طريق آنها پيگيری و با تکيه بر خرد جمعی حل و فصل کنند. در واقع تشکل های غير دولتی و احزاب رابط مردم و دولت هستند و به اين طريق از هيبت دولت در برابر مردم می کاهند علاوه بر اينکه بسياری از فعاليت های اقتصادی – اجتماعی و... از اين طريق انجام می شود و يکی از نشانه ها و شاخص های توسعه يافتگی و پيشرفت کشورها وجود همين تشکيلات و نهادهای مدنی غيردولتی است، حتی در کشورهايی که نظم و نسقی دارند وجود اينها ضروری است چون بسياری از فعاليت های سياسی، اقتصادی و اجتماعی از طريق اين نهادهای مدنی انجام می گيرد در واقع وجود تشکل ها در بين مردم باعث پيشرفت مردم می شود، و جامعه توده وار هرگز رشد مناسبی ندارد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين مساله در کشور ما هم بی ريشه نيست و از قديم مشابه اينگونه نهادها در جامعه ما وجود داشته و تشکل های کوچک محله ای داشته ايم و همين ها جامعه ما را حفظ کرده است. بطور نمونه می توان به بافت و ساختار شهر کاشان اشاره کرد که در درون محلاتش نهادهايی اينگونه وجود داشته و همين ها موجبات حفظ و رشد اين شهر را فراهم آورده و اين نهادها از طريق صدقات جاريه تامين مالی می شده است يا وجود هيئت ها نمونه ديگری است، در جامعه مدرن وجود اين نهاد ها به لحاظ شکل و محتوا گسترده تر شده و اهميت ويژه ای پيدا کرده تا به تشکيلات سياسی رسيده است. قانون اساسی ما در مورد حق تشکيل اجتماعات و احزاب و تشکل ها صراحت و تاکيد دارد. غفلتی که هست اينکه برخی فکر می کنند اينگونه تشکيلات تحفه ای است که از طرف دولت به مردم داده شده است . اشکال کار اين است که فکر می کنيم اين تشکلات بايد توسط دولت ساخته و به مردم تحويل داده شود، در حالی که اين يک خواست اجتماعی است و مردمی بودن آن باعث سلامت جامعه می شود، و دولت نبايد مانع فعاليت آنها شود. مردم اگر تحت فشار نباشند و اين تشکلات مردمی امکان فعاليت داشته باشند لازم نيست مردم به خيابان ها بيايند و اگر در خيابان ها هم حق آنها پايمال نشود و خشونت اعمال نشود مردم آرامش خود را حفظ می کنند. متاسفانه در اين نه ماه تمام اين مسائل زير پا گذاشته شده و بيشترين خسارت متوجه مردم شده است به خاطر خشونت بسيار زياد خيابانی. اين وضعيتی که با آن روبرو هستيم و وضعيتی که حزب مشارکت دارد، خود دليل اعتراض مردم است و اگر به خواست و حقوق مردم شود دليلی وجود ندارد که مردم به خيابانها بيايند يا به سمت شعارهای تند بروند. مردم بدنبال استيفای حقوق خودشان هستند و آنچه در اين نه ماه اتفاق افتاده است ناشی از هجمه و هجوم نيروهای دولتی به مردم بوده و آنها از اين ناحيه خسارت بسيار ديده اند . بر راهپيمايی ۲۵ خرداد که در آن راهپيمايی مردم مراقب شعارهای خود و مراقب همديگر بودند، هرچند متاسفانه حادثه تلخ آخر آن پيش آمد. اوج حضور مردم راهپيمايی در روز ۲۵ خرداد بود که بايد تاکيد و تکرار زيادی روی آن کرد و نگذاشت به فراموشی سپرده شود، نوع اجتماع و حرکت مردم در آنروز نشانگر نظم و نشاط و مراقبت بود و مردم مراقب شعارهای خود و مواطی همديگر بودند و متاسفانه آن حادثه تلخی که در انتها رخ داد آنروز پرشکوه را تلخ کرد اما بايد بيش از اين به اين واقعه و روز پرداخت تا ماهيت مردمی و سبز اين جنبش برای همگان و آيندگان روشن شود . نوشتن مقالات متعدد در مورد ۲۵ خرداد می تواند باعث شود که ماهيت جنبش و سرچشمه های آن شناسايی و بر آنها تاکيد شود. خوشبختانه اين تفکر همچنان در بين مردم باقی مانده و مردم در سطوح مختلف به آن عمق داده اند و به رغم اتفاقات تلخی که در اين نه ماه رخ داده است روحيه مردم همانند آنروز حفظ و وجه مسالمت آميز و مدنی جنبش برجسته شده و عمق گرفته است . البته اين جنبش فراز و نشيب هايی داشته اما همه لازمه جريان است و بايد هوشيارانه با آنها روبرو شويم. مخالفان اين جريان با اتهامات و برچسب زدن ها تلاش کردند سران و متفکران اين جريان و از جمله اعضای مشارکت را به جاهايی بچسبانند که مردم نمی پسندند. در مسير جنبش افت و خيزها و فشارهايی بوده ، ازجمله حزب مشارکت در معرض بيشترين فشارها بوده و نسبت هايی به آن داده شده که نادرست و ناروا بوده است و ملت هم آنرا نمی پذيرد، و ما نبايد در مقابل اين تهمت ها و بی اخلاقی ها حالت انفعالی بگيريم و بايد تعادل خودمان را در هرلحظه و نقطه ای در مقابل فشارها حفظ کنيم . بنده در يکی از مصاحبه ها اين را مطرح کردم که گروهی می گفتند مشروطه باعث خوشحالی انگليس بوده، واز قول مرحوم آخوند خراسانی گفتم که هرکاری ما بکنيم ممکن است روس ها يا انگليسی ها اظهار خوشحالی کنند و اگر اينطور باشد پس ما نبايد کاری بکنيم؟ نه ، ما بايد رفتار خود را بگونه ای تنظيم کنيم که درست باشد و به اين اتهامات توجه نکنيم . ما نبايد بر اساس خوش حالی و بد حالی بقيه، کارها و برنامه های خود را تنظيم کنيم، ما بايد کار خود را بکنيم . بخشی ار اين تخريب ها برای اين است که ما را به انفعال دچار کنند و بخشی برای اينکه بين ما و مردم فاصله ايجاد کنند و نسبت به ما بدبينشان کنند. ما نبايد نسبت به اينگونه مسائل و تهمت ها و تحليل ها منفعل باشيم . اخيرا نشريه ای در نوشته ای حزب مشارکت و آقای خاتمی و...را با اوباما و ريگی به هم وصل کرده و نتايجی گرفته است عجيب و لابد اينگونه می خواهند برخی ها را توجيه کنند که اينها ريشه در خارج دارند و...اما ما بايد روی اصول خودمان حرکت کنيم و در دام اينها نيفتيم و در عين حال که روی حفظ اصول و استقلال خود پافشاری می کنيم، نبايد تعادل خود را از دست دهيم و دچار افراط و تفريط شويم. ما می خواهيم روابط خارجی را با توجه به مصالح خويش پيش ببريم، نه اينکه در هر سخنرانی برای خود کلی دشمن بتراشيم و يک دوست برای خود باقی نگذاريم. نبايد اين همه ماجراجويی کرد. يکی از نعمت هايی که انقلاب اسلامی برای ما آورده است استقلال ماست و ما نبايد اين را از دست بدهيم . البته ما مسائلی با جهان خارج داريم، با آمريکا و اروپا، اما روابط خارجی مان را بايد بگونه ای شکل دهيم که در جهت تامين منافع و امنيت ملی و حفظ تماميت ارضی و رشد و توسعه کشور باشد و سياست خارجی ما نبايد ماجراجويانه و تنش زا باشد و ما دوستان قابل اطمينان و همراهی در شرايط سخت نداشته باشيم . ما نبايد اين حالت تعادل را چون زير فشار هستيم از دست بدهيم . حقيقت اين است که در چند سال اخير مدام از حربه ارتباط با بيگانه برای انفعال و سرکوب مردم و نيروهای متفکر جامعه استفاده شده و اين بايد روشن شود .

اطلاعات رسيده بما می گويد که مخالفان راجع به وقايع و جريانات پس از انتخابات يک افسانه ساخته اند و ظاهرا خودشان هم اين افسانه را باور کرده اند و افراد و احزاب را با قلب اطلاعات در جايگاه هايی که می خواهند می نشانند، در اين داستان برای هرکس و هر حزب يک نقش قائلند، يک تصويری از حرکت های مردمی و جنبش می سازند اما همه ابعاد اين افسانه بايد باز و شکافته شود . تصويری از ماهيت جنبش سبز و حرکت مردم ساخته اند که نادرست است و البته می خواهند از اين تصوير ساخته شده برای توجيه مراجع و روحانيون و متدينين و...استفاده کنند و در اين تصوير نقشی هم برای احزاب و گروهها قائلند که اينها را وابسته به خارج نشان دهند . در برگه های تبليغاتی که روز ۲۲ بهمن توزيع می شد تحليلی برهمين مضمون ارائه شده بود و اين نشان می دهد که اينگونه تحليل ها پشتوانه در برخی جاها دارد! اين کارها و رفتارها مبتنی بر تحليل هايی است که در پس پرده انجام می دهند و علاوه بر اين يک باور نسبت به دورغ هايی که گفته اند و داستان هايی که گفته اند در ذهنشان به وجود آمده است . آنچه ما بايد انجام دهيم اينکه تلاش کنيم نشان دهيم که اين حرکت و جنبش يقينا وابسته به بيگانه نيست، منافاتی با دين ندارد، در راستای زنده کردن قانون اساسی و احيا اسلام رحمانی است. ما بايد ريشه های حرکت مردم و جنبش سبز را نشان دهيم و اينکه ريشه اين حرکت در انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن در جنبش مشروطيت است و اين حرکت مخالف با اسلام نيست و برآمده از باورهای دينی مردم و ظلم ستيزی آنهاست . برآمده از قانون اساسی ماست که ميراث گرانسنگ انقلاب و خونبهای هزاران هزار شهيد است . اين ميثاق ملی مجموعه و منظومه ای بهم پيوسته از اصول است که با هم معنا دارد و مردم به اين مجموعه رای داده اند و همه آنها بايد با هم اجرا شود نه اينکه بخشی از آن را برداريم و سوء استفاده کنيم و به بخش های ديگر هيچ توجهی نکنيم . مردم به همه اين اصول رای داده اند و همه آن را ميثاق می دانند و هر نوع کم رنگ کردن بخشی از اصول لطمه های بزرگی را در پی دارد. جلوگيری از برگزاری کنگره يک حزب قانونی قطعا لطمه به اين قانون و ميثاق است، خراشی براين ميثاق ملی و صورت نظام است و همه اينها بايد برای مردم توضيح داده شود . در اين شرايط همه ما بايد بايد از تکيه بر نخبه ها فراتر رويم و به گروههای مرجع ديگر و تاثير گذارجامعه متوجه شويم ، بايد به سمت معلمان ، کارگران و اقشار مختلف برويم و مسائل را برای آنها توضيح دهيم و اگر فراگيری هرچه بيشتر امواج حق خواهی رامی خواهيم بايد اين ندا به گوش همه اقشار جامعه برسد .

نکته ديگر استفاده از روحيه مذهبی مردم است و بايد به گرايش مذهبی مردم توجه تام داشت . ما همه مذهبی هستيم، اما صرف اينکه مذهبی هستيم کافی نيست، تبليغات پر شدتی که در جامعه براه انداخته اند برخی ها را دچار ترديد کرده است به طوری که گاهی من با برخی افراد روحانی و مذهبی که به خوبی من را می شناسند صحبت می کنم گمان می کنند که پشت پرده اتفاقاتی افتاده و ما تغيير کرده ايم، اما وقتی با آنها صحبت می کنم و توضيح می دهم آرام می شوند. ما بايد مردم را توجيه کنيم که اينگونه نيست و اينها دروغ و تهمت هايی بيش نيست . ارتباط با مراجع و روحانيت بايد بيشتر و قوی تر شود، حداقل با آن بخشی که آمادگی ذهنی دارد و دلسوز است. بايد آنها را با اهداف جنبش آشناتر و نزديک تر کرد، در راهپيمايی ها هم بعضی از روحانيون شرکت می کنند ولی باز هم لازم است که اين ارتباطات بيشتر شود. اين می تواند خنثی کننده افسانه آنها باشد. در ذهن مردمی که اطلاعاتی ندارند بعضا اين افسانه می نشيند. اگر جنبش بخواهد پيش برود و عقبگرد نداشته باشد بايد دامنه اهدافش را در بين مردم توسعه داد، هم در ميان اقشار مختلف مردم و هم در شهر های مختلف، بايد مسائل اقتصادی را برا ی مردم توضيح داد، بايد به مردم نشان دهيم که برای کم شدن فشار اقتصادی، برای ثبات زندگی، برای کاهش طلاق و بسياری مشکلات ديگر و کاهش آسيب های اجتماعی بايد به اصول قانون اساسی برگشت. اين را مردم بايد حس کنند. نبايد حس کنند اين جنبش فقط در رای مردم خلاصه شده است و تنها خشم ناشی از پايمال شدن رای شان است. بايد ايران پيشرفته و سعادتمند را با اهداف جنبش پيوند دهيم و يکی کنيم و به مردم نشان دهيم.

سال آينده سال صبر و استقامت ماست و نبودن دوستانی امثال آقای ميردامادی در ميان ما خسارت است اما در بند بودن همين ها اثراتی دارد که قابل مشاهده است . به نظرم زندان ديگر خاصيت و اثر خود را در مقابله با جنبش سبز از دست داده است . بارها در اين هشت نه ماه گذشته فرصت هايی پيدا شده که دعا می کردم اينها زندانی ها را آزاد کنند، روزنامه ها را آزاد کنند، اما اينگونه نشد و مديريت اين تحولات انجام نشد . قطعا اگر روزنامه ها و رسانه های کشور محدود نبودند اقبال مردم به رسانه های خارجی کمتر می شد. اگر اينها تدبير داشته باشند راه حل مسائل و مشکلات کشور از لشگرکشی و پادگانی کردن جامعه نمی گذرد ، راه حل در آزادی های قانونی است . اگر روزنامه ها را نبسته بودند، اگر محدوديت ايجاد نکرده بودند، اگر فضا را کمی باز گذاشته بودند، مردم خيابان ها را خالی می کردند، اگر اين آزادی های حداقلی را داده بودند هم دولت قوی تر بود هم مجلس و در مجموع ارکان قوی تری داشتيم. البته اين آزاديها برای صاحبان قدرت محدوديت ايجاد می کند اما اين به نفع نظام و کشور است و ارکان نظام هم در سطح ملی و بين المللی قدرتمندتر می شوند . اين ناراحت کننده است که قوه قضاييه که قرار بود مستقل باشد و هيچ کس نتواند برآن اعمال نظر کند، اکنون چنين وضعی داشته باشد که اطلاعات و سپاه به او دستور دهند که کی را بگير، کی را آزاد کن، فلان حکم را بده... در اوايل انقلاب شورای عالی قضايی برای همين تشکيل شد که کسی نتواند به قوه قضائيه دستور دهد و متاسفانه اين وضعيت تغيير کرد . نه اينکه قاضی دلسوز نداشته باشيم و اتفاقا همان قاضی های دلسوز و شريف بيشتر اين ظلم را لمس می کنند و رنج می برند. قضات شريف و دلسوز زيادی در اين قوه وجود دارند اما بازتاب بيرونی اينگونه نيست . به هرحال اميدواريم چرخشی در راستای اهداف جمهوری اسلامی در مجموعه حاکم ايجاد شود. و در خود نظام و حکومت چرخشی متناسب با قانون اساسی در اداره امور ايجاد شود و فضای آزادی بوجود آيد تا در سايه آن مسائل و مشکلات کشور و بحران حادث حل شود . احساس من نسبت به آينده اين است که حرکتی که آغاز شده برگشت ناپذير است، ما هيچ وقت به يک سال گذشته بر نخواهيم گشت، اين تغيير ايده ها را بايد غنيمت شمرد. من به آينده بسيار اميدوارم، بايد به مردم صبر و اميد را منتقل کرد، صبر در معنای ايمانی آن، اين جنبش چيزی برای خود نمی خواهد، آزادی و بهروزی و سعادت و پيشرفت مردم را می خواهد و قطعا به آن دست خواهد يافت . حرکت بعد از انتخابات و خود انتخابات مردم را به حقوقشان آگاه کرد، بايد مردم را به صبر و استقامت دعوت کرد، سال آينده را بايد سال صبر و استقامت بدانيم و بناميم. سال استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتيجه رسيدن .

در ابتدای اين ديدار آقای کاشفی مسئول ستاد برگزاری کنگره مشارکت گزارشی از اقدامات انجام شده برای برپايی اين کنگره و ممانعتی که از سوی وزارت کشور و اطلاعات در اين باره به عمل آمد، داد و با يادبودی از اعضای در بند مشارکت و ديگرافرادی که بدليل همراهی با جنبش سبز در زندان بسر می برند و آرزوی آزادی همگی آنها در آستانه نوروز و سال جديد، از مهندس موسوی بواسطه پايداری و همراهی اش با جنبش سبز تشکر و قدردانی کرد و از او خواست همچون گذشته در نيروبخشی و خط دهی ياريگر افراد و گروههای جنبش باشد . پس از سخنان مهندس موسوی نيز افراد حاضر به بيان نظرات و ديدگاههای خود در باره شرايط حادث و اينکه برای پيشبرد و موفقيت هرچه بيشتر جنبش سبز چه بايد کرد به بحث و تبادل نطر با مهندس پرداختند و همگی براين موضوع توافق داشتند که سال آينده بدليل مسائل سياسی ، اقتصادی ، اجتماعی و بين المللی سالی سرنوشت ساز برای کشور به شمار می رود و بايد آنرا سال صبر و استقامت برای پيروزی جنبش سبز قلمداد داد .


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016