پنجشنبه 27 خرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ايران ۲ غرب ۱۲، حال قضاوت با شماست، على موسوى خلخالى، ديپلماسی ایرانی

سرانجام پس از چند ماه کش‌مکش تحریم‌ها علیه ایران تصویب شدند. تحریم‌هایی که به جد می‌توان گفت، جمهوری اسلامی ایران تلاش بسیاری کرد که مانع از تصویب آن شود. از قبول انتقال اورانیوم از ایران به خاک ترکیه گرفته که به توافق‌نامه تهران منجر شد تا تلاش برای جلب حمایت کشورهای درگیر با این پرونده از جمله ترکیه و برزیل همه و همه تلاش‌های ایران برای حداقل به تعویق انداختن جلسه شورای امنیت بود.

اما تلاش‌های تهران راه به جایی نبرد. ایران در این پرونده به گونه‌ای عمل کرد که این گونه برداشت می‌شد که دستگاه دیپلماسی کشور به جای حفظ آرامش و گسترش رایزنی‌ها و یافتن راه حلی برای خروج از بحرانی که غرب ما را دچار آن کرده، سر در گم و دستپاچه عمل می‌کند و نمی‌داند هدفش چیست. تنظیم سفر مقامات کشورمان در بحبوحه تصویب قطعنامه از جمله دلایل این ادعا است. آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهوری کشورمان در حالی تصمیم می‌گیرد با ولادیمیر پوتین نخست‌وزیر روسیه در ترکیه دیدار کند که ساعاتی بیشتر به برگزاری نشست شورای امنیت سازمان ملل باقی نمانده بود. (دیداری که در نهایت هم انجام نشد.)



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


آقای رئیس جمهور زمانی تصمیم به پرواز به چین می‌گیرد که تحریم‌ها تصویب شده و معلوم نیست ادامه رایزنی‌ها قرار است بر سر چه باشد؟ آقای متکی یک روز پس از تصویب قطعنامه شورای امنیت به ایرلند سفر می‌کند در حالی که مشخص نیست چرا این سفر زودتر انجام نشد که به پرونده هسته‌ای کمکی کرده باشد یا حالا که انجام شده چه هدفی را دنبال می‌کند؟ بگذریم از این که با توجه به اتفاقاتی که در آن کشور افتاد این سئوال به وجود می‌آید که به طور کل سفر ایشان به ایرلند موفقیت‌آمیز بود یا خیر؟ آقای متکی هفته گذشته نیز سفری به بلژیک داشت و در پارلمان اروپا نیز سخنرانی کرد که آن سفر هم بسیار پرتنش بود و اتفاقاتی که در طول حضورش در آنجا و سپس وقایع پس از آن افتاد نشان داد که آن سفر هم چندان موفقیت آمیز نبوده است. یک توجیه برای این ترافیک سفرها در این مقطع زمانی می‌تواند این دلیل باشد که دستگاه دیپلماسی کشور با توجه به سابقه تصویب قطعنامه‌ها گمان نمی‌کرد که ظرف یک جلسه تحریم ایران در شورای امنیت تصویب شود.

خصوصا که حمله اسرائیل به کاروان آزادی پیش آمده بود و پیش‌بینی می‌شد که این موضوع بررسی پرونده هسته‌ای ایران را به تعویق بیندازد. از این رو رایزنی‌های خود را در دقیقه 90 شدت بخشید. اما در همین جا پرسشی پیش می‌آید و آن این که مگر غیر از این است که کار دستگاه دیپلماسی کشور و دیپلمات‌های ما در وزارت امور خارجه رصد کردن و تعقیب کردن تحولات جهانی به خصوص اتفاقات و رخدادهای مرتبط با منافع کشورمان به ویژه پرونده هسته‌ای است. پس چطور آقایان متوجه نشدند که تحریم‌ها علیه ایران در آن جلسه قطعا به تصویب خواهد رسید؟

برخی جریان‌های وابسته به اصولگرایان در داخل کشور این گونه تحلیل کردند که برای نخستین بار توانسته‌اند به گونه‌ای عمل کنند که حمایت دو کشور مهم منطقه و جهان یعنی ترکیه و برزیل را به سمت خود جلب کنند و با قدرت چانه‌زنی خود آنها را مجاب کنند که علیه قطعنامه رای منفی دهند و حتی نماینده ترکیه در سخنرانی خود قبل از رای گیری بر سر قطعنامه، علیه رای دهندگان به آن موضع بگیرد. ترکیه حتی نسبت به پاسخ کشورهای حاضر در جلسه وین به شورای حکام بر سر انتقال اورانیوم به خاک ترکیه نیز موضع گرفت و حرکت آنها را نسنجیده خواند. بله این کاملا صحیح است که ما توانستیم دو کشور مهم دنیا را که اتفاقا یکی از آنها با ما مرز مشترک دارد را به خود همراه کنیم. اما ظاهرا نکته‌ای را از یاد برده‌ایم. در عالم سیاست و دیپلماسی هنر آن است که هر چه بیشتر بتوانیم متحدان و دوستان خود را گسترش دهیم نه این که دوستی خود را با کشورهای دیگر کم‌رنگ کنیم و دو کشور دیگر را جایگزین آنها کنیم.

دستگاه دیپلماسی ما از چین و روسیه که حق وتو در شورای امنیت دارند، غافل شد و تنها به تحکیم روابط و گسترش رایزنی‌ها با ترکیه و برزیل بسنده کرد غافل از این که ایالات متحده و غرب از این فرصت استفاده کرده و توانستند روسیه و چین را علیه ایران با خود همراه کنند. این قطعنامه فارغ از این که امکان اجرایی شدن آن و حتی موفقیت آمیز بودن آن وجود دارد یا خیر که بنا به تجربه‌های سیاسی می‌تواند با تاکتیک‌های معقول کارایی خود را از دست دهد (اگر دستگاه دیپلماسی کشور لاقل در این مورد آگاهانه عمل کند) یک موفقیت بزرگ برای ایالات متحده داشت.

استراتژی اوباما در تصویب این قطعنامه بر این نکته استوار بود که جامعه جهانی را علیه ایران در یک صف واحد قرار دهد. اوباما با دادن امتیازهای بی‌ضرر به منافع امریکا ولی مهم برای رقبایش حتی به طور موقت، توانست مخالفان سر سخت تحریم ایران یعنی چین و روسیه را با خود همراه کند. برای اوباما در حال حاضر مهم این بود که جامعه جهانی در برابر ایران یک صدا باشد. شاید برزیل و ترکیه را نتوانست برای این هم‌صدایی مجاب کند اما در مقابل دو کشور مهم شورای امنیت که از حق وتو برخوردارند و یکی از برگه‌‌های برنده ایران به حساب می‌آمدند یعنی چین و روسیه را با خود همراه کرد.

ارزش این همراهی به مراتب بیشتر از عدم همراهی ترکیه و برزیلی است که تازه قرار است وارد کارزار اقتصادی و اجتماعی ایران شوند و تازه قدم به عرصه دیپلماسی کلان جهانی گذاشته‌اند. کارزاری که بی‌شک امریکا برای آن نیز نقشه‌هایی کشیده است. فعلا اوباما یک برد مهم در پاسخ به منتقدانش به خصوص منتقدان جمهوریخواه به دست آورده است.

کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند از حالا به بعد دستگاه دیپلماسی امریکا با تکیه بر این برد بهتر بتواند به سمت اهداف خود پیش رود. سئوالی که مطرح است این است که دستگاه دیپلماسی کشور برای شکست این یکپارچگی تا چه اندازه موفق عمل کرد؟ با نگاهی به کشورهایی که به تحریم ایران رای دادند، می‌توان گفت که وزارت امور خارجه چندان نمره قابل قبولی نمی‌گیرد. ما حتی نتوانستیم حمایت کشورهای گابن، اوگاندا، نیجریه، بوسنی هرزگوین و حتی لبنان را به سمت خود جلب کنیم.

آیا این ضعف دستگاه دیپلماسی ما را نشان نمی‌دهد؟ اما ظاهرا تصویب قطعنامه شورای امنیت بخشی از تحرکات غرب علیه ایران بوده است. ظاهرا غربی‌ها به تصویب این قطعنامه راضی نیستند و چیزی فراتر از آن می‌خواهند. می‌توان این گونه تحلیل کرد که این قطعنامه در وهله اول همراه کردن کشورهای مخالف تحریم ایران از جمله چین و روسیه با غرب بوده و در وهله دوم تصویب قطعنامه‌ای باب میل آنها بوده است. حال به دنبال تصویب چیزی هستند که باب میل خودشان باشد. گفته می‌شود در نشست امروز (دوشنبه 24 خرداد) اعضای اتحادیه اروپا بررسی قطع همکاری با بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و منع سفر شمار دیگری از مقامات ایرانی به اروپا مورد بررسی قرار می‌گیرد.

بی‌شک رسیدن به این مرحله برای اروپایی‌ها با تکیه بر تصویب قطعنامه اول علیه ایران حاصل شده است. بدین ترتیب آینده را هم این گونه می‌توان پیش‌بینی کرد. نخست کشورهای درجه دوی جامعه جهانی جای کشورهای درجه یک و اثرگذار در ایران را خواهند گرفت. این موضوع مصادف خواهد شد با دادن امتیازهای بیشتر به کشورهایی که کمتر نقشی در عرصه بین‌المللی ایفا می‌کنند و به تبع آن چون انزوای ایران بیشتر می‌شود زیاده‌خواهی آنها نیز بیشتر خواهد شد. این موضوع باعث می‌شود تا هزینه‌های سیاسی و دیپلماسی ایران نیز بیشتر شود. دیگر این که دور تازه‌ای از فعالیت‌های غرب علیه ایران آغاز خواهد شد.

بی‌شک غرب به این سو متمایل می‌شود که بیش از پیش رابطه کشورهای جهان با ایران را کم‌رنگ کند. برزیل و ترکیه نیز از این قاعده مستثنی نخواهند بود. آنها نیز تحت فشار قرار خواهند گرفت که همکاری خود با ایران را کاهش دهند. گرچه ممکن است آنها مقاومت کنند و به آسانی تن به خواسته‌های جامعه غربی ندهند اما ایران را هم مجبور خواهند کرد که امتیازهای بیشتری به آنها بدهد.

همان طور که پیش‌بینی می‌شود ایران امتیازهای بیشتری به چین نیز بدهد. انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست. این که توانایی خود را به اندازه‌ای بالا ببریم که حتی خود غنی‌سازی 20 درصدی انجام دهیم نیز حق ماست. در این هیچ شکی نیست. اما برای رسیدن به این حق در بعضی جاها مقاومت لازم است، برخی مواقع باید یارگیری کرد و برخی مواقع نیز باید بسیار خوب از دیپلماسی استفاده کرد تا بازی سیاسی را به نفع خود پیش برد. ما شاید در مقاومت برای رسیدن به خواستمان خوب ایستادگی کرده باشیم اما هنوز نتوانسته‌ایم خوب بازی کنیم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016