شنبه 31 اردیبهشت 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آیا زورگوئی های اسرائیل پایان می پذیرد؟ ناصر مستشار

تاکنون درادبیات وفرهنگ مبارزاتی بیشتر نیروهای سیاسی ملی و ضد امپریالیست از اسرائیل بعنوان دست نشانده امریکا یاد شده است.اما این روزها دارد ثابت می شود که این چنین نیست، بلکه این امریکاست که از اسرائیل فرمان می گیرد و اسرائیل از امریکا هیچ حرف شنوئی ندارد.

رئیس جمهورهای امریکا تاکنون تلاش کرده اند تا اسرائیل را متقاعد سازند تا از تصرف اراضی فلسطین دست بردارد و به مصوبات سازمان ملل احترام بگذارد اما دولت اسرائیل تا کنون هیچ اعتنائی به خواسته نمایندگان ملتهای جهان نمی گذارد. اسرائیل با ظلمی که به اهالی منطقه می نماید باعث رشد بنیاد گرائی اسلامی شده است.سازمان های اسلامی در سه دهه گذشته پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تقلید از رهبری سیاسی ایران به مبارزه اسلامی روی آورده اند.همه بی اعتنائی های اسرائیل به مصوبات سازمان ملل باعث نفرت ملل جهان علیه کشور اسرائیل شده است. به همین خاطر اسرائیل در آمار گیری های جهانی، به دولتی منفوردررتبه های بین المللی دست یافته است!

اوباما از یک درخواست عمده فلسطینیان برای مرزهایی در یک کشور آینده حمایت کرد، و گفت او بر این باور است که مرزها باید بر خطوط سال ۱۹۶۷ استوار باشد – مرزهایی که پیش از جنگ شش روزه ای که در آن اسراییل سرزمین های فلسطینی را اشغال کرد وجود داشت.

اما نخست وزیر اسرائیل بلافاصله همه پیشنهاد های صلح آمیز رئیس جمهور امریکا را رد کرد و عملا راه جنگ های بی شمار باهمسایگانش را انتخاب نمود.

شباهت های اسرائيل و ايران در بی احترامی به مصوبات سازمان ملل بی اندازه است!

هم دولت اسرائيل ونيز جمهوری اسلامی ،موقعی به مصوبات سازمان ملل احترام می گذارند که آن سازمان جهانی ـ طرح ها وادعاهائی به نفع هريک از آنها به تصويب برساند!جمهوری اسلامی سازمان ملل را آلت دست استکبار جها نی قلمداد می کند که از خود هيچ اختياری ندارد.رهبران جمهوری اسلامی عليرغم همه فحا شی ها و بی احترامی که به سازمان ملل می نمايند اما برای رفتن به نشست سالانه سازمان ملل آنچنان بی تابی می نمايند که انگارهمه بی حرمتی ها به سازمان ملل را آنها هرگز برزبان نياورده و ننوشته اند. برخورد اخير دولت اسرائيل به سازمان ملل اينچنين است« يکی از موارد معدودی است که شورای حقوق بشر سازمان ملل که حکومت های ديکتاتوری و غيردموکرات در آن اکثريت دارند.

مقامات اسرائيلی ادعاهای مطرح شده در گزارش گروه تحقيقاتی سازمان ملل را که در آن اسرائيل به ارتکاب "جنايات جنگی" در جريان عمليات "سرب گداخته" عليه گروه تروريستی حماس در نوار غزه متهم گرديده قاطعانه رد کردند و مطالب آن را "غرض آلود" و "يک سويه" خواندند. در اين گزارش که به رياست ريچارد گولدستون قاضی يهودی آفريقای جنوبی تهيه گرديده، به اسرائيل سه ماه فرصت داده شده به اين اتهامات پاسخ گويد، در غير اين صورت پرونده به دادگاه ويژه لاهه فرستاده خواهد شد.«دولت اسرائيل در تمام دهه های گذشته ـ هيچ يک از مصوبات سازمان ملل را در رابطه با اسرائيل به اجراء نگذاشته است اما همين کشور همواره از سازمان ملل خواسته است تا عليه دشمنانش مصوبه ائی را به تصويب برساند!برای دولت های ايران و اسرائيل ـ سازمان ملل ابزاری است متحرک که بايد تنها در خدمت منافع آنها قرار داشته باشد؟جمهوری اسلامی می گويد که در سازمان ملل دست های صهونيستی نفوذ دارند که متقابلا اسرائيل نيز از برتر ی تعدادکشورهای غير دمکرات در سازمان ملل شکايت می نمايد.

در مقاله زير پاسخ يکی از دولتمران سابق دولت اسرائيل که بسيار باوجدان به مسئله اسرائيل و فلسطين برخورد کرده است رامشاهده می نمائيم که پس ازخواندن آن به حقايق بيشماری پی می بريم!

مقاله را اینجا بخوانید

دولت اسرائيل تاکنون بهترين موقعيت ها و شانس ها را برای رسيدن به صلح با فلسطين از دست داده است.اگر اسرائيل در همان سالهای قبل يعنی پيش از شکل گيری فاجعه طه ياسين و صبرا و شتيلا و انتفاضه های اول ودوم با فلسطينی های سکولار به صلح دست می يافت ديگر هيچگونه شانسی برای رشد جنبش های اسلامی که پايگاه جمهوری اسلامی و القاعده و عربستان سعودی بشود ،وجود نداشت.

ياسر عرفات در سال ۲۰۰۰ بطور لجبازانه تهديد کرد که هيچ اسرائيلی حق قدم گذاشتن به اماکن مقدس اسلامی را نداردو اگر آنها قدم بگذارند جنگ شروع خواهد شد اما اسرائيل به رهبری آريل شارون ،عامدا به آن مکان قدم گذاشت تا جنگ آغاز گردد.اگر امروز اپوزيسيون برانداز در برابر هر جنايتی که در دنيا رخ می دهد سکوت کند و يا از آن جانبداری نمايد ،خود نيز در آينده هنگام رسيدن به قدرت ـ مطمئنا جنايت خواهد کرد!

اگر حماس يک جريان اسلام گرای و بنياد گراست و از جانب جمهوری اسلامی هدايت می شود و طرفدار خشونت و ترور انسانها است و صلح پذير نيست اما سازمان الفتح به رهبری محمود عباس اينک سالهاست که آمادگی خود را برای صلح دائم چه در عرصه عملی و نظری به اثبات رسانده است و الفتح کاملا با حماس تضاد دارد و بارها کار آنها به جنگ وخونريزی کشيده است پس چرا اسرائيل با الفتح به يک صلح دائم دست نمی يايد؟ تا حماس منزوی گردد. اسرائيل می خواهد آنقدر مسئله فلسطين را کشدار بکند تا آنها خسته شوند و از مبارزه برای کسب استقلال کشور خود دست بکشند.

اما اسرائيلی ها با اين سياست به رشد جنبش های اسلامی دامن می زنند و اگر اينک اسرائيل در پناه امريکا در حال کاشتن باد است اما در آينده نه چندان دور بايد طوفان درو کند.نه امريکا ديگر امريکای قدرتمند گذشته است نه مردم منطقه مانند گذشته خام و بی تجربه اند.اينترنت و رسانه های گروهی به خانه و کافه ها رفته است و هر ثانيه خبر و تحليل و رپرتاژ را به انسانها انتقال می دهد.

انسان ها فهميده اند که ديگران حق تعين سرنوشت را برای آنها ندارند بلکه خود آنها تصميم گيرنده شده اند.اينک اسرائيل و امريکا و حکومت اسلامی و همه ظالمان جهان در مقابل حرکت انديشه انسانهای آزاده ايستاده اند!تمام خطاها و اشتباهات عمدی و سهوی امريکا در منطقه به رشد جنبش های اسلامی منجر گرديده است وجرج بوش رسما اعلام نموده بود اگر درخاورميانه امنيت برقرار نگرد ديگر در امريکا نيز امنيت وجود نخواهد داشت.امريکا کارش بجائی رسيده است که برای دلجوئی از مسلمانان و انسانهائی که ستم کرده است ،مجبور گرديده است تا يک نيمه سياهپوست نيمه مسلمان پناه آورده است تا امريکا را نجات بدهد!



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اسرائيلی هادر اين سالها با شهرک سازی بی رويه در سرزمينهای اشغالی و تهديدها و ترور اسحاق رابين بدست جريانات راست افراطی نژاد پرست يهودی ، ديگر برای همگان به اثبات رسيده است که اسرائيل خواهان صلح دائم و تاسيس يک دولت فلسطينی مستقل و استرداد سرزمينهای آنها نيست .

اسرائيل بسيار علاقمند است تا در برابر ش جنبش های ارتجاعی اسلامی عقب مانده فلسطينی رشد نمايند تا به تمام جهانيان اعلام نمايد که با يک جنبش اسلامی بنياد گرا مانند القاعده رو برو است نه باانسانهای متعارف و معمولی و آنها بدين لحاظ مستحق مستقل شدن نيستند چرا که بعد از استقلال خود دست به تشکيل ارتش و فن آوری اتمی خواهند زد و صلح منطقه و جهان را تهديد خواهند نمود!

اسرائيل با بی رحمی هائی که انجام داده است هيچ شانسی برای همکاری اپوزيسيون برانداز ايرانی با اسرائيل و برای راه اندازی صلح با اسرائيل را نگذاشته است.به عبارتی ديگر تنها مولفه و زمينه ضديت اسرائيل با جمهوری اسلامی نتوانسته است آنها را متحد کامل اپوزيسيون برانداز جمهوری اسلامی نمايد چرا که اپوزيسيون برانداز نيز از پرنسيب های معين و مشخصی تبعيت می کند که اسرائيل بدانها پايبند نيست!

ايران در تمام ۳۰ ساله گذشته قربانی فلسطين گرائی شده است و فلسطين به ابزاری توسط حکومت اسلامی گرديده است و هرچقدر اسرائيل با لجاجت سرسختانه تاکنون با فلسطينی ها به توافق نرسيده است ،جمهوری اسلامی هرچه بيشتر از منجلاب فلسطين برای رسيدن به اهداف شوم خود استفاده می برد!اينکه ايران قيم فلسطين شده است خود ارتجاعی است و اين موضوع آن موقع ارتجاعی تر می شود که اپوزيسيون ايرانی نيز بطور کورکورانه در اين دعواها جانب دولت اسرائيل را بگيرد و خود را در دعوائی شريک نمايد که به آنها نيز زياد مربوط نيست. ايران در زمان شاه نيز قربانی ارتباط افراطی با اسرائيل گرديد و خود را در تمام منطقه منزوی نمود.

دولت اسرائيل بهترين موقعيت ها و شانس ها را برای رسيدن به صلح را از دست داده است.اگر اسرائيل در همان سالهای قبل يعنی پيش از شکل گيری فاجعه طه ياسين و صبرا و شتيلا و انتفاضه های اول ودوم با فلسطينی های سکولار به صلح دست می يافت ديگر هيچگونه شانسی برای رشد جنبش های اسلامی که پايگاه جمهوری اسلامی و القاعده و عربستان سعودی بشود ،وجود نداشت. ياسر عرفات در سال ۲۰۰۰ بطور لجبازانه تهديد کرد که هيچ اسرائيلی حق قدم گذاشتن به اماکن مقدس اسلامی را نداردو اگر آنها قدم بگذارند جنگ شروع خواهد شد اما اسرائيل به رهبری آريل شارون ،عامدا به آن مکان قدم گذاشت تا جنگ آغاز گردد.

اگر امروز اپوزيسيون برانداز در برابر هر جنايتی که در دنيا رخ می دهد سکوت کند و يا از آن جانبداری نمايد ،خود نيز در آينده هنگام رسيدن به قدرت ـ مطمئنا جنايت خواهد کرد! اگر حماس يک جريان اسلام گرای و بنياد گراست و از جانب جمهوری اسلامی هدايت می شود و طرفدار خشونت و ترور انسانها است و صلح پذير نيست اما سازمان الفتح به رهبری محمود عباس اينک سالهاست آمادگی خود را برای صلح دائم هم در عرصه عملی و هم در زمينه نظری به اثبات رسانده است و با حماس تضاد دارد و بارها کار آنها به جنگ وخونريزی کشيده است پس چرا اسرائيل با الفتح به يک صلح دائم دست نمی يايد؟ تا حماس منزوی گردد. اسرائيل می خواهد آنقدر مسئله فلسطين را کشدار بکند تا آنها خسته شوند و از مبارزه برای کسب استقلال کشور خود دست بکشند. اما اسرائيلی ها با اين سياست به رشد جنبش های اسلامی دامن می زنند و اگر اينک اسرائيل در پناه امريکا در حال کاشتن باد است اما در آينده نه چندان دور بايد طوفان درو کند.نه امريکا ديگر امريکای قدرتمند گذشته است نه مردم منطقه مانند گذشته خام و بی تجربه اند.اينترنت و رسانه های گروهی به خانه و کافه ها رفته است و هر ثانيه خبر و تحليل و رپرتاژ را به انسانها انتقال می دهد.

انسان ها فهميده اند که ديگران حق تعين سرنوشت را برای آنها ندارند بلکه خود آنها تصميم گيرنده شده اند.اينک اسرائيل و امريکا و حکومت اسلامی و همه ظالمان جهان در مقابل حرکت انديشه انسانهای آزاده ايستاده اند!تمام خطاها و استباهات عمدی و سهوی امريکا در منطقه به رشد جنبش های اسلامی منجر گرديده است وجرج بوش رسما اعلام نموده بود اگر درخاورميانه امنيت برقرار نگرد ديگر در امريکا نيز امنيت وجود نخواهد داشت.امريکا کارش بجائی رسيده است که برای دلجوئی از مسلمانان و انسانهائی که ستم کرده است ،مجبور گرديده است تا يک نيمه سياهپوست نيمه مسلمان پناه آورده است تا امريکا را نجات بدهد!

اسرائيلی هادر اين سالها با شهرک سازی بی رويه در سرزمينهای اشغالی و ديگر تهديدها و ترور اسحاق رابين بدست جريانات راست افراطی نژاد پرست يهودی ، ديگر برای همگان به اثبات رسيده است که اسرائيل خواهان صلح و تاسيس يک دولت فلسطينی مستقل و استرداد سرزمينهای آنها نيست .اسرائيل بسيار علاقمند است تا در برابر ش جنبش های ارتجاعی اسلامی عقب مانده فلسطينی رشد نمايند تا به تمام جهانيان اعلام نمايد که با يک جنبش اسلامی بنياد گرا مانند القاعده رو برو است نه باانسانهای متعارف و معمولی و آنها بدين لحاظ مستحق مستقل شدن نيستند چرا که بعد از استقلال خود دست به تشکيل ارتش و فن آوری اتمی خواهند زد و صلح منطقه و جهان را تهديد خواهند نمود!

اسرائيل با بی رحمی هائی که انجام داده است هيچ شانسی برای همکاری اپوزيسيون برانداز ايرانی با اسرائيل و برای راه اندازی صلح با اسرائيل را نگذاشته است.به عبارتی ديگر تنها مولفه و زمينه ضديت اسرائيل با جمهوری اسلامی نتوانسته است آنها را متحد کامل اپوزيسيون برانداز جمهوری اسلامی نمايد چرا که اپوزيسيون برانداز نيز از پرنسيب های معين و مشخصی تبعيت می کند که اسرائيل بدانها پايبند نيست!ايران در تمام ۳۰ ساله گذشته قربانی فلسطين گرائی ابزاری توسط حکومت اسلامی گرديده است و هرچقدر اسرائيل با لجاجت سرسختانه تاکنون با فلسطينی ها به توافق نرسيده است ،جمهوری اسلامی هرچه بيشتر از منجلاب فلسطين برای رسيدن به اهداف شوم خود استفاده می برد!

اينکه ايران قيم فلسطين شده است خود ارتجاعی است و اين موضوع آن موقع ارتجاعی تر می شود که اپوزيسيون کورکورانه در اين دعواها جانب دولت اسرائيل را بگيرد و خود را در دعوائی شريک نمايد که به آنها نيز زياد مربوط نيست. ايران در زمان شاه نيز قربانی ارتباط افراطی با اسرائيل گرديد و خود را در تمام منطقه منزوی نمود.


موقعيکه من مقاله زير را درتاريخ ۱۲ ژانويه ۲۰۰۹ برابر با ۲۲ دی ماه ۱۳۸۷ خورشيدی نوشتم ،هنوز ارتش اسرائيل استفاده از بمب فسفری را کتمان می کرد اما بعدها خود ارتش اسرائيل اقرار کرد که از بمب فسفری در جنگ عليه حماس بهره برده است که در همين رابطه سازمان عفو بين الملل نيز آنموقع جنايات اسرائيل را محکوم نمود.(من بعنوان يک پدر از صحنه های انفجار بمب فسفری در غزه توسط اسرائيل که خود آنها هلوکاست را تجربه وپشت سر گذاشته اند اعلام انزجار می نمايم و هرچه زودتر بايد جلوی اين بربريت را گرفت!

اگر بطور همزمان حکومت اسلامی ،اسرائيل ، حماس که پس از سه هفته از آغاز جنگ ضد انسانی ـ توسط همه تحليل گران جهانی ، رژيم اسلامی بعنوان تحريک کننده اصلی در راه توسعه قلمرو خويش شناخته شده است که درضمن تامين کننده مالی جنگ نيز می باشد محکوم گردد ودر عين حال حماس بعنوان سازمانی که آتش بس را شکست و اکنون بدنبال راه اندازی حکومت اسلامی در منطقه غزه است و بقول محمود عباس آنها کار احمقانه و بی مسئوليتی انجام دادند که آتش بس را يکطرفه شکستند تا اينکه جنگ اغاز گرديد که متاسفانه بارديگر خون بی گناهان جاری گردد واما خود رهبران حماس در نقاط امن در سوريه اسکان گرفته اند محکوم گردد و در همين راستا محکوميت آنها ماشين نظامی وکشتار با بمب فسفری و سياست توسعه طلبانه اسرائيل محکوم گردد و همه جهانيان بطور واقعی در منطقه از صلح دائم دفاع نمايند و ديگر از مردم وسرزمين فلسطين به شکل ابزاری برای رسيدن به اهداف سياسی کشور های گوناگون استفاده نگردد.

روزی که سازمان ملل با همه کار شکنی های مداوم و عليرغم اينکه از قدرت اجرائی بسيار نازلی برخوردار است برچيده شود،آنگاه انسانهای بی دفاع ـ شکايات خود را به کجا بايد ببرند؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016