سه شنبه 23 فروردین 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سه تروريسم پنهان جهان؛ نقدينگی، تورم، بهره، به مناسبت حذف صفرها از پول ملی ايران، کيان احمدآبادی ساوجبلاغ

تورم با افزايش نقدينگی . چون ميزان کالا و خدمات در جامعه محدود است، پس بايد ميزان نقدينگی به اندازه‌ای باشد که با کالا و خدمات برابری کند. اگر ميزان نقدينگی بسيار افزايش يابد، کالا و خدمات در جامعه کم شده وقيمت ها افزايش می‌يابد.
تورم نوعی از رشد اقتصادی کاذب و تزويری برای کلاهبرداری است.
بنابراين کنترل نقدينگی يکی از مهم‌ترين هدف ها می‌باشد وسياست های گوناگون را بدين منظور بايد اتخاذ کرد. برای نمونه افزايش فناوری و توليد درون مرزی، که با گردآوری کالای کافی و بسنده، ازتورم جلوگيری می‌کند .برای رهايی از تورم وارداتی و مبارزه با گرسنگی، مهم ترين وظيفه ملی گسترش کشاورزی و توليد مواد غذايی طبيعی و پرهيز از کاشت و مصرف مضر ژن تغيير داده شده بذر ميباشد ،به علت گرانی و تورم در تاريخ معاصر ايران چندين ميليون ايرانی جان خود را از دست داده‌اند
نقدينگی يکی از بزرگ‌ترين چالش‌هايی است که سيستم ها با آن روبروهستند و بحران سيستم سرمايه داری را قوت بخشيده است
تورم روند فزآينده و نامنظم افزايش قيمت‌ها است که امروزه بطور مصنوعی و به عمد بخاطر کاهش ارزش پول ايجاد می شود



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ايران پنجمين نرخ بالای تورم را در سطح جهان دارد

بهره در واقع هزينه سنگينی است که برای دريافت اعتبار به جوامع بشری تحميل ميشود.
حجم پول دارای آثارتخريبی کاملاً بارزی در اقتصاد است و بر نرخ تورم ،بهره، بيکاری و توليد تأثير گذار است.

تمامی اديان و فيلسوفانی مثل ارسطو و جوامع مدنی و اخلاق، بهره را ضد بشری و بی ثمر دانسته اند.

سيستم پولی استوار بر بهره،حجم پول،تورم، بدترين شکل های ترور در جهان امروز می باشند .

پول هستی ملی و دارايی ملی و صاحب اصلی آن ملت است حذف صفر ها از پول ملی وکاهش ارزش آن بی‌اعتباری و ورشکستگی تفکر اقتصادی سيستم خود کامه را نمايان می سازد. کاهش ارزش پول ملی و بهره و تورم غصب عريان و سلب آشکار مالکيت خزنده اعضای جامعه ملی است ،بيشترين قربانيان آن اکثر ملت و کارکنان يک کشور از کارگران و معلمين و کارمندان و تمامی شهروندان ميباشند ،از آنجايکه کار و دست رنج حاصل از خويش، مالکيت حقوقمدار است،مورد تجاوز قرار ميگيرد،توجه خوانندگان گرامی را به گواهی تاريخ،مضرات خانمان سوز حجم پول و تورم و بهره جلب ميکنم.در پانزده نوامبر ۱۹۲۳ دولت آلمان دست به حذف دوازده صفر از رايش مارک به علت حجم پول و تورم های نجومی دقيقه‌ای حاصل از آن زد. لازم به ياد آوری است قيمت يک نان چند گرمی بروت چن به چهار بيليون رايش مارک رسيده بود، علل اصلی سياست غلط اقتصادی و پولی آلمان مقروض بودن خسارات جنگ جهانی اوٌل بود که برنامه اقتصادی ايجاد تورم و چاپ پول با هدف بی‌ارزش کردن واحد پول را در پيش گرفت تا از اين طريق از بدهی خسارت جنگ رهايی پيدا کند و ملت آلمان بدليل حجم پول و تورم و بهره و جنگ، بدون دارايی و ترور شده بودند . ديگر کسی چيزی نداشت و همه زندگی را از صفر شروع ميکردند.به همين علل در تاريخ آلمان هشت بار ورشکستگی به ثبت رسيده است. بحران سيستم جهان سرمايه داری امروز نيز راه حل ندارد و برای خريد زمان به شدت برای بقا خود اين روش افزايش حجم پول و تورم و بهره را در پيش گرفته است . برندگان اين سياست اقتصادی جنون آميز، بانک ها و نهاد های پولی و ملی و شرکت های بيمه فرا ملی که بيشترين مالکيت جهان را دارا هستند. بازندگان اکثريت مردم جهان را تشکيل ميدهند. اکثر جوامع توسط چنين سياست ضد بشری با گرسنگی و فقر و بيکاری و انحطاط و سلطه روبرو هستند
تورم حاصل از حجم پول و بهره به عبارت ديگر تقسيم نا عادلانه پول از پايين به بالا و قرار گرفتن آن در دست عده معدود و صاحب نفوذ سياسی و اقتصادی است .ثبات سياست پولی و مالی و اقتصادی و کنترل و ثابت نگه داشتن نقدينگی که خود يک قانون اقتصادی پايدار است، که حافظ استقلال و آزادی فردی وملی ايست . اتحاد بهره و تورم و حجم نقدينگی در هر سيستمی با اهداف سود بيشتر و باز بيشتر به ديکتاتوری و استثمار و استعمار می انجامد. امروزه سلطه سود بر اساس رانت خواری و تورم و انباشت سرمايه به سرکردگی گلو- باليزاسيون بشريت را به فقيرترين و گرسنه ترين و بيکارترين در طول تاريخ کشانيده است و از نابودی ميلياردها انسان نيز واهمه ای ندارد و امروزه دست به استعمار و استثمار نوين زده است. تورم و جحم پول و رانت خواری ابزار و اهرم‌های انباشت سرمايه هستند و هر سه توسط جنايت کاران اقتصادی با بکار بردن متد و ميکانيسم سيستماتيک انتقال در آمد
حاصل از نيروی کار مولد و منابع ملی به طبقه غير مولد رانت خوار و بهره کش به ياری بانک ها و صندوق بين الملی و بانک جهانی صورت ميگيرد. نگاهی به افزايش نقدينگی در شصت سال گذشته گواه اين است که دولت ها را به مؤسسه تجاری تبديل ميکند که بصورت ماليات های گوناگون و سنگين ، بهره بدهی دولتی حاصل از انتقال دارايی مردم به بخش خصوصی را به زور بنام قانون وصول کند تا بدست کانون های سرمايه داری برساند. به همين سبب در آمد مالياتی دولت آمريکا در ماه مارس امسال برابرصد و بيست و هشت ميليارد دلار و مخارج همين ماه يک بيليون و هزار و صد و هيجده ميليارد دلار است ،يعنی کمی کم‌تر از يک بيليون کسری بودجه يک ماه، اين کسری اکثرآ به علت بهره بدهی دولت است.بانک مرکزی آمريکا خصوصی است و تصميم گيرنده سياست پولی و چاپ پول و افزايش حجم پول و تزريق پول به اقتصاد و بهره است و به عبارت ديگر يک نهاد خصوصی بر دولت حاکم است.دولت آمريکا پانصد برابر توليد ناخالص سالانه خويش را بدهکار به بخش خصوصی سرمايه داری است،بهره آنرا خود حساب کنيد. که بار سنگينی بر دوش ملت نهاده شده است ،بدهی دولتی بدهی مردم است.اتريش با بيش از هشت ميليون جميعت،هر اتريشی هزار و دويست يورو در سال بهره بدهی دولت را بصورت ماليات می پردازد.اگر با چاپ پول و افزايش نقدينگی کشوری ثروتمند شود،دولت زيمباوه مقام اوٌل را در جهان بايد کسب می کرد،آثار شوم چاپ پول و افزايش نقدينگی در زيمباوه مجله اشترن آلمان در ماه ژون سال ۲۰۰۸ چنين گزارش می دهد،باورکردنی نيست ولی واقيعت دارد،زيمباوه بالاترين تورم را در جهان دارد و تورم آن دردو ماه پيش ۱۰۰۰۰۰ در صد و اين ماه ۲۰۰۰۰۰ در صد می‌باشد ،روزنامه اقتصادی ايندی پندنت زيمباوه تورم تا آخر سال ۲۰۰۸ را ۲۴ ميليون در صد پيش‌ بينی می‌کرد و ارزش شصت ميليون دلار زيمباوه در همين ماه برابر يک دلار آمريکا بود،در صورتی که زيمباوه به لحاظ منابع زير زمينی ثروتمند است،کار بجايی رسيد با يک تريليون دلار نمی‌شد يک جعبه تخم مرغ خريد،ايران بدون نفت زيمباوه دوم خواهد شد،جهان سرمايه داری راه زيمباوه را در پيش گرفته است، در صورتی که انسان امروز با تکنيک، سه برابر چهل سال پيش توليد ميکند و بايد در رفاه زندگی کند و مشکل اش اين باشد که اين رفاه را چگونه برای نسل آينده حفظ کند، ولی در واقيعت معکوس است، به همان دلايل که بر شمردم.بدون اين عوامل ترور انسان کرامت پايدار دارد و مغز انسان از بی‌عدالتی رنج نمی‌کشد
سه عامل ترور ياد شده مولد ترسهای بسيار ، مثل ترس از مرگ و بيکاری و گرسنگی و آينده می شود. اين کردار مجازات آميز قدرت می‌تواند موجب رفتار وحشيانه سيستم بر فرد شود. اين نوع ترس و هراس ها می‌تواند درک غريزی انسان از انصاف را نه تنها کوتاه مدت بلکه برای همه عمر تخريب کند.
هر نابرابری و هر بی عدالتی مغز را تغيير می دهد . مغز انسان، از بی‌عدالتی رنج می‌کشد وتعريفی از چگونگی شکل گرفتن جنگ ‌دارد. جنگ‌ نشان می‌د‌هد که خشم انسان‌ها قابل تحريف است. برای تحريف خشم، بايستی درک احساس بشردوستی يا "انسانيت" در فرد يا جمع تغيير کند. وقتی از چنين حسی کاسته می‌شود، خشم شکل می‌گيرد. هدف تبليغات منفی گسترده، تحريف اين حس است. يعنی‎ ايجاد اين تصور که فردی يا گروهی عليه شما هستند. در اين حالت آرزوی مجازات رفتار غيرعادلانه شکل می‌گيرد. کسانی که از جنگ سود می‌برند چنين احساسی را به ديگران القا می‌کنند. و درک احساس بشردوستی يا "انسانيت" در فرد يا جمعی تغيير ميکند . اين‌گونه سياست‌های اقتصادی ضد حقوق بشراست و جان و روان انسان‌ها را مثل خوره می‌خورد و حق مالکيت حقوقمدار از کار خويش را سلب و غصب ميکند. استقلال و آزادی و حقوق بشر و کرامت انسانی هميشه از طرف حاکميت خودکامه استثمارگر و استعمار داخلی و خارجی بطور مضاعف مورد تهاجم قرار گرفته است. جنگ بزرگترين نوع جنايت و خشونت و نابودی و بهره بزرگ‌ترين تصور غارت و چپاول وتورم بزرگ‌ترين کلاهبرداری آشکار است،هر سه درنده ترين دشمن تاريخ بشری ست.
هزينه بهره در واقع هزينه سنگينی ايست که برای دريافت اعتبار به جوامع بشری تحميل می‌شود ،هزينه پنهان بهره در مواد مصرفی در اتريش و آلمان بالای ده درصد،در آب و برق و گاز سی درصد و در اجاره خانه و تجاری پنجاه در صد است و هزينه پنهان بهره در توليد نيز خود داستانی دارد . شصت و پنج در صد از قيمت بنزين و ماليات نوزده در صد داد و ستد داخلی و در مواد غذايی هفت در صد به آن هزينه‌های پنهان اضافه می‌شود ،در حقيقت ضبط و غصب اموال مردم و ايجاد فقر خزنده و کار بجايی رسيده است که شاغلان هم در فقر غوطه ور هستند وکار جواب گوی هزينه‌های پنهان بهره و انواع و اقسام ماليات ها نيست و اين استثمار نوين جهانی قرن بيست و يکم است و امروزه شصت در صد در آمد چينی‌ها صرف مواد غذايی می‌شود ،سرمايه داری جهانی با در آمد های سر شار از رانت خواری و تورم و حجم پول ديگر حاضر به ايجاد کار و اشتغال در توليد نيست واگر هم مايل باشد آنهم مجانی به هزار شرط و شروط انجام ميدهد، چند سال پيش شرکت تلفن نوکيا با دولت آلمان برای تآسيس کار خانه‌ای قرارداد بست ،به اين صورت که دولت آلمان هفتاد ميليون يورو به شرکت نوکيا بلاعوض بپردازد و شرکت نوکيا هم در مقابل کارگران آلمانی را با حد اقل دست مزد بدون تعهد مدت اشتغال استخدام کند. دولت آلمان اين نوع سياست اشتغال را در بازار سياسی به مردم می‌فروخت اما آلمان در خفا منافع ديگری به جزايجاد کار را مد نظر داشت و آن ماليات نوزده در صد بر داد و ستد تجاری شرکت نوکيا در آلمان بود، شرکت نوکيا بعد از چندين سال استفاده زياد در بازار آلمان کارکنان را اخراج و کار خانه را بست و روانه رومانی شد.
در تقسيم بدهی کل دولت آلمان به هر شهروند آلمانی، بدون بدهی خصوصی شان، بالای سی و پنج هزار يورو می‌باشد . در اين کشور قهرمان صادرات جهان از هر سه کودک زير پانزده سال يکی در فقر به سر می‌برد، که ريشه فقر کودکان در سياست اقتصادی آلمان است.
آمار های تورم بخاطر پايين نگه داشتن بهره بانک های مرکزی مثل آمريکا جعلی است و ريشه آن در سياست اقتصادی آنان است، بطوری که بانک مرکزی آمريکا با بهره سالانه يک چهارم در صد پول در اختيار بانک ها و نهاد های پولی و مالی و شرکت های بيمه قرار می‌دهد و آن‌ها با اين پول قرضه ملی و اوراق بها دار و مشارکت سی ساله دولت آمريکا را با بهره چهار و نيم در صد يا قرضه ملی يونان را با بهره ده در صد می خرند، چهار در صد سود در آمريکا و در يونان زير ده در صد سود بدست می آورند، بدون اينکه يک دلار از جيب گذاشته باشند، اين گونه پول از هوا عايد سرمايه داری می‌شود و اما اگر بصورت وام های املاک و مصرفی بکار برده شود سود های سالانه از چهار تا بيست در صد عايد اين نهاد ها می شود، اگر در بازار سهام و بازار آتی مواد خام و نفت و مواد غذايی و غلات و پنبه سرمايه‌گذاری کنند، سود های نجومی را می‌سازند و خود تمامی اين سود ها مولد تورم و فقر و گرسنگی است، سه بانک بزرگ آمريکا، گلدمان ساکس، جی پی مورگن، مورگن استنلی، در سال ۲۰۰۷، ۴۴،۷ ميليارد دلار و در سال ۲۰۰۹ ، ۳۹،۹ ميليارد دلار در سال ۲۰۱۰، ۴۶،۱ ميليارد دلار پاداش به کارمندان شان داده‌اند. سال ۲۰۰۸ به علت شروع بحران اقتصادی و ترس از افکار عمومی پاداش ها پنهانی و در خفا پرداخت شده است، رِييس سابق بانک گلد مان ساکس وزير خزانه داری جورج بوش شد. کابينه اقتصادی اوباما اکثراً از بانک گلد مان ساکس هستند، در آمريکا همه چيز از پنتاگون و بانک مرکزی تا منابع زير زمينی و خدا نيز در اختيار بخش خصوصی سرمايه داری است. برای حفظ چنين سيستمی نياز به لابی های انواع و اقسام در تمامی ارگان های جامعه دارد و لابی گری سرمايه داری را به تمام دنيا نيز برای ترور کرامت انسان صادر کرده است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016