گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
24 تیر» درخواست فیروزه صابر از خاتمی و دیگر وجدان های بیدار، کلمه11 تیر» مدافعان حقوق بشر و وکلای دادگستری خطاب به دادستان: «مرگ هاله سحابی و هدی صابر جرم مشهود است» 3 تیر» ١٦٢نفرازپزشکان کشورخواهان مجازات مسئولان مرگ هدی صابر و هاله سحابی شدند، رادیو بین المللی فرانسه 31 خرداد» گزارش خسرو دلير ثانی از نحوه درگذشت هدی صابر 28 خرداد» اعتصاب غذای نامحدود ۱۲ زندانی سیاسی در اعتراض به جانباختن هدی صابر و هاله سحابی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مسئول قتل هاله سحابی و هدی صابر کیست؟ علی محمد شمس، کلمهبعید می نماید کسی سوره ای از قرآن خوانده باشد و دراین حقیقت تردید کند که اسلام نسبت به ظلم و ستم سخت حساس است. در قرآن آیات بسیاری بر عدم رضایت و خشم خدا از ستم و ستمگر دلالت دارد. در میان فرق اسلامی شیعه به عدالت خواهی و ضدیت با ظلم از دیگر فرق اسلامی ممتاز است تا آن جا که عدل را جزو اصول مذهب می داند و در میان فرق اسلامی به عدلیه معروف است. روایات بسیار در کتب حدیثی شیعه در نفی و مذمت ظلم وجود دارد. به موجب روایتی که در منابع معتبر شیعی از پیغمبر(ص) و ائمه معصومین(ع) نقل شده است: «هرکس به کمک ستمگری برود و بداند که او ستمگر است از دین خارج شده است» در کتب روایی شیعی روایات فراوانی در تقبیح رضایت و اعانت به ستمگر یافت می شود که به موجب آن ها رضایت دادن و سکوت در برابر ظلم، تأیید ظالم و بمنزله مشارکت در ظلم است. وقتی آن مرد شترهای خود را برای حج به هارون الرشید اجاره می دهد، مورد مؤاخذه امام موسی کاظم(ع) قرار می گیرد که همینقدر که خواهان آن هستی که هارون ستمگر زنده از حج برگردد و کرایه شتران تو را بدهد در ستم های او شریک هستی. بعید است شیعه ای یافت شود و آن جمله معروف را از امام علی (ع) در باره زنی یهودی که سربازان معاویه در غارت شهر انبار خلخال از پایش ربوده بودند، نشنیده باشد. و نیز بعید است شیعه ای یافت شود و این داستان را نشنیده باشد که علی (ع) در سرکشی های شبانه خود به محرومان به خانه زنی که شوهرش را در جنگ از دست داده و در فقر به سر می برد در می آمد و کودکان یتیم را بر پشت خود می نهاد و برای زن نان می پخت و خود را مسئول زندگی ایشان می دید و صورت خود را به آتش تنور نزدیک می کرد که ای علی آتش دوزخ را بچش که چگونه در قلمرو تو ظلمی رفته است و تو از آن بی خبری. این مطالب برای بسیاری از خوانندگان تکراری است و نیازی به زیاده گویی نیست. این روزها درد و غم مرگ مظلومانه دو انسان شریف بر دل ها سنگینی می کند. هاله سحابی به گواه کسانی که در عدالتشان تردیدی نیست و به شهادت ده ها دوربین فیلمبرداری در تشییع پیکر مرحوم پدرش مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و جان می سپارد. هدی صابر به شهادت بیش از شصت زندانی بند ۳۵۰ به رغم حمله قلبی در نیمه شب در بهداری زندان به جای معالجه مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و به بند برگردانده می شود و تا صبح ناله می کند و زمانی به بیمارستان منتقل می شود که دیگر دیر شده است و جان به جان آفرین تسلیم می کند. جنایات مأموران و مزدوران حکومت به این موارد محدود نیست. طی دو سال اخیر دستان جنایتکار خونهای بسیاری را در خیابان ها برزمین ریخته است. اما ماجرای هدی و هاله ازجنسی دیگر است، آن گونه که هیچ جنایتکاری قدرت توجیه آن را ندارد. زنی داغدار در مراسم تشییع پیکر پدرش به چه گناهی کشته می شود و زندانی در بندی که حکومت مسئول جان اوست در حالی که مورد حمله قلبی قرار گرفته است، به چه جرمی مورد ضرب و شتم قرار می گیرد؟ مسئول این خون ها کیست؟ ضاربان، مسئولان زندان، حکومت، رهبری و یا همه؟ یکی دو سال پیش رهبری در سخنرانی های متعدد با اشاره به بمب گذاری های عراق که طی آن مردمان بیگناه زیادی کشته شدند استدلالی به این مضمون داشتند: درست است که این بمب گذاری ها کار آمریکا نیست، اما آمریکا و آقای بوش در برابر این حوادث مسئول است و باید پاسخ بدهد زیرا عراق را اشغال کرده و مسئول امینت عراق است. موضع رهبری در برابر ناآرامی های افغانستان نیز همواره بر همین سیاق بوده است. این منطق البته قابل دفاع است. در حقوق بین الملل نیز قدرت اشغال گر مسئول هر حادثه ای شناخته می شود که در کشور اشغال شده رخ می دهد. اکنون بر اساس همین منطق عقلانی و صحیح می توان سئوال کرد مسئول خون هدی صابر و هاله سحابی کیست؟ زندان های ایران در کنترل مأمورانی است که نظر رهبری را بالاتر از قانون و برابر با وحی و عمل بدان را عین عمل به سخن معصوم می دانند. مأموران امنیتی و نظامی که مسئولیت امنیت اجتماعات را برعهده دارند نیز به همین ترتیب. ایران در اشغال قدرتی خارجی نیست و برخلاف عراق که بمب گذاران و تروریست ها ناشناخته اند، دراین جا عاملان و ضاربان و آمران همگی مشخص و شناخته شده اند. مسؤل اصلی جنایات کهریزک به استناد طرح تحقیق و تفحص مجلس اکنون معاون رئیس جمهوراست. ده ها دوربین مأموران امنیتی که مراسم تشییع پیکر مرحوم سحابی را ضبط کرده اند، ضارب هاله سحابی و برخورد های سبعانه مأموران را با حاضران در مراسم نشان می دهند. مأموران زندان و بهداری بند ۳۵۰ به نام کاملاً مشخص هستند و شهادت بیش از شصت زندانی نیز در اختیار ایشان است. حال اگر با عاملان و آمران این جنایات هیچ برخوردی نمی شود که نمی شود، و اگر هیچ واکنشی در محکومیت این جنایات از جانب عالی ترین مقامات صورت نمی گیرد که نگرفته است، آیا ما می توانیم به پیروی از همان منطق، حاکمیت جمهوری اسلامی و عالیترین مقامات آن را مسئول بدانیم؟ اگر نیروهای ناتو و آمریکا در عراق وافغانسات جنایتی مرتکب می شوند مثلاً مناطق مسکونی را اشتباهاً بمباران می کنند، مقامات کاخ سفید و شخص اوباما بنا به هر مصلحت سنجی و علتی بلافاصله موضع می گیرند و از آن یا تبری می جویند و یا حداقل ابراز تأسف می کنند و قول جبران می دهند. یعنی دست کم ظاهر را رعایت می کنند. آیا نباید این انتظار را از عالی ترین مقام جمهوری اسلامی داشته باشیم در برابر ظلم آشکاری که توسط نهادهای تحت امر به شهروندان بیگناه کشور خودشان رفته است، دستکم اظهار تأسف و ناراحتی کنند؟ همگان به خاطر دارند در ماجرای کشته شدن زنی مسلمان به دست یک نژاد پرست در برابر ساختمان دادگاه یکی از شهرهای آلمان نظام به تأیید رهبری، دولت آلمان و تمام جهان غرب را به نژاد پرستی متهم کرد و چنان تبلیغاتی به راه انداخت که کم مانده بود عزای عمومی اعلام کند، حال آیا برای کشته شدن مظلومانه شهروندان ایرانی به دست مأمورانی که فقط خود را در برابر ایشان پاسخگو می دانند، نباید حداقل از این ظلم تبری بجویند؟ اگر نه چرا و اگر آری، آنگاه رفتار ایشان چه نسبتی با سیره امیرالمؤمنین دارد که کارگزاران خود را سرزنش می کرد که چرا از شنیدن ظلمی که بر آن زن یهودی رفته، برنیاشفته اند ؟ آموزه های دینی به ما می گوید رضایت و سکوت در برابر ظلم خود عین ظلم است و امام خمینی صاحب نظریه ولایت فقیه به ما می گفت، فقیه اگر یک گناه بکند(چه برسد به ظلم) از ولایت ساقط است. Copyright: gooya.com 2016
|