جمعه 8 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سرانجام دين‌فروشان، سید مجتبی واحدی

سال ها پيش که هنوز موضوع « مهدويت و ظهور منجی » به بازيچه حاکمان بی دين ايران تبديل نشده بود از همين حضرات می شنيديم که وقتی حضرت صاحب الزمان «عج » مبانی دينی خود را ارائه نمایـــــــد عده ای از مردم گمان می کنند که او دينی جديد عرضه کرده است . مفهوم آن سخن ، کاملا مشخص بود ونشان می داد که در سالهای قبل از ظهور ، آنقدر پيرايه به دين می چسبانند و آنچنان دين را از درون تهی می کنند که معرفی اسلام حقيقی توسط آخرين امام شيعيان ، موجب تعجب بسياری از مردم خواهد شد .

درآن روزها بعضی روحانيون سرشناس همچون مرحوم مطهری ، به انتقاد از رويه هايی می پرداختند که مرحوم دکتر شريعتی از آنها به عنوان اسلام صفوی ياد می کرد . بسياری از مردم هم به اين نتيجه رسيده بودند که تحريف های انجام شده در دين ، همان خرافاتی است که روضه خوان های بی سواد بر منابر می گفتند . گروهی نيز رفتارمرعوبانه تعدادی از روحانيون در برابر رژيم شاه -که آن را تقيه می ناميدند - و ترويج مباتی انجمن حجتيه را نشانه آشکار از تحريف در مفاهيم دينی می دانستند .



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


به جز اين مصاديق ، ادعای مشخص ديگری در خصوص ايجاد انحراف در دين مطرح نمی شد. با پيروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومت شيعی در ايران ، اغلب وظايف و تکاليف دينی که اکثريت مردم به صورت سنتی نسبت به آنها پايبندی داشتند مرتبا مورد ترويج وتأکيد حاکميت قرار می گرفت ودر عين حال ، هشدارهايی در خصوص امور انحرافی بيان می شد که در اين ميان ، « مظاهر اسلام صفوی » و « ديدگاههای انجمن حجتيه » اصلی ترين مصاديقی بود که در کانون توجه رسانه های حکومتی وتريبون های نزديک به حاکميت قرار داشت. در کنار انذار نسبت به « صفوی مسلک ها » و « حجتيه ای ها » ، عافيت طلبی بسياری از آخوند های ترسو که با تحريف مفهوم « تقيه » از همراهی با تحرکات انقلابی در کشور خودداری کرده بودند نيز گاه به گاه ياد آوری می گرديد تا مردم بدانند مهم ترين انحراف ها و تحريف ها در دين ، مرتبط با کسانی است که بيش از ديگران ، ادعای ترويج اسلام اصيل را داشته و دارند .

اما همه اين هشدارها و انذارها بيش از يک دهه دوام نياورد زيرا پس از در گذشت آيت اله خمينی و انتخاب آقای خامنه ای به رهبری ، بسياری از حاميان اصلی انجمن حجتيه همچون شيخ خزعلی ، نفوذ زيادی در ارکان حکومت پيدا کردند . چهره هايی همچون محمد تقی مصباح يزدی هم با حرام دانستن مبارزه در عصر غيبت ، انحراف جدی در دين ايجاد کرده بودند مورد توجه جانشين آيت اله خمينی قرار گرفتند و به تبليغ قرائت منحرفانه ديگری از دين پرداختند که در دوره جديد بر ترويج « خشونت دينی » متمرکز بود. تطهير چهره اسلام صفوی نيز ابتدا به علی اکبر ولايتی مشاور عالی رهبری سپرده شد و پس از او ، محمود احمدی نژاد به حمايت از روش های صفوی پرداخت . به عبارت ديگر ، هر آنچه که در سالهای قبل از پيروزی انقلاب ودر دهه اول پس از پيروزی، به عنوان نشانه های تحريف و انحراف در دين - از منظر پيروان آيت اله خمينی - تلقی می شد به اصول مورد قبول نسل دوم از حاکمان جمهوری اسلامی تبديل گرديد اما ظاهرا اين حد از تحريف نتوانسته پاسخ گوی اشتهای سيری ناپذير عده ای باشد که همه مفاهيم دينی را در خدمت اهداف دنيا پرستانه و جاه طلبانه خود قرار داده اند . لذا اکنون به بازتعريف حوزه اختيارات ولی فقيه و نحوه انتخاب او مشغول شده اند تا تحريف دين را کامل نمايند وهمه مردم را به اين باور برسانند که امام زمان «عج » با ظهور خويش ، دينی جديد عرضه خواهد نمود؛ دينی که با قرائت رسمی موجود درتنها حکومت شيعی دنيا هيچ نسبتی نخواهد داشت .

رهبر جمهوری اسلامی که ۲۲ سال قبل ، نگاه موسع آيت اله خمينی به اختيارات ولی فقيه را بر نمی تابيد اکنون اختياراتی برای خود قائل است که به تعبير شيخ مهدی کروبی گسترده تر از اختيارات الهی است.

انحراف آشکار ديگر در تعاريف رسمی دينی ، ادعاهای گزافی است که در خصوص نحوه انتخاب آقای خامنه ای مطرح می شود در حالی که رهبر وحاميان او بهتر از هرکس می دانند که اين انتخاب نه يک امر آسمانی بلکه يک اقدام متقلبانه بوده که بر « دروغی بزرگ » بنياد نهاده شده است *. عليرغم اين اطلاع ، شيخ احمد جنتی که هر روز بيش از گذشته در نظر ومنظر مردم ايران منفور می شود اخيرا ادعا کرده است که انتخاب آقای خامنه ای با هدايت الهی صورت گرفته است . او ظاهرا نمی داند که با اين سخن متملقانه ، سؤالات فراوانی را در اذهان جوانان و حتی ميان سالان وسالخوردگان ايجاد می کند . مثلا اينکه به نظر شيخ کم سواد - اما پر مدعا - آيا اين هدايت الهی در صدر اسلام نيز وجود داشته و انتخاب خلفا هم بر همين اساس بوده است ؟

سؤال ديگری که با ادعای چاپلوسانه جنتی در همه اذهان ايجاد می شود اينست که چگونه ذات اقدس الهی ، دروغ تاريخی اقای رفسنجانی را وسيله هدايت قلبی اعضای مجلس خبرگان برای انتخاب رهبر قرار داد اما اين هدايت ها بر قلب آقای خامنه ای جاری نشد ؟ آيا حمايت پُر مداهنه رهبر فعلی جمهوری اسلامی در دوره رياست جمهوری رفسنجانی ، عليرغم مفاسدی که جنتی و يارانش برای رئيس دولت سازندگی قائل هستند ، نشانه خالی بودن قلب رهبری از هدايت های الهی - با قرائت شيوخ بيسوادی همچون جنتی - نيست ؟آيا فدا کردن آسايش ملت و آرامش کشور به خاطر حمايت از احمدی نژاد - که خبر گزاری دولت ، اورا امير المؤمنين می خواند - بهترين نشانه از بی نصيبی رهبری از هدايت های الهی نمی باشد ؟

در اين خصوص ، سخن بسيار است اما نگارنده ترجيح می دهد با يک بشارت ،اين يادداشت را به پايان ببرد . پس از اظهارنظر خودخواهانه رهبری در زمينه شأن ولی فقيه و نيز تملق گويی کم سابقه دبير کم سواد شورای نگهبان که انتخاب اقای خامنه ای را يک امر اسمانی معرفی کرد بسياری از متدينان ، نگران شدند وتعدادی از « دلسوزانِ شريعت » دست به قلم بردند تا از ساحتِ دين رفع اتهام کنند اما نگارنده بر خلاف اين دوستان ، بسيار خوشحال است زيرا يقين دارد اين « دين فروشی » ها ، مردم متدين ايران را تشويق خواهد کرد که برای حفظ دين خود ، بساط آنچه را که به دروغ « حکومت دينی» ناميده می شود برچينند و منتظر ظهور امام خويش باشند که قرار است پيرايه های يکهزار وچهارصد ساله و به ويژه پيرايه هايی که در ۲۱ سال اخير برچهره دين تحميل شده است را بر طرف نمايد ودين حقيقی را به مردم معرفی کند.

ـــــــــــــــــــــــــــ
*پی نويس
روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۸ ، اقای خامنه ای وصيت نامه آيت اله خمينی را در جمع اعضای مجلس خبرگان قرائت نمود. يکی از آخرين جملات وصيت نامه ، تأ کيد بر اين بود که اگر بعد ازفوت آيت اله خمينی سخنی به ايشان منتسب شد مدرک کتبی يا نوار صوتی وتصويری از آن کلام ، مطالبه شود . تنها ساعتی پس از قرائت اين بخش از وصيت نامه، آقای رفسنجانی به نقل از آيت اله خمينی اعلام کرد که اقای خامنه ای برای رهبری لياقت دارد اما هيچکس از رفسنجانی نخواست که با توجه به متن وصيت نامه ، مدرک کتبی يا نوار صوتی و تصويری از آيت اله خمينی که در آن به موضوع رهبری آقای خامنه ای اشاره شده باشد ارائه نمايد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016