گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
25 آذر» در تاريکترين شب سرزمينمان پيروزی روشنايی را باور کنيم، بيانيه کميته بينالمللی نجات پاسارگاد به مناسبت يلدا
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! تلاشی بی توقف برای رويارويی با فرهنگ ستيزی و فرهنگ کُشی، بيانيه کميته بين المللی نجات پاسارگاد، به مناسبت ششمين سالگشت تاسيس آنبيست و نهم اگوست امسال ششمين سالگشت کميته بين المللی نجات پاسارگاد فرا می رسد؛ کميته ای که اولين ندای اعتراض سراسری در برابر ويرانگری های ميراث فرهنگی و تاريخی در ايران را در جهان بازتاب داد و سپس آغازگر جنبشی فرهنگی شد، در راستای رويارويی با يکی از سخت ترين شيوه های فرهنگ کشی در سرزمينی که نامش در رديف فرهنگ های انسانی و خردمدار جهانی به نکويی ثبت شده است. ما، بخشی از روشنفکران، نويسندگان، متخصصين، دانشگاهيان و افراد تحصيل کرده و فرهنگ دوست، در لحظه ای حساس از تاريخ سرزمين مان، در يک واکنش طبيعی و ساده نسبت به آبگيری سد سيوند، که احتمال ويران کردن بخشی از تاريخ و فرهنگ سرزمين مان را داشت، دست به اقدامی زديم که از وظايف هر انسان متمدنی به شمار می رود. اما، خيلی زود، با درگير شدن مدام در اين ميدان فرهنگی، دريافتيم که نه تنها ميراث فرهنگی، تاريخی، طبيعی و فيزيکی ما در خطری روزمره قرار دارد بلکه، به دليل تسلط تبعيض های مذهبی، قومی، جنسيتی بر سياست های بيشتر ارکان حکومتی، کل فرهنگ ايرانی ما، و به خصوص فرهنگ معنوی ما، که مجموعه ای از داشته های علمی، آموزشی و تربيتی درخشان بشری است، در خطر نابودی قرار گرفته است. ما دريافتيم که فرهنگ خردمدار، انسانی، مهرآفرين، و شادمان خود را در سرزمين خودمان گم کرده ايم، در حالی که نشانه ها و اثرات روشن آن را در کشورهای پيشرفته ی جهان، درکتابخانه ها، دانشگاه ها، موزه ها و حتی در قوانين اساسی برخی از اين کشورها می توانيم ببينيم. آگاهی بر اين امر ِ بسيار با اهميت ما را موظف کرده است تا از يکسو به آگاه سازی مردمان سرزمين مان، که در ارتباط با فرهنگ مان در پشت ديوارهای سنگی سانسور و خفقان آموزشی ـ فرهنگی به سر می برند، اقدام کرده و، از سويی ديگر، به مطلع کردن سازمان های فرهنگی و حقوق بشری جهانی به منظور استفاده از توان آنها برای جلوگيری از ادامه ی فرهنگ کشی در سرزمين مان اقدام کنيم. وقتی ما کارمان را شروع کرديم تنها انگشت شمار نشريات و سايت هايی وجود داشتند که در ارتباط با مسايل فرهنگی می نوشتند، آن هم بيشتر در ارتباط با بخش شعر و ادبيات و تاريخ بود. و هيچ نهاد غير دولتی در بيرون و درون ايران نبود که به طور مستقيم با عملکرد دولت و سازمان های مربوط به ميراث فرهنگی در ايران درگير شده و نوشته ها و مطالبی در ارتباط با انواع فرهنگ ستيزی های آن ها ارائه کند. اما اکنون با شادمانی می بينيم که کمتر نشريه و سايتی در داخل و خارج از ايران وجود دارد که بخش عمده ای از مطالب خود را به ميراث فرهنگی فيزيکی و معنوی سرزمين مان اختصاص نداده باشد. همچنين شاهد آنيم که عشق و علاقه ی ايرانيان به فرهنگ ايرانی شان آنچنان بالا گرفته که نه تنها در جنبش حق طلبانه و آزادی خواهانه ی اخير خود را به زيبايی نشان داده است بلکه حتی افرادی را که سال ها در مهمترين ويرانی گری ها، حفاری های غير قانونی، و خروج اشيای تاريخی به خارج دست داشته اند وادار به تحسين متظاهرانه ی فرهنگ سرزمين مان کرده است. ترديدی نيست که اين همه نه تنها نشاندهنده ی پيروزی يکايک افرادی است که در سراسر جهان در اين جنبش فرهنگی شرکت داشته اند، بلکه ناتوانی کسانی را نيز به نمايش می گذارد که دريافته اند ديگر امکان گذشتن از بحران های اقتصادی، اجتماعی، و حتی سياسی کنونی را، بدون توجه به فرهنگ سرزمين مان و بدون توسل به عشق طبيعی مردمان ايران به سرزمين شان، ندارند. در عين حال، ما کوشندگان فرهنگی، فعال در کميته ی بين المللی نجات و بنياد ميراث پاسارگاد، که تلاشی بی وقفه را برای رويارويی با فرهنگ کشی و فرهنگ ستيزی بر عهده گرفته ايم، بر اين باوريم که، در اين لحظه از تاريخ سرزمين مان، و بويژه برای برون شد از اين انزوا و بزنگاه هراس انگيری که سرزمين ما را گرفتار خود کرده است، و برای رسيدن و همگام شدن با مردمان سرزمين های پيشرفته جهان، هيچ راه حلی جز به روز کردن فرهنگ ايرانی مان وجود ندارد؛ فرهنگی که به خاطر رنگارنگی و زمينی بودنش از هر نشانه ی تبعيضی به دور است و در آن احترام به کرامت انسان، با هر نوع مذهب و مرام و عقيده، همانگونه می تواند بستری عملی را برای گذار از بحران هويتی مان فراهم کند که توصيه های اعلاميه ی حقوق بشر آن را لازم شمرده است. کميته ی نجات پاسارگاد مثل هميشه برای گسترش فرهنگ ايرانی مان، به طور کلی، و حفظ و نجات ميراث های فرهنگی و طبيعی مربوط به آن، بويژه، دست ياری به سوی شما فرهنگ دوستان، در هر کجای جهان که هستيد، دراز می کند. لطفا با ما همراه و همگام شويد با مهر و احترام Copyright: gooya.com 2016
|