چهارشنبه 28 مهر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

فراخوان به تحریم نمایش کنگره‌ی جهانی فلسفه در تهران

سازمان جهانیِ یونسکو، نهاد علمی-فرهنگی سازمان ملل متحد، هر سال، به مناسبتِ روزِ جهانیِ فلسفه، در یکی از کشورها "کنگره‌ی جهانی فلسفه" برگزار می‌کند. کنگره‌ی امسال (از ۳۰ آبان تا ۲ آذر / ۲۱ تا ۲۳ نوامبر) قرار است در تهران به ریاست غلامعلی حداد عادل برگزار شود. از نظر ما، این بدان می‌ماند که کنگره‌ی جهانی حقوق بشر را در تهران تشکیل دهند، آن هم به سرپرستی کسی چون قاضی مرتضوی! حداد عادل کسی است که در همه‌ی موجهای "انقلاب فرهنگی" از سردمدارانِ سرکوبِ فرهنگی بوده است. موج آخر این حرکت هجومِ یکسره به علوم انسانی است.
سال گذشته، پس از این که در یک دادگاه نمایشی علوم انسانی را در مقام متهم نشاندند، با پشتیبانی و فرمان پیشوای دستگاه، به دانشگاه‌ها یورشی بردند که پیامد آن فشار بیشتر بر استاد و دانشجو و گسترش سانسور و خفقان بوده است. طبق فرمان رهبری، می‌خواهند برای علوم انسانی بدیلی "اسلامی" بسازند، با این گمان که از طریق تدریس و تبلیغ آن بتوانند ذهن استاد و دانشجو و جامعه را آن گونه که خود می‌خواهند "به راهِ راست" هدایت کنند.
ایدئولوگ‌های حکومت، در هجوم به علوم انسانی، از فلسفه انتظار خدمت‌رسانی‌‌ای را دارند مکمّلِ کارکردِ دستگاه‌های امنیتی در جهتِ مغزشویی. تصورشان این است که می‌توانند اساس این علوم را با کمک چیزی که فلسفه‌ی اسلامی‌اش می‌نامند، تغییر دهند. گمان می‌برند فلسفه‌شان علوم انسانی "غربی" را زیر و زبر خواهد کرد. این رفتار، که در دیگر رژیم‌های تمامیت‌خواه نمونه‌های آن را دیده‌ایم، چیزی نیست جز کوشش برای نشاندن یک ایدئولوژی دولتی در جای علم و گسترش کنترل دستگاه‌های سرکوبگر امنیتی. چنین تلاشی به گواهی تاریخ، سرنوشتی بهتر از دیگر نظایر رسوا شده‌ی خود نخواهد داشت.
محمدتقی مصباح، در مجلسی در قم، زیر عنوان "پیش‌همایشِ روزِ جهانیِ فلسفه"، وظیفه‌ی فلسفه را پاسخگویی به شبهاتی دانسته است که «از خارج» وارد می‌شوند. جوادی آملی، یکی دیگر از فیلسوف‌خواندگانِ دستگاه، در همان مجلس، سمَتِ "اسلامی" کردن کلیه‌ی علوم را به فلسفه سپرده و فلسفه را «تریبون دین» خوانده است. تصور جوادی آملی، مصباح، و دیگر ایده‌پردازانِ دستگاه از خود در این سخنِ جوادی آملی بازتاب می‌یابد: «تحصیل‌کردگان غرب منتظر ره‌توشه‌ی فلسفیِ بزرگانِ حوزه هستند.» توهمِ «مدیریتِ جهان» چنین توهمی را نیز می‌طلبد.
حال، این وهم‌زدگانِ دشمن آزاداندیشی می‌خواهند در ایران کنگره‌ی جهانیِ فلسفه برگزار کنند. احمدی‌نژاد در حکم برگماری حداد عادل به ریاست کنگره، اظهار امیدواری کرده است که این همایش فرصتی شود برای آنکه «راه درست حل مسائل جهان و برپایی جامعه طیبه و متعالی» را به جهانیان بنمایانند.
موضوع کنگره "فلسفه: نظر و عمل" اعلام شده است. ما به ایرانیان و جهانیان اعلام می‌کنیم که این حکومتگران و ایدئولوگ‌ها در عالم "نظر" هیچ نسبتی با فلسفه ندارند. بنیاد فلسفه همیشه بر آزاداندیشی و پرسش‌گری و گفت‌و‌گوی اهل نظر بوده است نه مغزشویی به زور داغ و درفش و سرنیزه. حاصل نظر حکومتگران در مقام "عمل"، در زندان‌های کهریزک و اوین، در به محاکمه کشاندن علوم انسانی در دادگاه‌های نمایشی و نابکاری‌های دیگری از این دست متجلی شده است.
بسیاری از روشنفکران و فیلسوفان جهان از همان هنگامِ انتخاب تهران به عنوانِ میزبانِ کنگره‌ی جهانی فلسفه، به خاطر این اهانت به ساحتِ فلسفه، یونسکو را سرزنش کرده‌اند و گفته اند، برگزاری کنگره‌ی فلسفه در کشوری که در آن آزادی اندیشه و بیان جایی ندارد و فیلسوفان‌اش در زندان و تبعید به سر می‌برند، یا مجبور به سکوت شده‌اند و از حق انتشار آثارشان محروم هستند، تمسخر اندیشه است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ما امضاکنندگان این بیانیه − جمعی از دانشجویان، دانش‌آموختگان، آموزگاران و نویسندگان عرصه‌ی فلسفه در داخل و خارج کشور − همه‌ی مردمان پای‌بند به شرافتِ علم و اندیشه را به تحریم این نمایش مسخره فرامی‌خوانیم. پاسداشتِ فلسفه، پاسداشتِ اندیشه‌ی آزاد و آزادی اندیشه است. اندیشه در ایران امروز در زندان است، و همانا زندان موضوع اساسی اندیشه در ایران امروز است. کنگره‌ی نمایشی تجلی‌گاه اندیشه نیست. چنین نمایش‌هایی، در حقیقت، برای آن برگزار می‌شوند که بر سرکوبِ اندیشه در کشور سرپوش بگذارند و تفکر را به بازی بگیرند.
از همه‌ی کسانی که برای این "کنگره" مقاله فرستاده‌اند، می‌خواهیم یا مقاله‌ی خود را پس بگیرند یا از شرکت در "کنگره" خودداری ورزند. امیدواریم کسانی که هنوز مقاله‌ی خود را ارسال نکرده اند از ارسال آن منصرف شوند.
بدین امید که شاهد تشکیل انجمن‌ها و همایش‌های راستین فلسفی در ایران دموکراتیک فردا باشیم.

گروهی از دانش‌آموختگان، دانشجویان و استادان فلسفه در داخلو همچنین
سیروس آرین‌پور، داریوش آشوری، یحیی بزرگمهر، حمید پرنیان، باقر پرهام، رامین جهانبگلو ، نیاز سلیمی، محمد حسین صدیق یزدچی، اسفندیار طبری، طیاز فخری، عبدی کلانتری، رضا مصیبی، یاسر میردامادی، بابک مینا، سوده نگین تاج ، محمدرضا نیکفر۲۷ مهر ۱۳۸۹ / ۱۹ اکتبر ۲۱۰۱۰

از دانشجویان، دانش‌آموختگان، استادان و نویسندگان عرصه‌ی فلسفه، که مایل به افزودن امضای خود در پایان این اعلامیه هستند، خواهش می‌کنیم با گردآورندگان امضاها از طریق نشانی زیر تماس بگیرند:
philosophy.congress.teheran@googlemail.com

***

کنگره جهانی فلسفه در تهران و فراخوان به تحريم آن، راديو زمانه
در اعلاميه‌ای که به امضای "جمعی از دانشجويان، دانش‌آموختگان، آموزگاران و نويسندگان عرصه‌ی فلسفه در داخل و خارج کشور" رسيده و عنوان آن "فراخوان به تحريم نمايش کنگره‌ی جهانی فلسفه در تهران" است، آمده است:
«ما همه‌ی مردمان پای‌بند به شرافتِ علم و انديشه را به تحريم اين نمايش مسخره فرا می‌خوانيم. پاسداشتِ فلسفه، پاسداشتِ انديشه‌ی آزاد و آزادی انديشه است. انديشه در ايران امروز در زندان است، و همانا زندان موضوع اساسی انديشه در ايران امروز است. کنگره‌ی نمايشی تجلی‌گاه انديشه نيست. چنين نمايش‌هايی، در حقيقت، برای آن برگزار می‌شوند که بر سرکوبِ انديشه در کشور سرپوش بگذارند و تفکر را به بازی بگيرند.»

خطر تبديل کنگره فلسفه به اجتماع تبليغاتی حکومت
اين نخستين اعلاميه‌ای نيست که به تحريم "کنگره‌ جهانی فلسفه" در تهران (۲۱ تا ۲۳ نوامبر ۲۰۱۰) فرا می‌خواند. پيش از اين بيانيه‌ای با اين مضمون به زبان انگليسی منتشر شده بود که عده‌ای از فيلسوفان نام‌آور جهان آن را امضا کرده‌ بودند.
رامين جهانبگلو، در اين مورد به تازگی در مصاحبه با راديو زمانه چنين گفته است: «من به همراه دو ايتاليايی نسخه‌ی انگليسی بيانيه را ۹ ماه پيش نوشته بودم. بعدها بسياری از فيلسوفان دنيا مانند هابرماس و حتی فيلسوفان غيرغربی از هند و دنيای عرب و ترکيه و جاهای ديگر آمدند و اين بيانيه را امضا کردند و از ما پشتيبانی کردند.»
يکی از مهمترين مهمانان کنگره‌ فلسفه در تهران استاد فلسفه‌ی سياسی اوتفريد هوفه (توبينگن، آلمان) بوده است. او پيشتر دوبار برای شرکت در مجامع فلسفی به ايران سفر کرده و عضو افتخاری "مؤسسه حکمت و فلسفه‌ ايران" است.
هوفه در مقاله‌ای منتشر شده در روزنامه‌ آلمانی "فرانکفورتر آلگماينه" (به تاريخ ۱۶ ژوئيه ۲۰۱۰) اعلام کرد که به تهران نمی‌رود، زيرا کنگره‌ فلسفه را اين خطر تهديد می‌کند که به يک اجتماع تبليغاتی حکومت تبديل شود. او برای اثبات واقعی بودن اين خطر به اين موضوع اشاره می‌کند که رياست کنگره با حداد عادل است و کس ديگری که کنار دست اوست، جواد لاريجانی است. اينان دو چهره‌ی شناخته‌شده حاکميت هستند.
هوفه در همين مقاله می‌نويسد که در ايران امروز هيچ صدای مخالفی تحمل نمی‌شود. از نظر او که اهميت فلسفه را در انتقاد می‌داند، کنگره جهانی فلسفه از هدف خود که گفت‌وگوی آزاد است دور می‌شود، اگر در کشوری برگزار گردد که در آنجا بيان آزاد ناممکن است.

فشار بر علوم انسانی و انتظار حکومت از فلسفه
فلسفه، مادر علوم انسانی است. از سال گذشته مرحله‌ تازه‌ای از اعمال فشار بر علوم انسانی در ايران آغاز شده است.
در اعلاميه‌ی استادان و نويسندگان و دانشجويان ايران فراخواننده به تحريم کنگره جهانی فلسفه در تهران در اين مورد آمده است:
«ايدئولوگ‌های حکومت، در هجوم به علوم انسانی، از فلسفه انتظار خدمت‌رسانی‌‌ای را دارند مکمّلِ کارکردِ دستگاه‌های امنيتی در جهتِ مغزشويی. تصورشان اين است که می‌توانند اساس اين علوم را با کمک چيزی که فلسفه‌ی اسلامی‌اش می‌نامند، تغيير دهند. گمان می‌برند فلسفه‌شان علوم انسانی "غربی" را زير و زبر خواهد کرد. اين رفتار، که در ديگر رژيم‌های تماميت‌خواه نمونه‌های آن را ديده‌ايم، چيزی نيست جز کوشش برای نشاندن يک ايدئولوژی دولتی در جای علم و گسترش کنترل دستگاه‌های سرکوبگر امنيتی. چنين تلاشی به گواهی تاريخ، سرنوشتی بهتر از ديگر نظاير رسوا شده‌ی خود نخواهد داشت.»
نظر و عمل
«فلسفه: نظر و عمل»، اين عنوان کنگره جهانی فلسفه در تهران است. از نظر امضاکنندگان اعلاميه‌ فراخوان به تحريم کنگره، نظر واقعی ايدئولوگ‌های حکومتی را بايد در خصومتشان با آزادانديشی ديد و در مورد عملشان نگاه کرد به «زندان‌های کهريزک و اوين، در به محاکمه کشاندن علوم انسانی در دادگاه‌های نمايشی و نابکاری‌های ديگری از اين دست».
در اين بيانيه در ادامه توصيف نظر و عمل حکومتگران و ايدئولوگ‌هايشان آمده است:
«بسياری از روشنفکران و فيلسوفان جهان از همان هنگامِ انتخاب تهران به عنوانِ ميزبانِ کنگره‌ی جهانی فلسفه، به خاطر اين اهانت به ساحتِ فلسفه، يونسکو را سرزنش کرده‌اند و گفته‌اند، برگزاری کنگره‌ی فلسفه در کشوری که در آن آزادی انديشه و بيان جايی ندارد و فيلسوفان‌اش در زندان و تبعيد به سر می‌برند، يا مجبور به سکوت شده‌اند و از حق انتشار آثارشان محروم هستند، تمسخر انديشه است.»
محمدرضا نيکفر، يکی از امضاکنندگان اعلاميه فراخوان به تحريم است. او در مورد اين اعلاميه می‌گويد:
«متن اين اعلاميه در رابطه تنگاتنگ با گروهی از استادان و دانشجويان فلسفه در داخل تهيه شده است. آنان خواهان انتشار وسيع اين فراخوان هستند. فلسفه اگر به معنای پرسشگری و خردورزی انتقادی باشد، که در نمونه‌های برين خود چنين است، بنابر درک امروز، در دو موضع ممکن است: در جايی که امکان انديشه و گفتار آزاد وجود دارد و اگر وجود ندارد در موضع تقابل با وضعيت چنين جايی. بر اين قرار ما به تحريم کنگره‌ فلسفه در تهران فرامی‌خوانيم و از کسانی که می‌خواستند به اين کنگره بروند، می‌خواهيم وقت خود را صرف انديشه کردن بر آن فجايعی کنند که در زندان‌های ايران می‌گذرد.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016