دوشنبه 11 بهمن 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

در فقدان مخالفان متحد در ايران، تغيير معادلات قدرت در خاورميانه به نفع حاکميت خواهد بود، سعيد سلطانپور

ssultanpour@yahoo.com

قيام مردم تونس و مصر ، ياد آور روزهای قيام مردم ايران در سال ۵۷ که منجر به انقلاب شد را می باشد. به يمن وسايل ارتباط جمعی ، تمامی جهان بسرعت از اين تحولات با خبر می شوند و ان بخش از نسل جوان ما ، که ما را بدليل شرکت د رانقلابی که نتايج معکوس آن که دامنگير ما و انها شده است ، سرزنش می کنند به روشنی می توانند شرايط را درک کنند.

زور ازمايی مردمی که بر اثر فشار های اقتصادی بدليل انحصار طلبی های ديکتاتور ها و خانواده هايشان از يک سو و سانسور و سرکوب عقايد مخالف و متفاوت با حاکميت ، از سوی حکومت ، به خيابانها می ريزند ، جوانانی که سينه خود را در برابر تفنگ ها و تانک های ارتش قرار می دهند و شعار سرنگونی ديکتاتور و ازادی را سر ميدهند اغاز می شود . معادله قدرت در خيابان بهم می ريزد و حکومت مجبور به عقب نشينی می شود تا مردم را راضی کند . محمد رضا شاه ، صدای انقلاب را می شنود و از اشتباهات گذشته می گويد – بن علی ( ديکتاتور تونس ) عينا در برابر تلويزيون ظاهر می شود و وحسنی مبارک نيز ابتدا دولت را منحل می کنند تا بعد از برگشتن مردم به خانه ها ، دوباره سنگر های از دست رفته را بازپس بگيرند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


از اين مرحله به بعد است که حضور رهبری مستقل و ازاد انديش و دمکرات ، د رکنارمرد م ، حکومت را تا پذيرش خواست مردم که عموما بر گزاری انتخابات ازاد و تشکيل مجلس ملی هست ، و متحد کردن ، اقشار و جريانات بيشتر در زير يک جبهه متحد ضد استبدادی ، و با رعايت کمترين تلفات جانی ، يک ضرورت اشکار و غير قابل انکار هست .

ضعفی که در جريان جنبش دمکراسی خواهی مردم ايران در سال ۸۸ کاملا مشهود بود . ضعف رهبری اپوزيسيون وابسته به رژيم ولايت فقيه که بی برنامه وناخواسته در جلوی صف مخالفين قرا رگرفتند . هر چند ايستادگی اين رهبران ( موسوی و کروبی ) در برابر دهن کجی به رای ميليونها ايرانی که خواستار تغيير بودند ، قابل ستايش هست ولی ضعف انان برای نداشتن برنامه مدون و شعار واحد مانند بر گزاری انتخابات بدون نظارت حکومتی و لغو اصل ولايت فقيه که منشا اصلی استبداد در ايران فعلی هست ، عملا فرصت تاريخی را از دست مردم خارج کرد و انرژی حاضر در صحنه تبديل به آتش زير خاکستر شد. در فقدان مخالفان منسجم و رهبری جمعی در ايران ، قيام مردم مصر و تونس از منظر سياسی د رکوتاه مدت به نفع حاکميت خواهد بود.

اپوزيسيون خارج از کشور هم نشان داد که اگر هم درک سياسی از شرايط داشته باشد ولی حاضر نيست که ذره ه ای از حاشيه امنيت در خارج از کشور ، دور شود والا با سفر رهبران انان به داخل کشور ( چه علنی وچه مخفی ) اثرات مهمی بر مبارزات و سطح خواسته ها و مطالبات مردم داخل کشور می شد . کاری که البرادعی انجام داد . چهره ای که مقبوليت جهانی داشت ولی با اين حرکت ، مقبوليت سياسی در مصر هم پيدا کرد.

هرچند حاکميت نشان داده است که در اعدام و حذف مخالفان ، به افکار بين المللی توجه چندانی ندارد و لی در دنيای ارتباطات هم ، می توان اين رهبران را زندانی کرد ولی به همين سادگی نمی توان رهبرانی را که از راه مسالمت اميز و مردمی ، خواهان تغيير حاکميت به مردم هستند را کشت. بسياری از افراد مطرح در سطح رسانه های غربی در اين سالهای اخير ، شهرتشان را مديون زندانی شدنشان در ايران و حمايت اپوزيسيون در خارج از کشور و پوشش خبری در خارج هستند.

تغييرات در معادلات منطقه

۱-اوضاع اقتصادی امريکا در شرايط بدئ است ، جمهوری خواهان کنترل مجلس نمايندگان را بدست اورده اند . پيروزی اوباما در دوره دوم ( ۲۰۱۲) بدون يک جنگ جديد برای بهبود اقتصاد امريکا سخت بنظر می ايد .

۲-تا اطلاع ثانوی هر گونه عمليات نظامی از سوی اسرائيل و يا امريکا عليه تاسيسات غنی سازی در ايران ، به تعويق خواهد افتاد . زيرا حسنی مبارک از رهبران اصلی سياسی در جهان عرب برای پشتيبانی سياسی و تدارکاتی بود.

۳- موضع مصر و عربستان بدليل اعتراضات مردمی در تونس و مصر ، بشدت شکننده شده است ، انها د رشرايطی نيستند که بتوانند با جمهوری اسلامی در شرايطی که توانست با هر قيمت سياسی در سطح بين المللی و با کمترين تلفات انسانی در سرکوب مردم ، بر اوضاع سياسی ايران ، تسلط پيدا کند.

۴- وجود انتخابات ازاد در مصر راه را برای کنترل دولت و يا نفوذ جدی حزب با سابقه دار اخوان السلمين باز خواهد کرد. امريکا و اروپا نشان داده اند که در برابر چنين انتخاباتی ، ساکت نخواهند بود. پيروزی عباس مدنی ( مسلمان در الجزاير) که با دستگيری مسلمانا ن ، جنگ داخلی خونينی که همچنان ادامه دارد ، و پيروزی حماس در فلسطين ، تحمل نشد .

۵- بازهم دستگاه های امنيتی نتوانستند اعتراضات مردمی را پيش بينی کنند . اسرانيلی ها از تحولاتی در مصر خبر می دادند ولی با اين تظاهرات شوکه شده اند . زيرا حسنی مبارک ، يکی از کسانی بود که با بستن دروازه رفح ( مرز بين مصر و غزه ) فشار اقتصادی و سياسی شديدی بر حماس وارد می کند که شرايط اسرائيل و رياست محمود عباس را برای اشتی مجدد بپذيرد . اموس هارل ا زهارتز نوشت :

حذف مبارک ، فشار نظامی – امنيتی و سياسی زيادی براسرائيل وارد خواهد کرد . د رمرزها سالهاست که ارام هست به همين دليل ، هم خدمت سربازان احتياط کاهش يافته است .

از سوی ديگر فلسطينی ها با افزايش تطاهرات و کمی هم خشونت ، می توانند استقلال يکطرفه خود را اعلا کنند.

۶- موضع سياسی اسرائيل تضعيف خواهد شد. الوف بن روزنامه هارتز( يکشنبه ۳۰ ژانويه ) نوشت ، اسراييل بدون مصر، بدون دوست در منطقه خواهد بود. اسرائيل نياز استراتژيک به دوست در منطقه دارد با توجه به تيرگی روابط با ترکيه ، سوريه تنها کشور باقی مانده خواهد بود که از حوادث اخير مصر و تضعيف حسنی مبارک بهره برده است .

۷- اختلافات شديد حزب الله لبنان با دولت حسنی مبارک که بخاطر دستگيری اعضايش در مصر که به حماس کمک می کردند ، در شرايطی که حسن نصرالله رهبران عرب مانند حسنی مبارک را به سازشکاری محکوم می کرد ، با تضعيف سياسی حسنی مبارک ، موضع حسن نصرالله و حزب الله در بحران لبنان ، قوی تر خواهد شد.

۸- کارتر، شاه متحد استراتژيک را از دست داد و اوباما ، حسنی مبارک را از دست می دهد . ايا اين بخشی از طرح دمکرات ها برای فشار سياسی به اسرائيل نيست که با رفتن حکومتهای مطلقه در منطقه و متحدين اسرائيل ، فشار سياسی برای کنترل اسرائيل و حل مسله خاورميانه ، هست ؟ اينده نه چندان نزديک اين وضوع را روشن خواهد ساخت.

قيام مردم مصر و تونس و ايران نشان از حرکت مستمر تاريخی مردم خاورميانه برای دستيابی به دمکراسی ملی و حق تعيين سرنوشت مردم توسط نمايندگان ملی انها دارد . روشنفکر ی دينی در ايران ، و بهای سنگينی که مردم ايران ، در تجربه عملی حکومت دينی پيدا کردند ، ما را پيشتاز جنبش دمکراسی خواهانه د رخاورميانه کرده است . تجربه تلخ ايران ، شانس اينکه ، اين کشورها ی اسلامی مسير ما را طی نکنند ، دارند . ولی در مورد ايران عدم وجود رهبری دسته جمعی دمکرات ، وباورمند به حقوق همه مردم ايران ، صرف نظر از قوميت و مذهب و دين ، ادامه مسير را طولانی تر کرده است .

درهمه جای دنيا قواعد مبارزه با استبداد در قرن ۲۱ ، تقريبا يکسان هست . با محافظه کاری و سازشکاری و عدم بيان صريح خواسته هاو پای بندی به اصول اخلاقی و مردمی ، نمی توان به ازادی و دمکراسی پايدار رسيد .

سعيد سلطانپور – کانادا
وب لاگ فارسی

http://www.kanoun-e-bayan.blogspot.com/
www.youtube.com/glassceiling.ca


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016