گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
1 تیر» اشرف علیخانی، ستارهی شبهای تار اوین را آزاد کنید، پرویز داورپناه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ۱۸ تير، روز افتخار دانشجـويان ايرانی، پرويز داورپناهاستبداد دينی هم مانند ديکتاتوری سلطنتی قادر نشد با جنبش دانشجويی ايران که فقط در صدد پیگيری صرف مسائل صنفی نبود کنار آيد. دانشجويان رفتهرفته به نقش ولايت فقيه پی برده خود را با دستگاهی روبهرو میديدند که انديشه را به بند میکشيد، حق انتقاد و بيان را از افراد سلب میکرد و با حاکميت ملی و اصل تعيين سرنوشت مردم به دست خود در تعارضی آشکار بود«ما را به خاطر بياور! / ما را که تازه جوانانی بيست و دو ساله بوديم. دوازده سال پيش در اين روز با حمله لباس شخصی ها و نيروهای انتظامی به خوابگاه های دانشجويان و مراکز آموزش عالی، فاجعه ای خونين در دانشگاه تهران رخ داد. علاوه بر ضرب و شتم دانشجويان و سوختن و ويران کردن بسياری از خوابگاه های دانشجويی، عزت ابراهيم نژاد کشته شد. در طول اين تظاهرات دانشجويان خواستار آزادی مطبوعات، آزادی بيان، آزادی تجمعات، آزادی تشکيل سنديکاها و احزاب غير دولتی و آزادی تمامی زندانيان سياسی و عقيدتی شدند. دوازده سال پس از اين قيام دانشجوئی، اين مبارزات همچنان ادامه دارد. تاريخ ايران پر از روزهايی است که دانشجويان ايرانی با جانفشانی برای کسب آزادی از همه چيز خود گذشته اند. يک روز شاهان مستبد خون آنان ريخته اند و روز دگر شيخان به نام دين، به جان آنان افتاده اند. همزمان با نهضت ملی شدن صنعت نفت و اوج مبارزات دکتر مصدق پيشوای محبوب ملت ايران، دانشجويان به ياری جنبش ملی ايران شتافتند. و در قيام ۳۰ تير ۱۳۳۱، و در گرماگرم خيزش ملت ايران در پشتيبانی از دولت ملی مصدق خيابانهای تهران مملو از دانشجويان قهرمان بود. پس از کودتای ننگين ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲اعتراض ملت ايران در برابر شاه در خروش نسل آگاه و بويژه در اعتراضات دانشجويان نمايان شد. در شانزدهم آذر همان سال دانشجويان آگاه، با تظاهرات اعتراضی و مقاومت در برابر حکومت کودتا، به ميدان آمدند. در آن روز شاه نيروهای گارد و چتر باز خود را برای سرکوب دانشجويان به دانشگاه تهران فرستاد. سه دانشجو بدست نيروهای انتظامی شاه در دانشکده فنی به خاک و خون غلتيدند. روز۱۶ آذر ۱۳۳۲ روز دانشجو نام گرفت و هر ساله روز اعتراض و مقاومت دانشجويان در برابر ديکتاتوری محمد رضا شاه بود. تاريخ نشان می دهد که به خاک و خون کشيدن دختران و پسران دانشجو هميشه در کارنامه آمران و عاملان نظام استبدادی ثبت شده است. از آن روز، شانزده آذر در ميهن ما روز دانشجو ناميده شد. دانشجويان همه ساله آن روز را گرامی داشتند، و سنت مقاومت و آزاديخواهی در دانشگاههای ايران بنيان نهاده شد. و همان واژه ی آزادی خواهی بود که ۱۶ آذر ۳۲ را به ۱۸ تير ۷۸ پيوند زد. در آخرين ماه های دوران مجلس پنجم شورای اسلامی، نمايندگان، طرحی را به عنوان قانون مطبوعات در دستور کار خود قرار می دهند که در آن نحوه توقيف مطبوعات نيمه آزادی را که پس از خرداد ۷۶ پا به منصه ظهور گذاشته بودند، بخوبی پيش بينی می کرد. روزنامه سلام روز چهارشنبه ۱۶ تيرماه درپی اخطار وزارت اطلاعات توقيف می شود. روز ۱۷ تيرماه، درحالی که دانشگاه ها آماده آغاز تعطيلات تابستانی می شدند، جنبش دانشجويی در حال تدارک يک راهپيمايی آرام بود. ساعت۱۷بود. دانشجويان، اين پيشآهنگان آزاديخواهی و استقلال طلبی ملت ايران، به عنوان اعتراض به طرح چنين قانونی برای مطبوعات در مجلس، و همچنين اعتراض به توقيف روزنامه سلام، راه پيمايی آرامی را در کوی دانشگاه آغاز کردند. شمارشان کم کم افزوده می شد و زمانی که جلوی درب کوی می رسند حدود ۲۰۰ نفرند. در گزارش دانشجويان می خوانيم: اين گزارش ادامه می دهد: عزت الله ابراهيم نژاد در سال های پس از ۱۸ تير ماه ۱۳۷۸ دانشجويان ايران بهای بسيار سنگينی برای بيان ديدگاه های بشر دوستانه و آزاديخواهانه خود پرداخته اند و رعب و وحشت مسلط بر مراکز آموزش عالی نتوانسته است صدای آنان را در گلو خفه کند. جوانان و دانشجويان ايران می دانند که رسيدن به دموکراسی و تحقق اهداف عالی و انسان دوستانه در آينده نيز بهای سنگينی دارد بپردازند. استبداد دينی هم مانند ديکتاتوری سلطنتی قادر نشد با جنبش دانشجويی ايران که فقط در صدد پیگيری صرف مسائل صنفی نبود کنار آيد. دانشجويان رفته رفته به نقش ولايت فقيه پی برده خود را با دستگاهی روبرو می ديدند که انديشه را به بند میکشيد، حق انتقاد و بيان را از افراد سلب میکرد و با حاکميت ملی و اصل تعيين سرنوشت مردم به دست خود در تعارضی آشکار بود. امروز، خامنه ای ديگر جراُت حضور در جمع دانشجويان غير بسيجی را ندارد. او دانشجويان و شعارهای "ديکتاتور نمی خواهيم" و"دانشگاه ها را امنيتی نکنيد" هرگز نبخشيده است. اين دانشجويان يکی پس از ديگری روانه زندان می شوند، مورد ضرب و شتم قرار می گيرند، از تحصيل محروم می شوند و حتی اجازه ورود به دانشگاه ها را نيز از دست می دهند. علی رغم اينهمه فشار و اختناق در محيط های دانشگاهی و دانشجويی، رژيم حاکم باز هم موفق نشده است دانشگاهيان آزاده ايران را که بيش از۷۰ سال است پرچم آزادی را به اهتزار در آورده اند، سرکوب نمايد. جنبش دانشجوئی در ايران امروز جزئی مهم وپيشگام از جنبش مدنی مردم ايران است که از ترکيب و تاًليف آن با جنبش های زنان، کارگران، معلمان، روزنامه نگاران، حقوقدانان و ساير جنبش های صنفی آنچنان با خواست های جامعه و گروههای مختلف اجتماعی مانند صلح و دموکراسی گره خورده است که رژيم ديگر به سادگی قادر به خاموش ساختن آن نيست. مردم ايران همانطور که هيچگاه جنايات ۱۶ آذر را بر محمد رضا شاه نبخشيدند، جنايات ۱۸ تير و پيامدهای آن را بر خمينی و سران حکومت اسلامی نخواهند بخشيد. دکتر پرويز داورپناه Copyright: gooya.com 2016
|