گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پیوند دوباره هاشمی و رهبری، خواب رهبر تعبیر نمیشود، ناهید پیلواربه نظر می رسد رهبری بعد از تنها ماندن و کاهش قدرتش در برابر احمدی نژاد، برای باز یافتن قدرت خود چاره ای جز دست یاری طلبیدن از هاشمی نداشته است. پیوند هاشمی و رهبری میتواند هم به قدرت خامنه ای در مقابل احمدی نژاد بیفزاید و هم میتواند شر احمدی نژاد را از هاشمی که دوسالی است بی وقفه به پرو پای او می پیچد کم کند.بیداری ناگهانی و غیر منتظره جنبش سبز در 25 بهمن، مانند زلزله ای در دل شب ،خواب آرام سران قدرت در ایران را بر هم زد و وادارشان کرد که با ترس و دستپاچه وار به دنبال چاره و مأمنی باشند. چاره جویی رژیم برای مبارزه با بیداری جنبش سبز ، پیوندها و گسستگی های جدیدی را در کانونهای قدرت به وجود آورد . نتیجه این پیوندها و گسستگی ها بین سران قدرت ،قطعا در آینده در تصمیم گیری ها و جبهه بندیهای نظام تاثیر گذار و قابل مشاهده خواهد بود. به یاد داریم که در سال گذشته در هنگام انتخابات ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن کانونهای قدرت و وزنه های آن هم تاحدودی جابه جا شدند . احمدی نژاد بیش از دوره اول ریاست جمهوریش قدرت گرفت ،هاشمی تضعیف شد، رهبری به احمدی نژاد پیوست و... در این میان رهبر هم در نماز جمعه 29 خرداد 1388 بعداز انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به اینکه با آقای هاشمی در موارد متعدد اختلاف نظر دارد گفت: «البته نظر رییس جمهور، احمدی نژاد، به بنده نزدیک تر است.» بعد از حمایت بی حد رهبر از احمدی نژاد در سال گذشته بود که هاشمی به شدت از سوی دولت و طرفدارانش تضعیف شد ،تا بدان جایی که احمدی نژاد دیگر در شأن خود نمی بیند در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام که هاشمی ریاست آن رابر عهده دارد شرکت کند. و باز هم در راستای تضعیف هاشمی شاهد بودیم که رییس جمهور در دی ماه سال جاری در نامه ای ضمن انتقاد از عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام، آن را به انجام اقدامات غیر قانونی متهم کرد. از طرف دیگر، سردی روابط هاشمی با رهبری در این دو سال اخیر که میتوان آن را به یک نوع قهر سیاسی از طرف رهبر نیز تعبیر کرد ، باعث شد هاشمی درمقابل احمدی نژاد تنها بماند و رهبر نیز ندانسته با تضعیف هاشمی به تضعیف خود در برابر احمدی نژاد دامن زد. این تنهایی رهبر در مقابل احمدی نژاد در حال حاضر به حدی رسیده که دیگر احمدی نژاد به راحتی در مقابل رهبری میایستد و خود را حریف او میپندارد. هر چند هاشمی رفسنجانی پیش ازبرگزاری انتخابات در نامه معروف خود به رهبری با پیش بینی این امر ، نسبت به این موضوع هشدار داده بود ،اما رهبری بنا به دلایلی که هنوز روشن نیست به آن توجه ای نکرد . 25 بهمن اغاز نزدیکی رهبری به هاشمی در هفته جاری بعد از مدتها که از سردی روابط رهبری و هاشمی میگذشت ، مردم ناگهان شاهد حضور هاشمی درکنار رهبر بودند که بدون شک، علت آن حادثه 25 بهمن و بیدار شدن جنبش سبز میتواند باشد. جنبشی سبزی که این بار با ترسی که در سران نظام ایجاد کرد باعث پیوند دوباره رهبری با هاشمی شد. معامله ای جدیدی که بین رهبری و هاشمی شکل گرفته است دو علت عمده میتواند داشته باشد. 1 )جبهه سازی در برابر احمدی نژاد رهبری طی 20 ماه گذشته همواره با دادن امتیاز به احمدی نژاد بر وزن او در معادلات قدرت افزود، این افزایش وزن قدرت احمدی نژاد در معادلات قدرت تاحدی پیش رفت که دیگر خود خامنه ای که روزگاری قدرت دهنده و قدرت کاهنده بود، ناگهان خودرا برابر احمدی نژاد تنها و ضعیف شده یافت. ضعف قدرت سیاسی خامنه ای در ماههای اخیر به حدی رسید که دیگر رهبر ی در مقابل اقدامات احمدی نژاد تنها، راه سکوت را برگزید تا مبادا تضعیف او بیشتر نمایان شود. از طرف دیگر هاشمی رفسنجانی نیز با از دست دادن حمایت رهبر، خود را در برابر احمدی نژاد تنها وبی یاور یافت و این را نیز میدانست که احمدی نژاد به حذف کامل او کمر بسته است. اکنون به نظر می رسد رهبری بعد از تنها ماندن و کاهش قدرتش در برابر احمدی نژاد،برای باز یافتن قدرت خود چاره ای جز دست یاری طلبیدن از هاشمی نداشته است. پیوند هاشمی و رهبری میتواند هم به قدرت خامنه ا ی در مقابل احمدی نژاد بیفزاید و هم میتواند شر احمدی نژاد را از هاشمی که دوسالی است بی وقفه به پرو پای او می پیچد کم کند. 2) مقابله با جنبش سبز از سوی دیگر خامنه ای شایداین گونه پیش بینی می کندکه با بازگرداندن هاشمی به اردوگاه خود و با استفاده از تدابیر سیاسی او میتواند ،به عنوان میانجی بین او و مخالفان معترض ،مرحله به مرحله و به آرامی ، یک آشتی بین خود و معترضان به حکومت ایجاد کند و آرامش را به خود و جامعه برگرداند. خامنه ای پیش بینی میکند ،شاید در میان مدت ، آمدن هاشمی به اردوگاه او سر نخی شود که توسط آن، دیگر معترضان فعلی که برای جایگاه سیاسی هاشمی در نظام احترامی قایلند پشت سر او به رهبری بپیوندند. معترضانی که از عملکرد رهبری در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته دلگیر شده اند، اما همچنان دل به نظام بسته اند و از انتخابات آزاد در چارچوب قانون اساسی سخن می گویند و یکی از دستهایشان در دست هاشمی است . از شواهد این معامله بین رهبری و هاشمی میتوان به سخنان انتقاد آمیز هفته گذشته هاشمی به تظاهرات مردمی 25 بهمن اشاره کرد که او آن را محکوم نمود. پس سخن علیه هاشمی از چیست؟ امابا توجه شواهد انجام معامله بین هاشمی و رهبری چرا هنوز افرادی در نظام از سکوت هاشمی انتقاد میکنند وبرضد او سخن می گویند و علیه او شعار سر میدهند؟ طی سه دهه از عمر نظام همواره شاهد بوده ایم که هرگاه نظام از موضوعی و شخصی تمجید کرده آن فرد نزد افکار عمومی منفور شده و هرگاه از فردی انتقاد کرده و او را حذف کرده است او در نظر افکار عمومی محبوب شده است. نمونه واضح آن میر حسین موسوی و مهدی کروبی هستند که تا زمانی که در قدرت و یار نظام بودند از محبوبیت کمتری نزد مخالفان نظام برخوردار بودند، اما وقتی با عملکرد نظام مخالفت کردند محبوبیت آنها نزد مردم بالا رفت و حتی در بین این دو مهدی کروبی که اشکارا با نظام مخالفت میکند از محبوبیت مردمی بیشتری نسبت به موسوی برخوردار شده است. حال ماجرای شعارهای ضد هاشمی که از مراکز مختلف قدرت به گوش میرسد چیست و چرا رهبر در این باره سکوت اختیار کرده است ؟ شاید رهبر در ابتدا با سکوت خود میخواهد بازتاب این شعار ها علیه هاشمی را افکار عمومی سنجش کند و میزان کسب محبوبیت او در بین افکار عمومی را بااین شعار ها ارزیابی نماید و بعد بر اساس میزان محبوبیت هاشمی نزد مردم ، جهت جریان سبز را به نفع خود و نظام منحرف کند. از طرفی ، گروه دیگری هستند که به واقع علیه هاشمی موضع گیری کرده و خواهان تخریب و کاهش قدرت او هستند. این گروه حذف هاشمی را میخواهند،این افراد طرفداران احمدی نژاد و قطب جدید قدرتی هستند که در اردوگاه احمدی نژاد تشکیل شده است . اینان هر گز نمیخواهند هاشمی به رهبری نزدیک شود چرا که قدرت آنها مدیون شکاف بین رهبری و هاشمی است . لذا این افراد سرسختانه با استفاده از هراقدامی میکوشند تا شکاف بین رهبری و هاشمی باقی بماند و میخواهند در اولین فرصت و قبل ازانکه نزدیکی تنگاتنک بین این دو شکل بگیرد هاشمی را کاملا از دایره این بازی سیاسی حذف نمایند. اما باید گفت که زمان تحقق واجرای نقشه رهبری در پیوند با هاشمی و نجات خودو نظام در برابر بیداری جنبش سبز گذشته است و به زودی طوفان برخاسته از جنبش مردم ، نظام را در هم خواهد کوبید و نه هاشمی خواهد ماند و نه رهبری. Copyright: gooya.com 2016
|