جمعه 13 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سپاه النصر و بالرعب خامنه‌ای از تاج‌زاده چه می‌خواهد، ماشاالله عباس‌زاده، کارشناس ارشد وزارت کشور در دولت اصلاحات

ماشاالله عباس‌زاده
تاج‌زاده تاوان تلاش‌هايی‌ را می‌دهد که در دوران مسئوليت‌اش، عبور از خط قرمز ترسيمی از سوی کيهان برای همه‌ی مطلقه‌خواهان را نقض می‌کرد و از سويی هيمنه‌ی کذائی هاله‌محوران را می‌شکست و رويکرد شهروند حق‌محور را جای قديسان آسمانی می‌نشاند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ماشاالله عباس‌زاده، ويژه خبرنامه گويا


سيد مصطفی تاجزاده معاون امور بين الملل سيد محمد خاتمی در زمان وزارت فرهنگ و ارشادش و پس از استعفای آن وزير و حضور وزيری ديگر به نام مصطفی ميرسليم که از قضا از مهندسين موتور‌های درون سوز حوزه صنعت موتلفه بود ، به کتابخانه رفت و بی‌ هيچ مقاومتی از مقام معاون وزيری به کتابداری قناعت نمود و به خدمت مشغول شد. پس از دوم خرداد سال هفتاد و شش به معاونت سياسی وزارت کشور دولت اصلاحات راه يافت و حال آن دانش آموخته مدرسه نخبگان و هوشمندان علوی تهران همنشين وزير بی‌ باک و زيرک اصفهانی به نام عبدالله نوری شده بود . عبدالله نوری از نخستين مردان خاتمی بود که همراه با معاون محبوب و منطقی‌ اش در ميدان فاطمی تهران ، به مقابل قانون گريزی‌های خامنه يی برخاسته بود.

شبی‌ سرد و زمستانی که به مناسبت ۲۲ بهمن در ايلام از همراهان ايشان بودم ، در جلسه شبانه که تا دير هنگام نشسته بوديم ، ضمن اينکه يک دست نهج‌البلاغه و دستی‌ ديگر قران داشت ، ميگفت من خيلی‌ پيشتر از اينها انتظار استيضاح را داشتم. درست يک ماه مانده بود به استيضاح رسمی‌ ايشان و شنيده هايی از بهارستان به فاطمی ميرسيد . صبح هنگام در ميدان مرکزی شهر - که نخستين بارم بود پس از اتمام درس و مدرسه و دانشگاه رويارويی گروهی از نظام دوستان را با نظام دوستانی ديگر ميديدم - به يکباره شعار‌های ضدّ اصلاحات و مرگ بر ولايت فقيه شروع شد تا جاييکه نظم جلسه کاملا بهم ريخته شده بود و سخنرانی نيمه‌ تمام ماند. ادامه اين داستان در استان کرمانشاه نيز از سوی "نئو اوباشان" وقت - که هنوز اوباشان سازماندهی گسترده نشده بودند و در مجلس حضوری عظيم نيافته بودند- تکرار شد . عبدالله نوری پس از چند ماهی‌ از سوی مجلس وقت استيضاح شد و در اولين هفته پس از خروج از ساختار قدرت ، خامنه يی ، شادمانه از طبيعی بودن ريزش و رويش نيرو‌ها سخن راند و در کلامی‌ طعن آکند عبدالله اصلاحات را از همگنان طلحه و زبير صدر اسلام ناميد. روز استيضاح در تمامی طبقات وزارت کشور بيشتر کارکنان ارشد و مديران ميانی وزارت خانه با شوری و دغدغه يی عجيب پيگير ماجرا بودند تا اينکه استيضاح انجام شد. البته که عبدالله پيشتر ميدانست که "اراده آقا" امر بر اين است و بدين روی خيلی‌ از نکات و مطالب را که ميبايد ميگفت بيان نکرد و تاکيد داشت که به خاطر مصلحت نظام است که نمی‌گويد. اندکی‌ پس از آن ، رئيس جمهور با بالای بيست مليون رای ايرانی، در حکمی سيد مصطفی تاجزاده را به عنوان سرپرست وزارت کشور تا انتخاب وزير تازه به مجلس ،برگزيد .

نگارنده در اين مقال قصد آن ندارم که از ويژيگيهای والای انسانی‌ تاجزاده و يا خانم فخرالسادات محتشمی پور اشاراتی کنم . تنها به کنش‌های اساسی‌ و نهادينه سازی بنيادين اقداماتی اشاره خواهم داشت که در دوره زمانی‌ بيش از سی‌ سال عمر رژيم بلامنازع جمهوری ولايت فقها، کم نظير بود و بعضا سيد مصطفی تاجزاده آغاز گر اين نوع تحولات بوده است . آنگونه که خوانندگان محترم ميدانيد معاون سياسی اجتماعی وزارت کشور (که البته قبل از تشکيل معاونت امنيتی در وزارت کشور، به نام معاون سياسی - امنيتی ناميده ميشد که پس از راه اندازی حوزه معاونت امنيتی - انتظامی ، به نام سياسی اجتماعی نام گرفت ولی‌ نظر به نقش استراتژيک اين معاونت ، کماکان به غلط مصطلح سياسی امنيتی هم ناميده ميشد) همزمان رئيس ستاد انتخابات کشور هم هست که به تناسب انتخابات‌های مختلف ، ستاد انتخابات کشور را راه اندازی مينمايد و عملا پس از وزير کشور،عالی‌‌ترين مقام سياست گذاری در حوزه انتخابات کشور بوده که بر تعيين تمام مراحل هيات‌های اجرائی نظارت دارد.

انتخابات

انتخابات مجلس ششم که در واقع نخستين تجربه انتخاباتی وزارت کشور دولت اصلاحات آنهم با مديريت مصطفی تاجزاده بود يکی‌ از هسته‌های آغازين شکل گيری "کينه " شتری رهبر خراسانی تبار آذری زبان به نام " خامنه ای" و فقيه مادام العمر شورای شش نفره نگهبان " آقای جنتی " عليه تاجزاده شکل گرفت . قبل از انتخابات ، جلسات هماهنگی در طبقه طلايی بيستم وزارتخانه، برگزار ميشد ، تنی چند از فقهای شورا، "فرموده"‌های سپاه زخم خورده از رای "نه " ميليونی مردم را تحت عنوان "فرامين فقهی‌ آقا" ، گوشزد ميکردند. و تاجزاده به تنهايی بود که با درايت و ذکاوت حيرت آوری تلاش داشت از فرايند انتخابات محافظت کند. صبر و حوصله و تدبير و پويايی و انصاف و حق همه را محترم شمردن رکن رکين حوزه مسئوليت شناسی‌ اش بود. بسيار تلاش کرد در برابر فرمان رد صلاحيت گسترده يی که از خيابان کاخ به ميدان فاطمی ميرسيد ، بايستد. تا حد زيادی نيز موفق بود.

استقرار ستاد خبری خبرنگاران در کنار ستاد خبری وزارت اطلاعات

تاجزاده نخستين بار بود که در وزارت کشور ايران در کنار ستاد خبری وزارت اطلاعات که امری بود مرسوم و معمول ، ستاد خبری ديگری داير ساخت به نام " ستاد اطلاع رسانی و امور خبرنگاران " که تمامی نمايندگان رسانه‌های گروهی کشور که تعداد‌شان نيز به يمن فضای نيمه‌ باز پس از دوم خرداد ، دهانی باز کرده بودند بيشمار بود، از صدر تا ذيل همه مراحل انتخابات را پوشش خبری ميدادند . و اين گام اساسی‌ مصطفی تاجزاده داغی بود بر دل اهالی بيت آقا. البته منصفانه است که در اين مسير سترگ ، نقش ، ديگر زندانی شده پس از انتخابات اخير که سخنگوی ستاد اطلاع رسانی مير حسين موسوی نيز بود،يعنی‌ آقای خانجانی را يآداور شوم که کوششی بی‌ وقفه داشت و در گذار شکار ، ايشان نيز صيد شد و دمی در ۲۰۹ مصلحی آسود.

شب شمارش آرا

ماجرای سی‌ و يکم شدن يکی‌ از بلند پايگان وقت که اين روز‌ها از سوی دوستان آن روز ، مورد نقد و تخريب و تخفيف هست و تا جايی‌ که "از هر سؤ که می‌بيند کمين از گوشه‌ای کردند و تيری در کمان دارند" ، داستان ديگری است از نمونه شهامت و صداقت تاجزاده . فشار از همه سؤ بود که " عليرضا رجايی " به هيچ وجه نميبايد راهيافته اعلام شود و از سوی ديگر با ششمين نفر اعلام نمودن نامزدی که " عاليجناب سرخپوش " ناميده ميشد، مسير رياست مجلسی ايشان را مهيا سازند . هر چند اصرار‌های "آقا" از ورود دادن هاشمی ، مهر به " يار ديرين " نبود ، بلکه ، مهار مطالبات تحول خواهانه ملتی‌ بود که شبهايش را آشفته ميساخت . آن شب شوم و غوغايی ، از همه سؤ به طبقه هفدهم وزارت خانه زنگ ميخورد و مقاومت مصطفی بود که تا ` شکايت " از شخص "جنتی "، از يکسو و حبس مصطفی تاجزاده از سوی ديگر ادامه يافت. هر چند معمم - نظامی ارشد نظام حکم حکومتی کرده بود به لزوم ورود حداد عادل که اگر چنين نمی‌شد نظاميان نشسته در ستاد انتخابات همانجا کودتا ميکردند .

کوی دانشگاه تهران و هجدهم تير ماه

در نخستين لحظه‌های بامداد يورش شاخک‌های نظامی قوم فقها به ساکنان معصوم کوی دانشگاه ، مصطفی تاجزاده بود که يک هفته تمام بی‌ هيچ وقفه يی به استمداد دانشجويان پاسخ ميداد. در آن ايام که پس از قتل‌های خونريز پائيز هفتاد و هفت ، يکی‌ از شعار‌های کليدی دانشجويان همان: قاتلين فروهر زير عبای رهبر " بود، آمران و عاملان آن قتل‌ها که به دخمه‌ها و محافل زير زمينی‌ خزيده بودند ، به يکباره در يورش به دانشجويان تقبل مسئوليت کرده و " مجروح ربا يی" از تخت بيمارستان‌ها را شروع کردند . با اين تفاوت که ياران کودتايی‌شان اين روز‌ها با حمايت همه جانبه مقتدايشان "سيد علی‌ " ، از زخمی دزدی به " جنازه ربا يی " روی آورده اند . تاجزاده با حمايت از شاخه متحصنين کوی دانشگاه ، به آزاد سازی اسيران ، مجروحان و شناسای جانباختگان ميکوشيد ک ادر اين راه بسيار با دست اندرکاران عاليرتبه وزارت اطلاعات، به چالش ميفتاد. به ياد دارم که کاهش ميزان کشتار و سرکوب و آزاد سازی گمنامان راه آزادی و معترضين به مقام کبريائی " آقا " ، مرهون تلاش‌های شبانه روزی تاجزاده بود.

تاجزاده و انتخابات اخير

پيش از انتخابات اخير، کميته صيانت از آرا که با مشارکت وزير کشور اسبق که همزمان پسرعموی فخرالسادات محتشمی پور که دو روزی است که اسير بند الف سپاهيان پاسدار بيت خامنه يی شد، راه اندازی گرديد، از ديگر کنش‌های کارآمدی بود که از سوی سيد مصطفی تاجزاده راهبری ميگرديد . هر چند ، چندی بعد، تاجزاده راهی‌ زندان شد و علی‌اکبر محتشمی پور که به طور سنتی‌ دبير خانه دفاع از انتفاضه را بر عهده داشت ، معزول گرديد و در خفا راهی‌ نجف شد. اصرار تاجزاده بر ضرورت بررسی مفاد نواری منصوب به سردار مشفق، و پيگيری بی‌ وقفه شکايت از جنتی و حمايت بی‌ شائبه از کنشگران و کوشندگان مدنی ميهن که مقام مطلقه را محدود ميخواهد از اهم مواردی است که عناد و عتاب و خصم و خشم و کين و نفرت را بيش از پيش متوجه سبز‌ترين مرد ميهن و شير بانوی شجاع ايران که در دوران حضور در وزارت کشور که اداره کول امور بانوان را مديريت مينمود که منشا خير و برکت بيشماری در نهادينه سازی حقوق بانوان کشور بودند.

پروژه نوار سازان و رودست خوردن خامنه يی از تاجزاده

افشاگری‌های جوانی‌ پيشتر وفادار به حوزه ولايت در خصوص ماجراهای کوی دانشگاه ، نقش شخص جنتی در تشکيل تيم‌های عمليات‌های ايذائی ، حمايت‌های مادی و معنوی رهبری از گروها‌ی فشار در سالهای اصلاحات ، و مواردی از ايندست که دهان به دهان ميپيچيد ، با تدبير تاجزاده و همراه با سه شخصيت سياسی آن هنگام ، ديگر داغی بود که بر پيشانی خامنه‌ای و همسويانش حک شد.

در بهار بازداشت سال هشتاد و چهار تنها چند ماه پس از حضور دولت احمدی‌نژاد که "اصلاح انديشان" آسيب پذير به اتهام‌های واهی ، از ناموسی تا جاسوسی سلول‌های ۲۰۹ را پر کرده بودند ، گمان می‌کردم که تنها بازداشت يی هستم که قربانی احمدی‌نژاد گريزی شدم که به ناگهان از سوراخ پنجره سلول، منشی‌ دفتر مدير کل سياسی وزارت کشور که خود از برادران شهيد نيز بود را ديدم و دريافتم که قصه تاجزاده ستيزی از اين منشی‌ دفتر شروع شده بود و همانگونه که بازجويان ميگفتند تا پالايش اين "ايده "، اين مسير ادامه خواهد يافت .مسيری که پس از منشی‌ مذکور، همينک " تاجزاده " ، " فخری محتشمی پور" ، و " علی‌ باقری " مدير کل سياسی وزارت کشور دولت اصلاحات نفرات بعدی پروژه‌های مردان نامرئی تاريک خانه‌های اشباح بودند .

تاجزاده تاوان تلاش‌هايی‌ را ميدهد که در دوران مسوليتش، عبور از خط قرمز ترسيمی از سوی کيهان برای همه مطلقه خواهان را نقض ميکرد و از سؤيی هيمنه کذائی هاله محوران را ميشکست و رويکرد شهروند حق محور را جای قديسان آسمانی مينشاند . با کمی‌ اغماض ، ميتوان گفت ، تاجزاده‌ها ، مسير "عرفی سازی نظام" را از داخل هموار مينمودند و کنون اينهمه عناد و کينه و کدورت و خشم و خصومت از سوی سپاهيان زخم خورده از او، قابل فهم هست .


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016