گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
24 تیر» ولی فقيه "امام معصوم" شد، امام زمان را هم "منتظر خدمت" کردند! بابک داد5 اردیبهشت» کابوس رهبری و آن ميخی که برای ما باقی میماند! بابک داد 4 فروردین» انقلاب سوريه مستثنی شد! رهبر، هم سکوت کرد و هم نيروی سرکوب فرستاد! بابک داد 12 اسفند» جنبش نيازمند تغيير روش است! سهشنبههای خريد؟ يا "روزهای ممتد اعتراض"؟ بابک داد 7 اسفند» آنها كورنومتر بمب را از كار انداختند؛ «بمب اصلي»؛ طغيان خشم مردم است! بابك داد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! اگر در "پارک ژوراسيک" بوديم! نزاع حکومت و دولت و مسئوليتهای ما، بابک دادبه نظرم در شرايط فعلی، بهترين زمان برای نظارهگری دقيق، برنامهريزی برای فردا و اقدام به موقع برای مردم ما به وجود آمده است. دعوای هيولای "دولت کودتايی" با هيولای "حکومت استبدادی"، هر روز که شتاب میگيرد باعث ضعيف شدن هر دوی آنها میشوددر فيلم معروف «پارک ژوراسيک» چند نفری که در ميان گروهی از دايناسورهای آدمخوار گيرافتاده بودند، بی پناه و بی سلاح زير درختان پنهان شدند تا يک کمک و يا «معجزه» از راه برسد. بالاخره معجزه فرارسيد؛ دعوايی خونين ميان دو گروه از دايناسورهای آدمخوار درگرفت و آنها همديگر را از پای درآوردند. شخصيتهای بی پناه، در مدت نبرد دايناسورها تصميم گرفتند اين نبرد را نظاره کنند و همزمان برای بهترين «راه نجات»، نقشه های بهتر و کامل تری بريزند. امروز هم مثل تمام ماههای اخير، در دعواهای هيولاهای حکومتی و دولتی اتفاقات مهمی افتاد که جالب توجه اند. باری؛ ما در پارک ژوراسيک گير افتاده ايم اگر قدرت خودمان را باور نکنيم آرامگاه ابدی مان همين ژوراسيک است! روز گذشته دو ضربه اساسی ديگر هم به تيم احمدی نژاد و جريان دولت او وارد آمد و همزمان حاميان خامنه ای به ناتوانی خود در «جراحی جريان انحرافی» اعتراف کردند. شکست احمدی نژاد در مجلس رقم خورد و اعتراف به عجز و ناتوانی از تريبون سپاه شنيده شد! ابتدا حميد سجادی دونده سابق ايرانی و وزير پيشنهادی دولت برای تصدی وزارت ورزش و جوانان، با رأی منفی کم سابقه ای «مُهر برگشت» خورد و با برچسب «نزديکی با جريان انحرافی» از صندلی وزارت بازماند. همزمان با آنکه محمد شريف ملکزاده معاون منصوب احمدی نژاد در وزارتخارجه هم بعد از دو روز از انتصابش مجبور به استعفاء شد، اما هنوز «صالحی» وزير امورخارجه از مهلکه استيضاح بيرون نرفته است. همچنين مجتبی ذوالنور از فرماندهان سپاه و روح الله حسينيان نماينده اصولگرای مجلس هم روز گذشته حرفهای مستقيم تری درباره«جريان انحرافی» و ارتباط مستحکم اين جريان با محمود احمدی نژاد زده اند. روح الله حسينيان که از حاميان انتخاباتی محمود احمدینژاد بود، قهر ۱۱ روزه او را «خلاف لوطی گری» ناميده و گفته است: «اما امروز که می خواهيم (از دست جنبش سبز) نفس راحتی بکشيم و بگوييم که جريان فتنه شکست خورده، احمدینژاد با حرکت نسنجيده خود، يک یأس و حيرت را برای نيروهای در خط رهبری ايجاد کرد.» از طرفی مجتبی ذوالنور جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه،احمدی نژاد و مشائی را به «لاله و لادن» دوقلوهای به هم چسبيده ايرانی تشبيه کرد که چند سال قبل زير عمل جراحی «جداسازی» درگذشتند. ذوالنور با اشاره به لاله ولادن گفت:« بارها احمدینژاد گفته که من يعنی مشايی و مشايی يعنی من بنابراين الان فضای اينها به گونهای است که اگر (جداسازی و جراحی) عملی شود، هر دو از بين میروند.» اين مقام سپاه پاسداران اعتقاد دارد: «فضای جامعه برای برخورد مناسب نيست، بنابراين بايد مدارا کرد، به اين معنی که نگذاريم باند انحرافی هر کاری که دلش میخواهد انجام دهد.» ذوالنور با بيان اينکه «بايد پر و بال آنها را قيچی کرد»، سخن قابل توجهی هم گفت: «نبايد اجازه دادنغمههای شوم پياده شود و بايد با کمترين هزينه، از اين دوران گذار بگذريم.» جهت گيری اخير مقامات حکومتی و حاميان خامنه ای، شايد به اين معنا باشد که «نظام» تصميم گرفته است تا پايان دوره چهارساله رياست جمهوری با احمدی نژاد «سياست فشار توأم با مماشات» يا همان سياست قديمی «کجدار و مريز» را ادامه بدهد. به اين معنی که چون نظام تصميم ندارد با برکناری احمدی نژاد، «اشتباه فاحش رهبری» در تقلب انتخاباتی دو سال قبل و جنايات بعدی را بر عهده بگيرد، بر آن است تا احمدی نژاد را تا پايان دوره «تحمّل» کند و هر روز البته، از مجلس يا قوه قضائيه به طريقی «پر و بال» او و اطرافيانش را می چينند! از آن طرف؛ اظهار عجز و وحشت حجت الاسلام مجتبی ذوالنور درباره اين «جراحی پرهزينه و خطرناک» به نظر می رسد تيم احمدینژاد هم هنوز آن قدرها ضعيف نشده که نظام بتواند اين دوقلوها را زير تيغ جراحی ببرد و از يکديگر جدا کند. اما ترديدی نيست که سياست «تضعيف تدريجی دولت» و مانع تراشی بر سر راه احمدی نژاد، احتمالا" تا آنجا پيش خواهد رفت که اگر مطابق پيش بينی ذوالنور«فضای جامعه آماده شود» دولت «جراحی» شود و در غير اين صورت، دولت با مشکلات جدی «زمين گير»شود و از ادامه کار باز بماند. هرچند دولت هم بيکار ننشسته است. آنچه برای جنبش اعتراضی قابل توجه است نظاره دقيق اين مناقشه ای است که بين دولت و حکومت به راه افتاده است. هم دولت کودتايی و هم حکومت استبدادی، به خيال خود و آن طور که حسينيان گفته:« تا می خواستيم نفس راحتی بکشيم و بگوييم که جريان فتنه شکست خورده»، احمدی نژاد «لوطی گری» نکرد و حکومت و دولت به فکر تقسيم غنايم و محدود کردن يکديگر افتادند و ماه هاست دارند همديگر را به قصد «حذف کامل» می زنند. اينک برای مردم بی پناه ايران، مثل شخصيت های فيلم پارک ژوراسيک شبيه چنان معجزه ای رخ داده است؛ بين هيولاهای آدم خواری که تا بن دندان مسلح هستند و اعتراضات مسالمت آميز مردم را با «مشت آهنين» پاسخ داده اند، اکنون دعوايی خونين درگرفته و هيولاها به هيچ شکلی نمی توانند اين دعوا را ساده و طبيعی جلوه بدهند و آن را پنهان کنند. به نظرم در شرايط فعلی، بهترين زمان برای نظاره گری دقيق، برنامه ريزی برای فردا و اقدام به موقع برای مردم ما به وجود آمده است. دعوای هيولای «دولت کودتايی» با هيولای «حکومت استبدادی»، هر روز که شتاب می گيرد باعث ضعيف شدن هر دوی آن ها می شود. اگر همزمان با تضعيف حکومت و دولت، بتوان «بدنه جامعه مدنی»را سازماندهی کرد، اگر بتوان «برای فردای ايران» يک برنامه روشن و دقيق تهيه و به ملت ارائه کرد، اگر بتوان «اميد به تغيير» را در مردم زنده نگه داشت، شايد در وقتی که هيولاها خسته و خونين به زمين افتادند، بشود از شّر هر دو گروه به يک باره خلاص شد. اگر بگذاريم هيولاها کارشان را بکنند و «بال و پر» همديگر را قيچی کنند و همديگر را بيشتر از اين «تضعيف» کنند، و اگر «عمل و اميد» را از دست ندهيم، و اگر باور کنيم که «پيروزی سهم حتمی مردم ماست» مطمئنا" ايرانيان بر اين استبداد سياه و دولت سياه پيروز خواهند شد. اين «اگرها» بخشی و نه «تمام مسئوليت» امروز ماست. بايد بيشتر بکوشيم تا از شّر اين دو هيولای سياه نجات پيدا کنيم. لااقل من اين طور فکر می کنم! فيس بوک: اين بحث در صفحه عموميام در فيس بوک قابل ادامه است. برای مشارکت در بحث، ابتدا بايد به صفحه همگانی بابک داد در فيس بوک مراجعه کنيد و بر روی کليد «پسنديدم يا LIKE» کليک کنيد تا عضو و همراه در بحث ها شويد. فرصت نوشتن / روزنوشته های بابک داد فيس بوک: Copyright: gooya.com 2016
|