اعلاميه هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) پيرامون اجرای قانون "هدفمند کردن يارانهها"
سامان دادن به يارانهها مستلزم برخوردی نظاممند است و نه "جراحی بزرگ"
پيامدهای زيانبار اجرای پروژه دولت کودتا بر اقتصاد و زندگی مردم!
دولت کودتا سرانجام با آوردن نيروهای نظامی ـ امنيتی به خيابان ها، تهديدها، دستگيری مخالفين و منتقدين و اعمال سانسور شديد بر رسانهها، قانون "هدفمند کردن حذف يارانهها" را به اجرا گذاشت و قيمت ۱۶ قلم کالای اساسی را به يکباره افزايش داد. در حالی که در قانون مصوب مجلس، افزايش قيمتها به صورت تدريجی و طی پنج سال پيشبينی شده بود. دولت کودتا در گام نخست بیتوجه به مصوبه مجلس، افزايش چند ساله قيمتها را در يک شب به اجرا گذاشت و قيمت بنزين آزاد ۷ برابر و گازوئيل ۲۱ برابر، برق سه برابر، آب ۵ برابر، گازخانگی ۴ برابر و گندم، آرد و نان را چند برابر بالا برد. به زعم محمود احمدینژاد، اجرای اين قانون به فقر و فلاکت و بيکاری پايان خواهد داد و به تحول اساسی در اقتصاد خواهد انجاميد.
کشور ما با بحران اقتصادی روبرو است. اين بحران ساختاری است و ريشه در ناهنجاریهای متعدد اقتصادی و سياسی دارد. ساختار رانتی ـ نفتی اقتصاد کشور، وجود مافيای قدرت ـ ثروت، رشد انگلگونه بخش تجاری ـ دلالی، وابستگی شديد اقتصاد کشور به درآمد نفت، فقدان شفافيت در فعاليتهای اقتصادی، فساد گسترده، دولت فربه، رشد پائين اقتصادی، بحران رکود ـ تورمی، نابسامان بودن يارانهها، عدم تحرک و پويائی در توليد، توليد پرهزينه، عقب ماندگی بافت توليد، ساختار نامناسب توليد، کاهش نرخ سرمايه گذاری، بالا بودن نرخ ريسک سرمايه گذاری، پائين بودن بهره وری توليد و نيروی کار، فرار مغزها و سرمايهها، کاهش اشتغال صنعتی و تعطيلی واحدهای توليدی، وابستگی يکطرفه و شديد توليد و مصرف به دنيای خارج، توسعه ناموزون، دستگاه عظيم بوروکراسی، بودجه کلان جاری دولت، نابرابری مصنوعی نرخ ارز ريال با ارزهای خارجی، وجود نهادهای متعدد نظامی و امنيتی و صرف بودجههای کلان برای آنها، اختصاص بودجههای کلان برای نهادهای مذهبی، اقتصاد زير زمينی و قاچاق، وجود بنيادهای متعدد و فعاليت اقتصادی روحانيت، سپاه و بسيج، نقدينگی عظيم، تورم شتابنده، فقر گسترده، بيکاری فزاينده، تعميق شکاف طبقاتی، انباشت فقر در لايههای گستردهای از جامعه و تمرکز ثروت در لايه نازکی از جامعه، شمهای ازناهنجاریهای اقتصاد کشور ما است.
اقتصاد کشور نيازمند تحولات همه جانبه ساختاری است و تحول اقتصادی در کشور ما با تحولات سياسی درهم تنيده است. تحول پايهای در اقتصاد کشور مستلزم تغييرات در ساختار سياسی کشور، تامين آزادیهای سياسی، استقرار دمکراسی در کشور، کوتاه کردن دست باند مافيای قدرت ـ ثروت، سپاه و بيت ولی فقيه از اقتصاد کشور و فراهم آوردن شرايط مساعد برای مشارکت شهروندان در پیريزی اقتصاد سالم از يکسو و از سوی ديگر حل بحران هستهای، رفع تحريمهای بينالمللی و رويکرد به سياست تنشزدائی در سطح بينالمللی است.
نابسامانی يارانهها يکی از ناهنجاریهای اقتصادی است و نه ناهنجاری گرهای اقتصاد کشور. صرف سامان دادن به يارانهها، ولو در يک کادر اقتصادی سنجيده و در يک بستر سياسی سالم لزوما به شکوفائی اقتصادی نخواهد انجاميد و به بحران اقتصادی پايان نخواهد داد. برای مهار بحران اقتصادی لازم است که اقتصاد ما از يک اقتصاد مصرفی، رانتی، تجاری ـ دلالی، غيررقابتی و توزيعی به يک اقتصاد مولد، ثروت زا، رقابتی، پويا، دانش محور و با رشد بالا گذر کند.
جمهوری اسلامی در طی سه دهه گذشته به جهت ناتوانی در ايجاد تحول در ساختارهای اقتصادی و پیريزی اقتصاد مولد، از درآمدهای نفت برای فرونشاندن نارضايتیها بهره گرفته، هزينه ندانمکاریهای خود را با توسل به يارانهها پوشانده و با پرداخت يارانه، قيمت حاملهای انرژی را در سطح نازل نگهداشته که نتايج زيانباری را در حوزههای مختلف به بار آورده است. در اين مدت مداوما بر ميزان يارانهها افزوده شده و سهم آن در توليد ناخالص داخلی به حدود ۲۵ درصد رسيده است. يارانه انرژی در سال ۱۳۵۹ مبلغ ۱۴۳۹ ميليارد ريال بود و اين رقم در سال ۱۳۸۸به بيش از ۸۰۰۰۰۰ ميليارد ريال افزايش يافته است (بيش از ۵۰ برابر). بنزين و ساير حاملهای انرژی بيشترين سهم را در يارانهها تشکيل میدهند و لايههای بالای جامعه، انرژی به مراتب بيشتری را نسبت به لايههای پائين مصرف میکنند و لذا توزيع يارانهها ناعادلانه است. سهم لايههای بالا درآمدی جامعه از يارانه پرداختی بنزين، بيش از ۱۵برابر سهم لايههای پايين درآمدی از يارانهها است.
هموطن!
حجم يارانهها و نابسامان بودن آن به يک عامل بازدارنده در رشد اقتصادی کشور تبديل گرديده است. اما احمدی نژاد به غلط میپندارد که مشکل گرهی اقتصاد کشور پرداخت يارانهها است و با حذف يارانهها، فقر و بيکاری از کشور رخت برخواهد بست و اقتصاد شکوفا خواهد شد. او اين مشکل را به عنوان غده در بدنه اقتصاد کشور تلقی میکند و میخواهد به "جراحی بزرگ" در اقتصاد کشور دست بزند و در طی مدت کوتاه سلامت اقتصاد کشور را تامين و آن را به سطح اقتصاد پيشرفته برساند.
"جراحی بزرگ" در دهههای گذشته در برخی از کشورها به کار گرفته شده و به فاجعه انجاميده است (نمونه آرژانتين). احمدی نژاد بیتوجه به اين تجربه تلخ، میخواهد مشکلات اقتصاد کشور را به صورت ضربتی و با يک نسخه حل کند. در حالی که نه مسئله يارانهها مشکل گرهی اقتصاد کشور است و نه "جراحی بزرگ" و وارد آوردن شوک به اقتصاد کشور به درمان آن منجر خواهد گشت.
همميهن!
دولت کودتا زمانی به اجرای قانون حذف يارانهها روی آورده است که اقتصاد کشور ما در وضعيت رکود ـ تورمی به سر میبرد. صنايع کشور با بحران جدی روبرو است. تعداد زيادی از واحدهای توليدی ورشکسته شده و يا ظرفيت توليدی آنها به کمتر از ۵۰ درصد رسيده است، فقر در جامعه بيداد میکند، نرخ بيکاری به ۶.۱۴ در صد افزايش يافته، تورم همچنان دو رقمی است، فساد در حال گسترش است، فضای کسب و کار به شدت نامناسب است، رشد اقتصادی شديدا کاهش يافته و نرخ سرمايهگذاری پائين آمده است. در چنين شرايطی جراحی احمدی نژاد میتواند به وخيمتر شدن وضعيت اقتصادی کشور منجر گردد. تجارب کشورهای ديگر حاکی از آن است که آزاد کردن قيمتها در شرايط رکود اقتصاد کشور، به تشديد رکود و تورم میانجامد و وضعيت نامطلوبی را برای توليدکنندگان و مصرف کنندگان فراهم میآورد.
با حذف يارانه ها از کالاهای اساسی و حاملهای انرژی، ما با موج افزايش قيمت کالاها روبرو خواهيم شد که به تورم لجام گسيخته منجر خواهد گشت. پيشبينی بانک مرکزی تورم ۲۵ درصدی و مرکز پژوهشهای مجلس تورم ۶۰ درصدی است.
افزايش قيمت حاملهای انرژی به بالا رفتن هزينههای توليدی و کالاهای مصرفی خواهد انجاميد. لذا هم هزينه توليد بالا خواهد رفت و هم قيمت کالاها. اين امر به تشديد تورم، کاهش ظرفيت رقابتی واحدهای توليدی در مقابل کالاهای وارداتی منجر شده و موجبات ورشکستگی بيشتر واحدهای توليدی را فراهم خواهد آورد. تا کنون هزينه توليد در ايران با وجود انرژی ارزان قيمت، بالا بوده و کالاهای داخلی قادر به رقابت با کالاهای خارجی به ويژه کالای چينی که بازار ايران را پر کردهاند، نبودهاند. با افزايش چندين برابر قيمت حاملهای انرژی، ما شاهد موج جديدی از تعطيلی کارخانهها و تعديل کارگران شاغل خواهيم بود.
افزايش قيمت حاملهای انرژی روی حمل و نقل و صنايع سيمان و فولاد که مصرف انرژی بالايی دارند، اثرات جدی گذاشته و قيمت تمام شده کالاهای توليدی آنها را بالاتر خواهد برد. اين امر تاثيرات خودش را در بخش مسکن خواهد گذاشت.
حذف يارانهها زمانی صورت میگيرد که دولت نرخ برابری ريال با ارز را ثابت نگهداشته و عملا مبلغ عظيمی را به منزله يارانه به توليدکنندگان خارجی و به ويژه چينی پرداخت کرده است. ثابت نگهداشتن برابری ريال با ارز به افزايش بیسابقه واردات کالاهای خارجی و کاهش صادرات انجاميده است. واردات کشور از رقم ۳۸ ميليارد دلار در سال ۱۳۸۳ به رقم نجومی ۶۶ ميليارد دلار در سال ۱۳۸۸ رسيده است که اين رقم جدا از واردات خدمات به کشور است و با احتساب آن، مجموع واردات کالا و خدمات به کشور به مرز ۸۰ ميليارد دلار نزديک شده است. دولت عملا توليدکنندگان صنعتی و کشاورزان داخلی را در رقابت نابرابر با توليدکنندگان خارجی قرار داده و به توليد ملی آسيب جدی وارد آورده است.
دولت کودتا با وجود آگاهی بر بحران صنايع، تدابير جدی برای کاهش پيآمدهای زيانبار حذف يارانهها از حاملهای انرژی بر توليدات صنعتی و کشاورزی اتخاذ نکرده است.
همميهن!
برای سامان دادن به يارانه ها، کشور ما نيازمند نظام تامين اجتماعی همگانی و شبکه ايمنی اجتماعی است. در دولت احمدی نژاد با افزايش درآمدهای نفتی امکان طراحی و اجرای نظام جامع تامين اجتماعی فراهم شد. اما او اين درآمد عظيم را به هدر داد و از اين فرصت بهره نگرفت.
کارگران، کارمندان، زحمتکشان، روستائيان و لايههای ميانی به حق نگران پيآمدهای فاجعهبار اجرای قانون حذف يارانهها، نگران افزايش تعطيلی بنگاههای توليدی و گسترش فقر و بيکاری هستند. دولت کودتا مبلغ اندکی را ماهانه در اختيار آنها میگذارد، با اين تصور که گويا اين مبلغ سطح زندگی آنها را در مقابل افزايش قيمتها حفظ خواهد کرد. اين امر به طور موقت در مورد گروههای درآمدی پائين جامعه میتواند صادق باشد. اما با حذف يارانهها، قيمت کالاها آنچنان افزايش خواهد يافت که آن مبلغ ناچيز را خواهد خورد و در تداوم خود طبقات پائين و متوسط جامعه را به فلاکت بيشتری سوق خواهد داد. "هدفمند کردن يارانه ها" به کيفيتی که در دست اجرا است، به رانده شدن هر چه بيشتر طبقه متوسط جامعه به سوی طبقات پائين جامعه، متورم شدن طبقات پائين جامعه، تمرکز باز هم بيشتر ثروت در لايه نازکی از جامعه و در نتيجه تعميق شکاف طبقاتی و قطبی شدن هر چه بيشتر جامعه منجر خواهد گشت.
دستگاه دولتی بيشترين انرژی را در کشور مصرف میکند. حذف يارانه از حاملهای انرژی، هزينههای دستگاه دولت را يکباره بالا خواهد برد و بر ميزان بودجه جاری کشور خواهد افزود. معلوم نيست که دولت کودتا با افزايش بودجه جاری کشور و گسترش بوروکراسی و ارگان های سرکوب، بتواند در سالهای بعد هم همان مبلغ اندک را به مردم بپردازد.
پرداخت مستقيم يارانه به صورت ماهانه، ابزاری است در دست دولت کودتا برای وابسته کردن زندگی گروههای وسيعی از مردم به دولت و سوء استفاده دولت کودتا از اين وابستگی به اشکال مختلف از جمله در جلب آراء در انتخابات. در حالی که میتوانست بخشی از درآمد حاصل از حذف يارانههای در نظام تامين اجتماعی همگانی و شبکه ايمنی اجتماعی به کار گرفته شود و به ارتقای سطح زندگی طبقات پائين و متوسط جامعه ياری رساند.
هموطن!
دولت کودتا زمانی به اجرای قانون "هدفمند کردن يارانهها" روی آورده است که کشور ما با تحريمهای گسترده بينالمللی مواجه است و تحريمهای اقتصادی تاثيرات مخرب خود را بر اقتصاد کشور گذاشته است.
جامعه بينالمللی نفت و گاز و فعاليت اقتصادی سپاه را در کانون تحريمها قرار داده است. کاهش فروش بنزين به ايران، افت ميزان خريد نفت و گاز ايران، کاهش ميزان نفت استخراجی و بالنتيجه پائين آمدن درآمد کشور از فروش نفت، افزايش هزينه کالاهای وارداتی، تحريم مالی و بانکی و تحريم کالاهای دو منظوره، میتواند برای جمهوری اسلامی فلجکننده باشد. در شرايط تحريم بينالمللی ايران توسط جامعه جهانی، بیترديد پيامدهای زيانبار اجرای قانون "هدفمند کردن يارانهها" به صورتی ضربتی و بدون اتخاذ تدابير ضرور، بر اقتصاد کشور و زندگی مردم افزايش خواهد يافت.
به علاوه سامان دادن به يارانهها امری است همگانی که نيازمند همدلی و همراهی مردم و ثبات سياسی کشور است. در حالی که دولت کودتا فاقد توان و مشروعيت ضرور برای انجام اين مهم است.
هموطن!
پرداخت يارانه برخلاف نظر نئوليبرالها نه تنها يک امر منکر نيست بلکه يکی از ابزارهای تضمين پيشرفت و توسعه پايدار به حساب میآيد. يارانه يکی از ابزارهای مهم حمايتی دولتها است که برای توزيع ثروت در سطح جامعه، کاهش فاصله طبقاتی، حمايت از گروههای آسيبپذير جامعه، مصرفکنندگان، توليدکنندگان، صادرکنندگان و از فنآوری در حوزههای معين به کار گرفته میشود. تنها طرفداران نئوليبراليسماند که بر حذف کامل هرنوع يارانه تاکيد دارند.
حذف يارانهها در کشور ما با توجه به فقر گسترده و شکاف طبقاتی عميق، اقدامی به شدت نابخردانه و خانمانسوز است. اما افزايش قيمت حاملهای انرژی و سامان دادن به يارانهها و هدفمند کردن آن امری است ضرور. پيشبرد اين امر با توجه به نقش يارانهها در اقتصاد کشور و زندگی طبقات متوسط و پائين جامعه، مسئله فوق العاده مهم و حساسی است. اين واقعيت است که وضعيت يارانهها نابسامان و بسيار ناعادلانه و ناکارآمد است. اما راه اصلاح آن "جراحی بزرگ" نيست. بسامان کردن يارانهها مستلزم برخوردی نظاممند به وضعيت اقتصادی کشور و تدوين و اجرای برنامه توسعه است.
برای سامان دادن به يارانهها اقدامات زير ضروری است:
۱. انجام کار کارشناسانه، بهرهگيری از نظرات اقتصادانان و کارشناسان سياسی و فراهم آوردن فضای گفتگو و نقد
۲. برنامهريزی سنجيده و گنجاندن آن در برنامههای توسعه پنجساله و پيشبرد آن نه به صورت ضربتی و "جراحی بزرگ" بلکه به شکل تدريجی و پلکانی و افزايش قيمت حاملهای انرژی با شيب ملايم
۳. تعبيه زيرساختهای اطلاعاتی، گسترش ناوگان حمل و نقل عمومی و توزيع بخشی از يارانهها در شکل مستقيم و غيرمستقيم برحسب گروههای هدف (مصرفی، توليدی، توزيعی، خدماتی و صادراتی)
۴. تغيير استراتژی صنعتی از توليد مونتاژی خودرو به استراتژیهای کارآفرين، دانش محور در صنايع نفت، گاز و پتروشيمی
۵. اجرای برنامه سامان دادن به يارانهها در شرايط ثبات اقتصادی و نه در شرايط بحران رکود ـ تورمی
۶. تدوين و اجرای نظام جامع تامين اجتماعی
۷. جلب همدلی و همراهی مردم با آن
۸.تامين برابری واقعی ريال با نرخ ارز و اصلاح نظام بانکی
۹. تعبيههای ضرور برای کاستن از پيآمدهای منفی افزايش قيمت حاملهای انرژی در بخش توليدی و خدماتی
۱۰. حل بحران هستهای، رفع تحريمهای بينالمللی و رويکرد به سياست تنشزدائی در منطقه و جهان
هموطن!
گرچه دولت کودتا با توسل به تهديد و آوردن نيروهای نظامی ـ امنيتی به خيابانها و اتخاذ برخی تدابير اقتصادی و امنيتی توانست از فوران هيجانات مردم در هفتههای بعد از اجرای قانون "هدفمند کردن يارانهها"، جلوگيری کند، اما اجرای آن به تدريج پيآمدهای زيانبار خود را بر اقتصاد کشور و بر زندگی طبقات متوسط و پائين جامعه نشان خواهد داد. دولت کودتا بيش از اين که در پی سامان دادن و بهنجار کردن اقتصاد کشور، حل بحران اقتصادی، ارتقای سطح زندگی مردم و به ويژه طبقات پائين و متوسط جامعه باشد، اهداف سياسی خود را دنبال میکند و برای اجرای پروژه اقتصادی به ابزار نظامی ـ امنيتی توسل میجويد، صاحبنظران اقتصادی و سياسی را از ارائه نظرات کارشناسانه در رسانهها محروم میسازد و اجازه نمیدهد که گروههای اجتماعی صدای اعتراض خود را نسبت به چگونگی اجرای "قانون هدفمند کردن يارانهها" بيان کنند.
هموطن!
سامان دادن به يارانهها امری است ضرور. سامان دادن به يارانهها به معنی حذف تمام يارانهها نيست. اما اجرای قانون "هدفمند کردن يارانهها" آنهم به صورت ضربتی و بدون ايجاد ساحتارهای ضرور، نه به فقر و بيکاری پايان خواهد داد و نه به حل بحران اقتصادی منجر خواهد گشت. لازم است که قانون "هدفمند کردن يارانهها" و چگونگی اجرای آن را نقد کرد، اهداف دولت کودتا را از اجرای آن افشا نمود و بر برخورد نظاممند و با برنامه نسبت به وضعيت اقتصادی کشور و فراهم آوردن الزامات سامان دادن به يارانهها تاکيد نمود.
هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
۱۲ديماه ۱۳۸۹ (۲ ژانويه ۲۰۱۱)