شنبه 26 تیر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محسن رضایی: در جبهه خودی اکبر گنجی پیدا شده، خبرآنلاین

در بخش اول گفت و گوی «خبر» با دکتر محسن رضایی مواضع سیاسی و پیش بینی و نگرانی های او از آینده را خواندید. امروز و در آستانه 27 تیرماه سالگرد پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل بخش دوم این گفت و گو را می خوانید.

در قسمت دوم گفت و گوی خبر با دکتر محسن رضایی علاوه بر سخنان او درباره آنهایی که منتقد پذیرش قطعنامه هستند نظر او درباره مذاکره احتمالی ایران و آمریکا را نیز می خوانید.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


آقای رضایی شما چه زمانی قصد دارید خاطراتتان را منتشر کنید؟
شاید امسال اولین مجموعه منتشر شود.

در چه مقطعی؟
حوادث سال آخر جنگ. سال 66 و 67.

چرا این مقطع را برای آغاز انتخاب کردید؟
چون پیچیده‌ترین بخش حوادث جنگ حوادث پایانی آن است و چون بیشترین اطلاعات در آن مقطع را من دارم فکر کردم از اینجا شروع کنم بهتر است.

یکی از موضوعاتی که در حداقل یک سال اخیر خیلی مطرح شده داستان پایان جنگ بود و اینکه در چند ماه اخیر هم در مورد فتح خرمشهر برنامه‌های تلویزیونی به این موضوع بیشتر دامن می‌زند این است که سیاسیون به تعبیری که می‌شود جام زهر را به دست امام دادند. آیا این واقعیت داشت یا بحث اقتضاعات زمانی پایان جنگ این موضوع را رقم زد؟
بحث پایان جنگ هم در دوران دولت آقای خاتمی و هم در دوران دولت آقای احمدی‌نژاد با دو ادبیات اما با یک نتیجه‌‌گیری تکرار شد. سخنگوی این داستان سرایی ها در زمان آقای خاتمی، ‌اکبر گنجی بود و حالا سخنگوهای دیگری در جبهه نیروهای خودی پیدا شده است. آنجا می‌گفتند که ما در جنگ شکست خوردیم و جنگ طولانی شد و نباید جنگ بعد از آزادی خرمشهر ادامه پیدا می‌کرد الان می‌گویند که در پایان جنگ امام جام زهر نوشید و معنای دوم این حرف این است که ما در جنگ به اهدافمان نرسیدیم و شکست خوردیم. خوب! اینها یک حرف است که از دو زبان بیرون می‌آید؛ یک سخن است که با دو ادبیات گفته می‌شود. همه اینها خلاف واقع است. ما در جنگ با موفقیت بیرون آمدیم چون وقتی ایران قطعنامه 598 را با تلخی در تیرماه 1367 پذیرفت جنگ به پایان نرسید. جنگ در اواخر مرداد ماه به پایان رسید. آن هم با حوادثی که به نفع ایران و پیروزی ایران تمام شد. لذا ایران در تیر ماه قطعنامه 598 را پذیرفته که پس از شکست های پی در پی بود ولی بعد از اینکه ایران قطعنامه را پذیرفت سه چهار عملیات بزرگ را در مواجهه با عراقی‌ها انجام می‌دهیم که همه آن عملیات ها را ما پیروز‌ شدیم پس از آنها جنگ تمام شده پایان یافت. امام بعد از عملیات های مردادماه فرمودند که من یک لحظه هم در این جنگ نادم و پشیمان نیستم. بنابراین وقتی ما همه صحبت‌های امام را در تیر ماه، مرداد و شهریورماه کنار هم می‌گذاریم می‌بینیم که صحبت های امام ( ره ) یک شان نزولی داشته است. آن زمانی که امام قطعنامه 598 را پذیرفته و ایران در اوج شکست‌های خودش بوده و در مردادماه که جنگ تمام می‌شود و در ایران در اوج پیروزی‌های خودش بوده آنجا امام صحبت دیگری دارد و صحبت‌های امام را ما باید همه را با هم ببینم بنابراین ما در جنگ پیروز شدیم.

حالا پایان جنگ نتیجه کار سیاسیون بوده و یا پیگیری نظامی ها؟
ما این موضوع را مفصل در کتاب توضیح می‌دهیم همراه با اسناد و مدارک.

ناگفته های جنگ در چه حوزه هایی است و چرا ناگفته باقی مانده است؟
ناگفته ها در دو قسمت است، یکی درباره تصمیم گیری های کلان است که مثلا چگونه عملیات ها تصمیم گیری می شد و یکی هم درباره مباحث سیاسی نظامی جنگ است که چه مباحثی در سطح سیاست جنگ و مسائل سیاسی مرتبط با جنگ در جریان بود. علت اینکه من تاکنون به آنها نپراداخته ام به دلیل آن است که ضرورتی وجود نداشت و سئوالی نبود و بخش دیگر آن به خاطر این بود که چون از اینها به خاطر رقابت های سیاسی سوء استفاده می شد کسانی که این ذخایر را در دل و ذهن شان نگه می داشتند برای اینکه از این موضوعات سوء استفاده سیاسی نشود آنها را مطرح نمی کردند وی آن به معنای این نیست که در تاریخ ثبت نشود. فکر می کنم شرایط امروز مناسب شده که آن مسائل به مرور مطرح شود.

وضعیت تاریخ جنگ را چگونه می دانید؟
در بیان تاریخ انقلاب و دفاع مقدس نواقصی و جود دارد که می توان به چند گروه تقسیم کرد. یکی این است که برخی اوقات یک جانبه نگری درباره وقایع انقلاب و دفاع مقدس دیده می وشد و دوم اینکه یک بعدی نگاه می شود. مثلا یک حادثه از جنک را صرفا از بعد ایثارگری نگاه می کنند و یا همان حادثه را صرفا از بعد سیاسی به حوادث جنگ نگاه می کنند؛ در حالی که جنگ مساله ای چند بعدی و چند جانبه است. همه جوانب و ابعاد جنگ و انقلاب باید بیان شود.

آقای رضایی فکر نمی‌کنید در یکی دو سال اخیر یک جریانی شکل گرفته برای یک نوع حافظه‌سازی برای انقلاب؟
یا تحریف انقلاب.

بله. تحریف...
همین‌طور است البته این طبیعت جوامع است معمولا که اگر تلاش برای حفظ تاریخ نشود گروه‌هایی در بین آیندگان می آیند که ریشه در تخاصمات دوران انقلاب دارند. به هر حال عده زیادی در اول انقلاب ناراحت شدند. چریک های فدایی، منافقین، سلطنت طلب ها؛ توده ای و ... نمی توانیم بگوییم اینها دنباله ای در تاریخ ندارند. بلکه در امتداد همان جریان های سیاسی افرادی هستند با زبان های مختلف از انقلاب و دفاع مقدس انتقام می کشند.

یا فضا سازی می کنند و یا تاریخ را قلب می کنند و وارونه نشان می دهند. بعضی هم که می خواهند عدم حضورشان در انقلاب و جنگ را توجیه کنند می گویند کسانی که جنگ و انقلاب را اداره کردند اشتباه کردند.

در واقع اینها با متهم کردن نیروهای انقلاب و رزمنده می خواهند بهانه تراشی کنند و توجیه نمایند که چرا به جنگ نرفتند، چرا در انقلاب شرکت نکردند و چرا علیه رژیم شاه نجنگیدند.

آقای دکتر پیش بینی شما از آتیه این جریان چیست؟ فکر می کنید این جریانی که دارد برای خود شناسنامه سازی می کند چه جایگاهی در سالهای آتی دارد؟
متن مردم و فطرت ملت ایران به افتخارات تاریخی خود متصل است و ایرانیان نمی خواهند گذشته پر افتخار خود را نادیده بگیرند لذا شایعات و گفتمان و تحریف های این نوع افراد توسط ملت ایران کنار گذاشته خواهند شد و نمی توانند تاثیر تعیین کننده ای داشته باشند.

آقای دکتر موضوعی که در صحبت‌های شما و در مواضع‌تان وجود دارد. موضع شما نسبت به آمریکاست. چند شب پیش خاطرات سال 66 آقای هاشمی را نگاه می‌کردم؛ ایشان به مواجهه قایق های تندروی ایران در خلیج فارس با ناو آمریکایی اشاره کرده بود. این درگیری به یک موضوع رسانه‌ای دنیا و موضوعی به نام مواجهه ایران و آمریک تبدیل شد.. به عنوان یک فرمانده سابق نظامی فکر می‌کنید دلیل واهمه‌ای که از مواجهه نظامی ایران و آمریکا وجود دارد چیست؟
دلیلش روشن است. هر نوع درگیری نظامی بین ایران و آمریکا کل منطقه خاورمیانه را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد. در منطقه ای که ما زندگی می کنیم انرژی جهان تامین می شود و قلب اقتصاد جهانی در خاورمیانه می زند، هر حادثه ای در این منطقه قلب اقتصاد جهان را از کار می اندازد . از طرف دیگر ایران کانون مبارزه جهان اسلام با امریکا تبدیل خواهد شد و بیش از یک میلیارد مسلمان به چالش جدی با آمریکا کشیده می شوند. اینکه مرتب خبر سازی می کنند که کشورهای عربی منطقه طرفدار حمله آمریکا به ایران هستند دروغی بیش نیست و حکایت از نگرانی غرب از حمله به ایران دارد. آنها می خواهند اقدامات خود را علیه ایران به اسم کشورهای عربی تمام کنند.

ولی آمریکا ظاهراً خیلی سرتر از ماست. آنها می گویند اینکه دور تا دور شما را محاصره کرده‌ایم، شریان‌های اقتصادی شما را تحت نظر داریم، با قطعنامه‌های متعددی که برایتان اعمال کرده‌ایم شما را تحت کنترل خودمان داریم و القاء می کنند که زیر فشارهای ما هستید.
آمریکایی‌ها کاملاً می‌دانند که اگر اقدام نظامی علیه ایران انجام بدهند ایران مثل عراق و افغانستان نیست. ایران می‌تواند ضرب شست جدی برای آنها داشته باشد. به همین دلیل با وجود اینکه در همه کشورهای همسایه ایران حضور دارند و لیکن کاری انجام نمی‌دهند آقای بوش می‌خواست این کار را انجام بدهد سه بار تصمیم گرفت به ایران حمله کند ولی به دلیل آمادگی نیروهای نظامی ایران و سلاح‌های جدیدی که ایران در خلیج فارس تست کردند (موشک‌های جدیدی که آمریکایی‌ها تا آن موقع از آنها اطلاعی نداشتند و ایران برای اولین بار آنها را درخلیج فارس تست کرد) و همچنین سیاستی که مقام معظم رهبری در پیش گرفت که تا آخرین لحظه باب گفت و گو را با 5+1 باز گذاشته بود و از طریق گفت و گوهایی که اروپایی‌ها صورت می‌گرفت و چند عامل دیگر. هر سه بار آقای بوش نتوانست حمله به ایران را انجام دهد، در حقیقت قصدی که آنها کرده بودند خنثی شد. الان آنها یک جنگ اقتصادی را شروع کرده‌اند. این جنگ اقتصادی نشان می‌دهد که آنها واهمه دارند که از طریق نظامی با ایران درگیر شوند. در ضمن تصور می‌کنند جنگ اقتصادی می‌تواند ایران را از پای در آورد و ایران را از منافع ملی خودش عقب‌نشینی دهد. به نظر من دیر یا زود آمریکایی‌ها متوجه خواهند شد که جنگ اقتصادی هم بی‌تأثیر و به جای اینکه اصولاً وارد ادبیات جنگ با ایران شوند باید وارد گفت و گوهای درست و صحیح با ایران شوند.

پس شما قائل به این هستید که رفتارهای آنها پیش بردن به سمت میز مذاکره است؟
یکی از اهداف آمریکا این است ولی اشتباه بزرگ آنها این است که متوجه نمی‌شوند که این حرکاتی که آنها انجام می‌دهند دره‌ای که بین ایران و آمریکا درست شده را عمیق‌تر و عریض‌تر می‌شود.

شما پیش از این به این موضوع اشاره کرده بودید که ظاهراً بعضی‌ها فکر می‌کنند که هدف پیش بردن به سوی گفت و گویی است که آنها می‌خواهند. فکر می‌کنید برای شکل‌‌گیری این فضای مذاکره و مواجهه ایران و آمریکا با یکدیگر که مسائل‌شان را مستقیماً با هم مطرح کنند باید چه فضایی ایجاد شود؟
آمریکایی ها باید رفتار خود را عوض کنند با حرف زدن مشکل حل نمی شود . حداقلش این است که آمریکایی همه تحریم‌ها را بردارند یا اینکه در عمل ثابت کنند که واقعاً قصد همکاری با ملت و دولت ایران را دارند. ما هیچ علامت مثبتی از آمریکایی‌ها جز حرف زدن نمی‌بینیم.

فکر می‌کنید این مهم است که چه دولتی بحث مذاکره با آمریکا را آغاز کند؟
نه در ایران مسئله ایران و آمریکا و یا روابط خارجی در ایران ارتباط ایران با اروپا به هیچ دولتی ارتباط ندارد. به نظام بستگی دارد چون این مسئله با منافع ملی ما سر و کار دارد. دولت مسئولیتش در این زمینه اجرا و دیپلماسی است . آمریکا باید به دولت ایران احترام بگذارد.

پس شما جزو آن دسته نیستید که می‌گویند اگر می‌خواهید رابطه با آمریکا وجود داشته باشد حداقل توسط آقای احمدی‌نژاد نباشد چون بعضی‌ها این را یک برگ برنده برای رئیس جمهور می‌دانند.
نه! به نظر من مسائل ملی در دایره موضوعات حزبی و گروهی نباید تعریف شود. چه آقای احمدی‌نژاد رییس جمهور باشد چه کس دیگری پیگیری منافع ملی ما ربطی به افراد ندارد . برای ما مهم این است که منافع ملی‌مان را چگونه پیش ‌ببریم هر دولتی که می‌خواهد در ایران سر کار باشد نباید تأثیری در پیگیری منافع ملی ما داشته باشد.

به عنوان آخرین سؤال در این بخش از حوزه سیاست خارجی پیش‌بینی شما از مواجهه ایران با بحث تحریم‌ها چیست؟ فکر می‌کنید به موازات این تحریم ها ما چه دستاوردهایی در چند سال آتی خواهیم داشت. آیا فشار بر ما بیشتر خواهد شد یا نه، فکر می کنید راه‌های برون رفت برایمان ایجاد می‌شود؟
این تحریم‌ها بی‌تأثیر نیست و روی اقتصاد ما اثراتی خواهد داشت. در تجارت بین‌المللی ما تأثیراتی خواهد داشت ولی ما می‌توانیم از این تحریم‌ها برای یک جهش بزرگ در اقتصاد کشورمان استفاده کنیم. مشروط به اینکه اولاً همه نخبگان کشور را به کمک دولت و مجلس فراخوانی کنیم. یعنی یک بسیج عمومی در کشور اعلام کنیم و دولت نباید دو جبهه باز کند، ما فقط باید یک جبهه داشته باشیم. حالا که آمریکایی‌ها می‌خواهند در جنگ اقتصادی با ما مقابله کنند باید این را تبدیل کنیم به یک بسیج ملی ، فرصت و سازندگی در کشور. در این شرایط باید از همه نخبگان، کارآفرینان، صنعت‌گران دانشجویان، هنرمندان و تمام ظرفیت‌های کشورمان برای پیشرفت و توسعه کشور استفاده کنیم و مسئله دوم هم این است که برنامه ریزی‌های خوب و کار آمدی داشته باشیم که در مقابل این تحریم‌ها بتواند حداقل آثار زیان و منفی داشته باشد. در حقیقت با برنامه‌ریزی بتوانیم آثار منفی تحریم‌ها را خنثی کنیم.

اگر این بسیج ملی و یک برنامه‌ریزی دقیق صورت بگیرد ما می‌توانیم از تحریم‌ها عبور کنیم و بلکه از تحریم‌ها به عنوان یک سکوی پرش برای کشورمان استفاده کنیم. همانطور که در جنگ ما نیروهای مسلح و قدرت دفاعی خود را ساختیم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016