درسهای میرحسین برای مدعیان بصیرت، کلمه

نفس توقف به کار بردن الفاظی “همچون بصیرت” و تقسیم بندی جامعه به ” بابصیرت ها” و”بی بصیرت ها” به اندازه کافی گویاست ومشخص می کند که حتی مدعیان عرضه ملاک های بصیرت وبی بصیرتی نیز امروز دریافته اند که معنی واقعی احساس خطر مهندس میرحسین موسوی به عنوان انگیزه شکستن سکوت علی وار۲۰ ساله اش چه بود؟هنگامی که مهندس موسوی در ارزیابی سیاست های خارجی دولت نهم از لفظ “ماجراجویی بین المللی” نام برد به خوبی می دانست که شعار های نسنجیده ونابهنگام هولوکاست ومحو اسرائیل گر چه ظاهری پرخاشگرانه وانقلابی نما دارد اما اثر عملی آن تقویت سیاسی ونظامی اسرائیل در منطقه وایجاد امواج جدیدی از فشار ها بر فلسطینیان است.

آنهایی که خود را صاحب بصیرت می دانند!همان روز ها مکررا از زبان مسئولین درجه اول اسرائیل شنیدند که “پدیده احمدی نژاد وسیاست خارجی” اورا هم چون مائده آسمانی گرامی می داشتند چرا که به ازای هریک از شعار های ضد اسرائیلی احمدی نژاد موجی از پیشرفته ترین سلاح ها و بسته های کمک بلاعوض چند ده میلیارد دلاری نصیب اسرائیل می شد. کدام بصیرت و غیرت مسلمانی می تواند اینگونه آب به آسیاب اسرائیل را جهت گیری انقلابی در عرصه سیاست خارجی بداند؟ آیا جز این است که وقتی انقلابی گری هم ازخود وهم از آزادی تهی شود از آن جز پوسته ای باقی نمی ماند که فقط به کار لجن مال کردن وبی منطق نشان دادن جمهوری اسلامی می آید وبس؟ خوب است در تحولات همین روزهای اخیر نیزنگاه کنیم که نتیجه سیاست های به اصطلاح عدالت خواهانه در کنار ادعاهای میان تهی، فقط فشار بر محرومان و مستضعفان را اضافه می کند وفرصت های کشور را یکی پس از دیگری به نابودی می سازد.

آنهایی که نزدیک به شش سال خیانت وفشار را خدمتگزاری وانقلابی گری می خواندند امروز باید پاسخ دهند که چرا درلیست شرکت های تحریمی آمریکا اسامی آن گروه از شرکت های اسرائیلی درج شده که در چارچوب تحریم های اقتصادی شرکت ملی نفتکش جمهوری اسلامی ایران را یاری می کردند. همانقدرکه در این قضیه شعار های نابخردانه و توخالی درباره اسرائیل نقش دارد ماجراجویی در قضیه هسته ای نیز به کار گسترش تحریم ها علیه ایران آمده است. شعار “عقلانیت واخلاق” که میر حسین موسوی مطرح کرد می خواست راه را براین گونه حقارت ها وبد نامی ها ورسوایی ها ببندد. با توجه به این واقعیت ها است که مرز میان “با بصیرت ها وبی بصیرت ها “درست مانند مرز میان “خادمان واقعی و خائنان واقعی” به کشورمشخص می شود.

هنگامی که محمد نوری زاد برای نوشتن نامه ای به رهبری ودعوت به پذیرش واقعیت همساز بودن جهت گیری ها وکردار عملی میر حسین موسوی با فطرت الهی انسان وهموار ساختن راه توسعه کشوردربرنامه های ایشان، با حبس کتک نوری زاد و آزار خانواده اش پاسخ داده شد وحسین شریعتمداری بی شرمانه ترین اتهامات و اهانت ها را به او روا داشت همگان می دانستند که دیری نمی پاید که آفتاب واقعیت ظاهر می شود واین دغل کاران و فاسدان هستند که روسیاه در دنیا وآخرت باقی می مانند.

محمد نوری زاد امروز سر افراز است که افضل الجهاد را انجام داد. کلمه حق را در برابردولت جائر به زبان آورد وتلاش کرد که اغفال شدگان وغافلان را به هوش آورد ومشخص کند که فرجام تقلب وسرکوب و شکنجه وجنایت پایان خوشی نخواهد داشت.

وقتی امروزاز زبان تک تک به اصطلاح اصول گرایان سخن از انواع واقسام فساد ها ودزدی ها وتاراج بیت المال به میان می اید وآن را به “جریان انحرافی “نسبت می دهند عقل و انصاف حکم می کند که همه آنهایی که تحت عنوان اصول گرایی از این ظلم ها و خیانت ها با توصیه های احمقانه چشم وگوش بسته واطاعت کورکورانه حمایت کردند دقیقا مشمول همان حکمی هستند که در ماجرای عاشورا و زیارت عاشورا از آن ها با کسانی یاد می شود که در رویا رویی با امام حسین(ع) زین ولگام اسب ها را بستند و کمک کردند که یاغیان وشقی ترین افراد به پاک ترین انسان های زمان حمله کنند.

رمز شعار ملی امروز مردم ایران یعنی شعار” یا حسین میر حسین “دقیقا در همین نکته نهفته است. میر حسین موسوی نیز مانند جد بزرگوارش بارها وبارها اظهار داشت که نه از موضع شرارت ونه از موضع جنگ طلبی بلکه برای اصلاح ناروایی ها وانحرافاتی که نهضت مردمی امام خمینی را ملکوک کرده بود به میدان آمده وهیچ داعیه ای برای مقام وثروت و هر چیز مادی دیگری نیز ندارد. او نیز مانند جد بزرگوار خود جنگ طلب نبود وبرابر ظلم هایی که در مورد حق طلبان کشور شد آن ها را به آرامش وگفتگو وانتقاد اصلاح گرانه دعوت کرد.

اما در برابر چنین ملتی تیغ کین جاهلیت و گلوله سربی خشونت طلبان و ظالمان پاسخی بود که به آنها داده شد. مهندس میر حسین موسوی دریافته بود که آن هایی که همگان را به فساد متهم می سازند ودر عین حال که همچون بختک بر روی اسناد وزارت اطلاعات افتاده اند با وقاحتی که در آنها مشاهده می شد در صورت داشتن حتی یک برگ سند از انتشار آن پروایی نداشتند. وقتی که بی دلیل وبی مبنا همگان رامتهم می کنند دقیقا حکم همان کسانی را دارند که خود درحال به تاراج بردن دارایی عمومی هستند اما همزمان فریاد ای دزد سر می دهند.

خوب است مدعیان بصیرت از خود بپرسند که این چه شرافتی است که شورای نگهبان آشکارا مشاهده کند که دارایی های کشور در شرکت های دولتی به قصد عوام فریبی و به قیمت نابودی شرکت های دولتی تحت عنوان سهام عدالت در آستانه انتخابات توزیع شود و بلافاصله پس ازانتخابات با بی شرمی تمام گفته شود که فعلا تا اطلاع بعدی دیگر سود سهام عدالت توزیع نمی شود. در آستانه انتخابات پرداخت های غیر عادی به معلمان، کارگران وبازنشستگان صورت گیرد وپس از انتخابات با بی شرمی آن پرداخت ها را متوقف و در مواردی شروع به بازپس گیری آن کنند. آیا منظور از بصیرت، فریب مردم و غارت بیت المال وبد نام کردن ومنزوی کردن ایران در جهان بود؟

مهندس میر حسین موسوی معتقد بود که حاکمان دروغ گو حاکمان شایسته ای نیستند و کسانی که در چشم مردمشان نگاه می کنند وبی شرمانه دروغ می گویند امانتداران شایسته ای برای ملک و ملت نخواهند بود.

یکی از زشت ترین دروغ ها طی ۵ساله اخیر تظاهر به میراث داری رزمندگان وشهیدان انقلاب اسلامی بود. امروز برای مردم، خرمشهر همان قدر که نماد مقاومت پاسداران انقلاب اسلامی (نه پاسداران قراردادهای همراه با زد و بند) است به همان اندازه نماد غیرت ایرانی و هویت و استقلال مردمی است که برای حفظ قطعه کوچکی از سرزمین خود تا پای جان ایستادند. آیا مدعیان بصیرت شرم نمی کنند وقتی در سالگرد سوم خرداد و فتح خرمشهر امام جمعه این شهر در حضور غاصبان قدرت و دزدان رای مردم اعلام می کنند که آنچه تحت عنوان آبرسانی برای مردم خرمشهر در سال گذشته ادعا شده بود چیزی جز یک دروغ بزرگ نبود؟ طی ماه های اخیر هر روز که می گذرد از زبان همراهی کنندگان با این ظلم بزرگ که حداقل در ۲ ساله گذشته بر ملت ایران رفته است گوشه های جدیدی از حقانیت راه میر حسین موسوی و صداقت و صلاحیت و هوشیاری مثال زدنی او اشکار می شود و ملت با تمام وجود احساس می کند که یگانگی وهمدلی تمام عیار با گفتار و عمل صادقانه و هوشمندانه میرحسین موسوی دارد.آیا آنهایی که این ظلم ها را در ۲ساله اخیر به او وملت ایران و میراث امام خمینی یعنی جمهوری اسلامی را روا داشته اند باز هم می خواهند بر ظلم و ستم خود پابر جا باشند وبا متهم کردن تعداد اندکی از کسانی که در ظلم ها و جنایت ها ۵سال گذشته شریک بوده اند و نادیده گرفتن واقعیت آنکه اکثریت قریب به اتفاق طیف به اصطلاح اصول گرایان چه در همراهی عملی از این اقدامات و یا چه حمایت های زبانی و قلمی و چه در سهم بری از درآمدهای نفتی وچه با سکوت خود در آنچه که بر سر ایران آمده است سهیم هستند خود را راضی کنند و واقعیت ها را کتمان نمایند.

مشی اصلاح طلبانه مهندس میرحسین موسوی اقتضا می کند که همراهان جنبش سبزو نهضت به بازگشت ارمان های اصیل و فراموش شده انقلاب ۵۷، همچنان بر شعار حفظ آرامش و حاکمیت قانون وشفافیت اطلاعات پافشاری کنند وبر آنهایی که در میان اصول گرایان صادقانه به حاکمیت قانون اساسی و تمامیت ارضی ایران اعتقاد دارند گوشزد نمایند که هر روز که از حصر همراه با حبس میر حسین موسوی و مهدی کروبی و همسران ایشان می گذرد بار گناهان وطبیعتا بار عقوبتی که برآن ها خواهد رفت افزوده خواهد شد.این درست است که امروز نوبت بخشی از آن ها فرا رسیده که تحت عنوان “جریان انحرافی” مورد توجه قرار گرفته اند. اما بی گمان عدل خداوندی به گونه ای است که بر سر تقسیم عنائم بیت المال دامنه جنگ ونزاع ورقابت میان همراهان مستقیم و غیر مستقیم ظلم ها وفشارهای چند ساله گذشته هم که شده این تسویه جساب های درونی همچنان ادامه خواهد داشت و در این میان این آینده ایران است که قربانی کینه توزی ها ولجاجت های کسانی می شوند که در درون خود به حقانیت شعار های مهندس میرحسین موسوی ومهدی کروبی ایمان دارند اما شجاعت ابراز آن را هنوز نیافته اند وبنابرین قادر به جبران ظلم های سال های اخیر نیز نیستند.