سه شنبه 9 آذر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مادر عماد بهاور: حکم ظالمانه ۱۰ سال زندان را بازجو در زمان بازداشت تعيين کرده بود، جرس

جرس: در حالی که عماد بهاور، مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی ايران، بعد از ماهها بازداشت و بدون يک روز مرخصی، اخيرا به ده سال حبس محکوم شده، مادر اين فعال سياسی و دانشجويی در گفتگو با جرس می گويد: اين حکم کاملا ظالمانه است و آقايان طی يکسال اخير فقط ما را با برگزاری چندين دادگاه به بازی گرفته اند.

به گزارش خبرنگار جرس، طاهره طاهريان با بيان اينکه حکم دادگاه در زندان به پسرش ابلاغ شد، می گويد "حکم صادره برای عماد کاملا ظالمانه و به دور از انصاف است . ده سال حبس به اتهام تشويش اذهان عمومی و عضويت در نهضت آزادی."

مادر عماد بهاور ادامه می دهد : وقتی به خانه مان ريختند و عماد را بازداشت کردند، بازجو در تهديد و خط و نشان کشيدن به ما گفت که دهسال او را به زندان خواهد انداخت و حالا پس از يکسال همان حرف بازجو به حکم تبديل شده است. حکم را همان يکسال پيش بازجو داده بود.

طاهريان که نتوانسته در اين هفته ملاقاتی با فرزندش انجام دهد و به بهانه آلودگی هوا، اداره زندان ملاقاتها را تعطيل اعلام کرده بود، می گويد: چه صحبتی می توانم داشته باشم وقتی می بينم که سال پيش حکم را به من گفتند همان اجرا شده . چه می توانم بگويم . اين حکم واقعا ناعادلانه بوده است و چندين بار گفته بودم که اگر می گذاشتند عماد آزاد بشود، مسلما به نفعشان هست.

مادر بهاور درباره حکم ده ساله بازداشت پسرش می گويد: ۵ سال برای اجتماع و تبانی و ارتکاب جرم به واسطه برگزاری جلسه با سران نهضت آزادی و ۴ سال عضويت در نهضت آزادی و يکسال هم تبليغ عليه نظام بريده اند .

طاهريان می گويد ديگر به فکر مرخصی آمدن عماد نيست و حالا تنها به دادگاه تجديد نظر فکر می کند تا شايد اين حکم سنگين و نا عادلانه شکسته شود.

گفتنی است عماد بهاور در ۷ خرداد ۱۳۸۸ توسط دادگاه انقلاب بازداشت و اتهام وی تبليغ عليه نظام عنوان شد.

اين فعال سياسی پس از ۹۶ ساعت آزاد اما پس از اعلام نتايج انتخابات دوباره دستگير شد و تحت فشار روانی برای اقرار تلويزيونی قرار گرفت.

بهاور روز چهارشنبه هفتم مرداد ماه پس از تحمل ۴۶ روز زندان انفرادی از زندان آزاد شد. اما در اسفند ۱۳۸۸ در حالی که به دادگاه انقلاب برای آخرين دفاعيات احضار شده بود، دوباره بازداشت شد و هم اکنون در بند ۳۵۰ اوين به سر می برد. عماد بهاور در ده ماه اخير حتی يک روز هم به مرخصی نيامده است .

منزل بهاور نيز بارها در سال گذشته مورد يورش ماموران اطلاعاتی و امنيتی واقع شده که با ايجاد جو رعب و وحشت برای خانواده و مزاحمت مستمر برای همسايگان همراه بوده است. همچنين بنا به درخواست وزارت اطلاعات علاوه بر عماد بهاور، پدر اين فعال سياسی هم از کار اخراج شده است.

متن کامل اين گفت و گو به شرح زير است:

خانم طاهريان طبق اخبار منتشر شده رييس شعبه پانزده دادگاه انقلاب عماد بهاور را به ده سال حبس تعزيری محکوم کرده است. آيا شما اطلاعی از اين حکم داريد؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


سه هفته پيش بعد از اينکه سه بار تاريخ برگزاری دادگاه به تعويق افتاده بود برای بار چهارم برگزار شد که بعد از اينکه دو ساعت طول کشيد ناتمام ماند. برای بار بعد دادگاه تشکيل شد که الان سه هفته از تشکيل دادگاهش می گذرد و ديروز عماد را دادگاه انقلاب برده و حکمش را به او داده اند. البته ما و وکيلش خانم غيرت بی خبر بوديم تا امروز که برای ملاقات به زندان رفتيم اما دو ساعت زودتر بدون اطلاع در زندان را بسته بودند که متاسفانه نتوانستيم او را ملاقات کنيم. بعد من از يکی از افرادی که فرزندش را ملاقات کرده بود حال عماد را پرسيدم که گفت من ديروز دادگاه بودم عماد را دادگاه آورده بودند و حکمش را دادند. که من هنوز از اين خبر و حکم در شوک هستم.

اين حکم را به وکيل ايشان گفته بودند؟
نخير، خانم غيرت حتی يکروز قبل رفته بود تا حکم عماد را بگيرد اما جواب داده بودن که حکم برای تايپ رفته و هنوز آماده نيست. که از قرار معلوم نمی خواستند حکم را به وکيلش بدهند و می خواستند حکم را به خود عماد بدون حضور وکيل در دادگاه بدهند.

آيا اين حکم قابل تجديد نظر خواهی است؟
بله، مسلما وکيلش درخواست تجديد نظر می دهد. حالا تا ببينيم اين دادگاه تجديد نظر چه زمانی برگزار شود.

اتهاماتی که بر اساس آن حکم را برای فرزندتان صادر کرده اند چه بوده است؟
چهار سال عضويت در نهضت آزادی، يکسال تبليغ عليه نظام و پنج سال اجتماع و تبانی بر ضد امنيت ملی به واسطه برگزاری جلسات با سران نهضت آزادی يعنی عملا اين پنج سال و آن چهار سال در ارتباط با نهضت آزادی بوده که در اصل جرم نيست.
فرزند من فقط در روزنامه های روز و شرق و وبلاگش مقاله می نوشت که تمام اينها تا قبل از انتخابات مشکلی نداشت که متاسفانه اين مسائل مربوط به بعد از انتخابات می باشد. عماد عضو نهضت آزادی بود و چند بار تذکر داده بودند اما مسئله خاصی نبود اينها همه بعد از انتخابات مطرح شد تا جاييکه سال پيش که آمدند عماد را در خانه دستگير کردند کارشناس امنيتی و اطلاعاتی گفت من ده سال حبس به عماد می دهم يعنی موقع بازداشت حکمش را صادر کردند. خود بازجويش گفت وقتی ده سال بهش زندان دادم می فهمد که نبايد اين کارها را بکند.

آيا وکيل ايشان توانستند در دادگاه نسبت به اين اتهامات دفاع کنند؟
بله وکيل حضور داشت و دفاع هم کردند اما همانطور که گفتم اين حکم گويا از قبل تعيين شده بود.

آيا بعد از اين حکم با عماد صحبت کرده ايد؟
يک تماس تلفنی با من و خانمش گرفت و منتظر بود ما به ملاقاتش برويم تا بگويد که به وکيلش بگوييم درخواست تجديد نظر کند که متاسفانه امروز هم که رفتيم ملاقات که اصلا در را زودتر بسته بودند. حالا من از اين سر شهر و به آن ور شهر می روم افرادی که از شهرستانها می آيند چکار بايد کنند؟ هفته ای يکبار ملاقات کابينی داريم که هميشه به عناوين مختلف مانع می شوند.

در تماس تلفنی که داشتند وضعيت روحی اشان چطور بود؟
طبق معمول وضعيت روحی "عالی" داشت و کاملا "مقاوم" است و فقط ما را دلداری می داد.

در پايان هرصحبتی با مسئولين داريد بفرماييد؟
ما که نمی توانيم مسئولين را ببينيم شايد از طريق اين تريبون صدای ما را بشنوند. من فقط می خواهم بگويم که اين حکم از سال پيش صادر شده است. اين قاضی نبوده که حکم را داده و اين حکم از قبل تعيين شده بوده است. روزيکه عماد را دستگير کردند بازجويش گفت من ده سال حکم زندان برای عماد خواهم داد. من واقعا متاسفم، آيا قاضی که اين حکم را می دهد بايد اينطور عمل کند؟ حکمی که همه از شنيدن شوکه می شوند، وکيلش در شوک است و می گويد يک چنين حکمی بالای هفت سال اصلا نداشتيم. مگر فرزند من چه کرده که بايد ده سال حکم زندان به او داده شود. به هر کس می گوييم مات و مبهوت می ماند چنين حکمی به کسی که کاری نکرده بدهند. عماد نسبت به مملکتش حسن نيت داشته و از سر دلسوزی راهنمايی می کرد و می نوشت. فرزند من فقط اهل قلم بود و قلمش است که همه را سوزانده است وگرنه او هيچ خطايی نکرده است. اوايل دادستان محترم ما را می پذيرفت اما اواخر به هيچ وجه اجازه ملاقات به ما نمی داد و ما نمی توانستيم ايشان را ببينيم. من متاسف هستم که از طريق رسانه ها بايد حرفم را به گوش مسئولين برسانم. بارها و بارها ما جلوی در اتاق دادستان رفتيم اما ما را نپذيرفتند، که فقط يک پرونده نامه های من است که هيچکس پاسخگوی ما نبود و الان سه و چهار ماه است که من درخواست ملاقات حضوری با فرزندم را کرده ام اما جوابی نمی دهند. من در اين نه ماه فقط يکبار ملاقات حضوری داشتم در صورتی که اين "حق" زندانی است. ما نمی دانيم اين صحبتهايمان را چگونه بايد به گوش مسئولين برسانيم؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016