پنجشنبه 25 شهریور 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه محمد داوری به مادرش از زندان اوين، هرانا

خبرگزاری هرانا - محمد داوری فعال صنفی، مدير مسئول سابق وب سايت سحام نيوز نامه ای را از زندان اوين برای مادرش نگاشته است.

متن اين نامه که در اختيار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زير است:


به نام مادر
سلام مادر
خوبم هفته ی گذشته آغوش گرم تو و خواهر عزيزم در ملاقات حضوری مرا پر از عشق نمود و هرچند بغض خواهرم ترکيد و قلب شکسته ی من و تو به تپش افتاد و گونه هايمان خيس باران صداقت شد اما چه خوب شد اين غرش بهاری بغض خواهرانه !چشمان خشکيده ی مرا خيس نمود . مادر صبورم ،وقتی رنج سفر مسير هزار کيلومتری را تحمل می نمايی و به ملاقاتم می آيی از شرمندگی می مانم چه بگويم و چگونه اين بزرگی و صبوری را بستايم ،آخر با اين سن و سال و مشکلات جسمی که داری تحمل سختی های ديگر ظلمی نابخشودنی است که در حق تو روا داشته می شود.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مادرم ،مقاومت و صبوری تو مثال زدنی است چراکه همه ،مادران را دلداری می دهند و توصيه می کنند تا اشک نريزنند ،اما اين تو يی که هميشه ديگران را به ايستادگی فرا می خوانی و در ملاقات ها با چشم خود ديدم و با گوش هايم شنيدم چگونه خاله و برادر و خواهرم را به مقاومت توصيه می کردی و می گفتی اشک نريزند. هفته ی گذشته سالن ملاقات از عطر وجود مادرانه وخواهرانه ی شما و ساير اعضای خانوادهای زندانی پر شده بود و بوی خوش آن ، فضای زندان را بهاری ساخته بود و چقدر زمستان رو سياه شد از رو سفيدی شما. مادر جان ديدی اينجا چگونه بچه ها به هم عشق می ورزند و با تمام وجود با هم يکی شده اند و به طور حتم می دانی که زندان بايد مايه ی شرمساری و موجب ندامت گردد نه بهانه ی افتخار و زمينه ساز مقاومت ، و اين راز زندانيانی است که در تلاش برای رهايی حقيقت ،خود در بند ظلمت گرفتار شده اند و اين حقيقت است که زندان را معنای ديگری می بخشد و به زندانی حال و هوای ديگری می دهد . مادر عزيزم ، در نامه ی قبلی برايت از حال و هوای دوران کودکی ام گفتم و خواستم آن را ادامه دهم اما حيفم آمد حال و هوای ملاقات هفته ی گذشته را يادی نکنم ، اميد وارم در نامه های بعدی بيشتر و بهتر برايت بنويسم .

"قربانت محمد"


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016