سه شنبه 21 تیر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

رفسنجانی:می‌توان با رعایت احترام متقابل با آمریکا مذاکره کرد، خبرآنلاین

به گزارش خبرآنلاین، آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت و گو با «دیپلماسی ایرانی» درباره رویه فعلی سیاست خارجی گفت: از نظر خودم، فکر می‌کنم رویه فعلی مطلوب نیست. البته آقایان در اظهارات خود می‌گویند می‌خواهیم با همه دنیا رابطه داشته باشیم و همکاری کنیم. در صحبت، با حرف‌های دولت‌های گذشته فرقی ندارد. ولی عمل کردن به این خواست آن گونه نیست که الان آقایان رفتار می‌کنند. بالاخره بی‌جهت نیست که روابط ما با کشورهای همسایه در این مقطع این‌گونه تیره شده است.

مهم ترین بخش های گفت و گو با رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه می آید:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


در دوران جنگ اینها (کشورهای همسایه)حمایت‌های صریحی از صدام می‌کردند. هم پول می‌دادند، هم تبلیغ می‌کردند و هم نیروهایشان را می‌فرستادند. یعنی کارهای زیادی در حمایت از صدام می‌کردند. بعد از جنگ طبیعی بود که وضع ما در اوقات تلخی‌ها بدتر شود. ولی روابط دوستانه‌ای برقرار کردیم. از زمان دولت ما شروع شد. نقطه آغاز مهم آن- غیر از خواسته‌ها که انجام می‌دادیم- برخوردی بود که در سنگال با ملک عبدالله فعلی و امیر عبدالله آن موقع داشتم. خلاف انتظارش بود که رئیس جمهوری ایران با وضع آن روزگار، آن گونه با ولیعهد عربستان رفتار کند. بعد از آن برخورد مقداری از یخ‌های روابط ما شکست. قبول کردند که کنفرانس سران کشورهای اسلامی در ایران برگزار شود. منتها فاصله انداخته بودند و می‌خواستند سیاست خارجی ما را در آن مدت رصد کنند. اول قرار شد که همایش سران در تهران برگزار شود که دوباره پشیمان شدند.

برخورد بعدی ما در پاکستان با ملک عبدالله، ایشان را تحت تأثیر قرار داد و رفتارش را عوض کرد. در همان جلسه و قبل از حضور ما وزیر خارجه عربستان در یک کنفرانس خبری گفته بود که کنفرانس سران در تهران برگزار نمی‌شود. رفتار تیم ایرانی باعث شد که ایشان در همان جلسه دستور داد: «متن کنفرانس وزیر خارجه را تکذیب کنید. چون ما به تهران می‌رویم.»

رفتار ایشان در همان جلسه خیلی معنادار بود. در عرف دیپلماتیک هست که سران کشورها با تشریفات خاص وارد شوند. تیم حفاظتی ملک عبدالله هم خیلی احتیاط می‌کردند. پس از پایان یکی از جلسات کنفرانس می‌خواستیم به ضیافت نخست وزیر پاکستان در دفتر ایشان برویم. ایشان سوار ماشین من ‌شد. واقعاً این کار در عرف دیپلماتیک رسم نیست.

اکثر آنها در زمان جنگ آن‌قدر به صدام کمک کرده بودند که مسئول واقعی جنگ عراق علیه ایران بودند. صدام هر چه می‌خواست، به او می‌دادند. بعضی‌ها حتی عملاً وارد جنگ با ما شده بودند. ولی بعدها تغییر مشی دادند. اصول ایران و انقلاب حتی در سالهای پس از جنگ هیچ تفاوتی نکرد و حرف‌های خود را عوض نکرده بودیم. فقط گفته بودیم که می‌خواهیم با هم کار کنیم. ثابت کردیم که به آنها راست می‌گوییم.

الان داریم خاطرات سال 68 را آماده می‌کنیم که چاپ شود. در این سال جنگ تمام شده و امام هم رحلت کرده بودند. از روزی که قرار شد نامزد ریاست جمهوری شوم و تا زمانی که انتخاب شدم، خاطرات خوبی دارم. می‌بینم مسابقه بود که سران کشورها به ایران بیایند. فضای واقعاً مطلوبی شده بود. همه تابوها شکسته و همه راهها باز شده بود. خیلی راحت می‌توانستیم اعتبار و تکنولوژی بگیریم.
البته همان زمان هم نیروهای افراطی بودند که این کارها را محکوم می‌کردند. همان کسانی که در دهه 60 افراط می‌کردند، انتظار داشتند پس از جنگ هم افراط کنیم.

درباره رفتار آمریکایی‌ها هم شما که در وزارت امور خارجه بودید، بیشتر از من می‌دانید که علی‌رغم آن حالت تهاجمی دوران جنگ، حرف‌هایی می‌زدند که نشان از تغییر مواضع آنها و نرم شدن سیاست‌های خشن در خیلی از زمینه‌ها داشت. ما در ایران کمی تلخ جواب می‌دادیم که تابع سیاست رهبری بودیم. ایشان موافق نبودند. البته تا آن مقدار که من ملایمت می‌کردم، آنها جلو می‌آمدند. شاید اگر با آمریکا هم مثل اروپا رفتار می‌کردیم، مشکلات کمتری برای ما پیش می‌آمد. در این طرف شوروی خیلی به ایران نزدیک شده بود که مواضع و صحبت‌های گورباچف در اسناد هست. در سفری که به آنجا رفتم، تغییرات اساسی پیش آمد.

به چین هم رفتیم که این‌گونه شد. شرق، غرب، کشورهای عربی و کشورهای منطقه جایی در سیاست خارجی ما داشتند. نهادهای انقلابی مثل گروههای جهادی فلسطین و حزب‌الله لبنان برای کارها با ایران هم جهت بودند. شعارهای ما هم با اینها خیلی فرق نمی‌کرد. یعنی همین حرف‌ها را می‌زدیم، ولی در عمل براساس اصول دیپلماسی عمل می‌کردیم. وزارت خارجه ظرفیت خوبی داشت. می‌توانستیم خیلی خوب استفاده کنیم. معمولاً دست‌هایشان را گروههای افراطی می‌بستند، ولی وقتی کمی دستشان باز می‌شد، کار می‌کردند. به نظرم هنوز هم با همین حال می‌توانیم وضع را بهتر کنیم.

اینکه چکار باید کرد به مسئولان اجرایی، مخصوصاً وزارت خارجه مربوط می‌شود. من نمی‌توانم زیاد حرف بزنم. ولی می‌گویم می‌شود.
باید اصول دیپلماسی را رعایت کنیم و در گفتار و رفتار به‌گونه‌ای باشیم که در شأن تاریخ و فرهنگ ایران و عظمت انقلاب اسلامی است. مثلاً در هر کشوری وزارت خارجه، مسئول و متولی کارهای سیاست خارجی است و کشورهای دیگر روی قدرت مسئولان این وزارتخانه حساب می‌کنند.

متأسفانه مسئولان در اتخاذ مواضع و بیان مسائل در خصوص سیاست خارجی به منافع مالی کمتر توجه می‌کنند. شما می‌دانید که این روزها روابط ایران و عربستان رو به تیرگی رفته، در حالی که اگر نگاه درستی در سیاست خارجی حاکم بود، می‌توانستیم با کمک عربستان که جایگاه ویژه‌ای در بین کشورهای اسلامی و حتی دنیا دارد، خیلی از مسائل را حل کنیم. ولی نه تنها چنین نیست، بلکه به خاطر بعضی از اهداف داخلی سعی می‌کنند آن رابطه را در جامعه مخدوش جلوه دهند.

همان‌گونه که گفتم مسئولان فعلی در زبان و گفتار، جلوتر از دولت‌های قبلی پیش رفته‌اند. حتماً شنیدید که حرف‌های عجیب و غریبی زدند. مثلاً گفتند: «ما با ملت اسرائیل خیلی صمیمی هستیم.» در حالی که این‌گونه نیست و ما رفتار یهودیان مهاجر را که از کشورهای مختلف دنیا به سرزمین‌های اشغالی آمدند و جای فلسطینی‌ها را گرفتند، نمی‌پسندیم. اگرچه الان هستند و الان احزاب، مدیران و مسئولان اسرائیل طرف حرف‌های ما هستند، ولی ما موجودیت اسرائیل را قبول نداریم که ملتی برای این کشور قائل شویم.
به هر حال اینها در گفتار از ما جلوتر رفتند، اما در عمل همان رفتار نسنجیده داخلی مانند امور اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی را در سیاست خارجی هم دارند.

من فکر می‌کنم الان کاملاً می‌توان در شرایط مساوی و با رعایت احترام متقابل با آمریکا مذاکره کرد. اینها در حرف تابوی مذاکره با آمریکا را شکستند. در زمان آقای خاتمی آن قدر فضا سنگین بود که در یکی از سفرهای به آمریکا و در یکی از مراسم، برای اینکه با مسئولان آمریکا رودررو نشود، مسیر مستقیم خود را کج کرد. ولی الان کاملاً برعکس است. آن‌قدر برعکس است که به هر بهانه‌ای نامه‌های بدون جواب به مسئولان آمریکا می‌نویسند.

اینها در گفتار تابویی ندارند. ولی در عمل رفتار دیگری دارند. البته نمی‌توانیم تقصیرها را به گردن این طرف بیندازیم. الان آمریکایی‌ها رفتار تلخی با ما دارند. یعنی مثل اینکه تصمیم‌هایی گرفته اند. در گذشته اگر تصمیم می‌گرفتند، بروز نمی‌کرد. ولی الان رئیس جمهور، وزیر خارجه و سایر شخصیت‌های آمریکا علیه ایران اظهارنظرهایی دارند که خیلی تند است. عملشان هم معلوم است. اروپایی‌ها هم همیشه با آمریکا بودند. بعضی از آقایان فکر می‌کردند می‌توان اروپا را از آمریکا جدا کرد. این کار آسانی نیست. منافع مشترک دارند. تا حدی حاضرند با ایران کار کنند، ولی اگر قرار باشد مشترکات آنها و آمریکا آسیب ببیند، حاضر نمی‌شوند از آمریکا جدا شوند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016