پنجشنبه 17 شهریور 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

از حقايق پرده‌پوشی تا به کی؟! درباره گفت‌وگوی صداوسيما با محترم فضل‌الرحمن اوريا، روزنامه‌نگار افغانی و سانسور سخنان وی، قيوم بشير

اخيرآ شبکهء خبر تلويزيون دولتی ايران گفتگويی داشت با محترم فضل الرحمن اوريا ژورناليست شناخته شده و کارشناس مسايل سياسی در افغانستان و منطقه که بصورت زنده از آن تلويزيون پخش شد. اما نکتهء مورد بحث و تآمل برخورد ناشايست مجری تلويزيون است که پس از تقريبآ دو دقيقه از آغاز مصاحبه در حاليکه با سخنان سرتاسر نيش دار و در عين حال واقعی آقای اوريا مواجه ميشود و باوجود اينکه هنوز سخنان آقای اوريا خاتمه نپذيرفته بود با کمال پررويی و برخلاف تمام پرنسيب های خبرنگاری اقدام به سانسور و قطع سخنان ايشان نموده و به اين گفتگو خاتمه می بخشد. و با اين اقدام شنيع و غير اخلاقی نه تنها به شخص کارشناس توهين می نمايد ، بلکه به موقف خود و همچنين آبروی نظام جمهوری اسلامی ايران لطمه می زند ، زيرا با اين عمل خويش به جامعهء بين المللی ثابت ساخت که حتی خبرنگاران در جو نامساعد سياسی اجتماعی بسر می برند که ناگزير اند جهت خوشنودی اربابان زر و زور پا روی همه ارزش های انسانی بگذارند.

بد نيست قسمت هايی از اين گفتگو را به خوانش بگيريم :



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مجری : در نشست جبههء وحدت ملی برای ايجاد مخالفت با ايجاد پايگاه های نظامی دائمی امريکا ، اعدم شد که افغانستان به جای توافق امنيتی با امريکا به جلب همکاری با کشور های همسايه ء منطقه روی بياورد، ارزيابی شما از نقش کشورهای منطقه درثبات افغانستان چيست ؟

کارشناس : در شرايط کنونی جهان به يک دهکدهء کوچکی تبديل شده و افغانستان ، در اين دهکده يک خانهء کوچکی است . کشور های همسايهء ما، هيچ وقت نخواسته اند و بازهم نمی خواهند – از جمله ايران و پاکستان – که در افغانستان دموکراسی وجود داشته باشد ، در افغانستان نظام مردم سالار وجود داشته باشد، در افغانستان نظام وحاکميت مردمی وجود داشته باشد. ايران و پاکستان در شرايط کنونی علاقه مند هستند که جنگ وبی ثباتی باشد و ايران در طول ده سال گذشته و حتی سی سال گذشته ، در امور داخلی افغانستان مداخلات تخريبی داشته است. روی همين علت کشور های همسايه ما از جمله ايران و افغانستان ( منظورش پاکستان بوده ) در تأمين صلح و امنيت در افغانستان نمی تواند سهمی داشته باشند.

در اينجا مجری از ادامهء صحبت کارشناس جلوگيری نموده و چنين ادامه می دهد:
مجری : البته آقای فضل الرحمن اوريا ، اين نظر شماست که داريد مطرح می کنيد ، البته در بارهء پاکستان درست می فرماييد ، ولی در بارهء ايران با شما، من موافق نيستم . آقای حامد کرزای رئيس جمهور افغانستان ، اخيرا به سفر دو روزه به عربستان رفت ، اين سفر با چه اهدافی فکر می کنيد که صورت گرفته ؟

آقای اوريا که يک کارشناس کارکشته و با تجربه می باشد قبل از اينکه به سوال دوم خبرنگار پاسخ ارائه دهد ، بحث قبلی خود را دنبال نموده و چنين می افزايد:

کارشناس : ما در مورد ايران نظر شما را محترم می شماريم ، ايران با هيچکدام از کشور های همسايه مناسبات دوستانه نداشته و ندارد و ايران يگانه کشوری است در دنيا که در حالت انزوا و بحران عميقی به سر می برد، و ايران در طول ده سال گذشته ...

ولی با وجود اينکه سخنان کارشناس به پايان نرسيده و هنوز به سوال دوم خبرنگار جواب نداده بود ، مجری با سراسيمه گی کامل صحبت های آقای اوريا را قطع نموده و اينچنين از صحبت های ايشان جلوگيری می کند:

مجری : گفتگوی من بود با فضل الرحمن اوريا کارشناس مسائل سياسی در کابل که به صورت زنده و مستقيم از شبکهء خبر در حال پخش است .

بد نيست قبل از اينکه به ادامه بحث دراين مورد بپردازيم اشاره ای کنيم به سراسيمه گی خبرنگار که در بخش آخر صحبتش به وضاحت ديده ميشود. در شروع او گفت :
گفتگوی من بود .... ولی در پايان اضافه نمود در حال پخش است، در صورتيکه ديگر در حال پخش نبود و صحبت های وی را قطع نموده بودند.

وجود اين تناقص در سخنان او نشاندهندهء آنست که به احتمال زياد اين نخستين تجربهء تلخ و واقعی است که وی با آن مواجه شده است و بدون شک با غضب مسئولين امور نيز مقابل خواهد شد.

از اين ها که بگذريم می بينيم که آقای خبرنگار نه تنها متوجه موقعيت خود نشده ، بلکه احساس ميکند که بدور ميز گردی نشسته است و يکی از صاحب نظرانی است که به بحث در مسايل مهم می پردازد و چنانچه جو گفتگو را به بحث مبدل ساخته و در مقام رد سخنان شخص مصاحبه شونده قرار می گيرد ، در حاليکه وظيفهء يک خبرنگار اعلام واقعيت های عينی جامعه است ، خواه به نفع نظام حاکميت باشد و خواه بر خلاف آن . اگر اين جرئت را در خود می بيند بايد از حقايق پرده پوشی ننموده و اگر چنين جرئتی ندارد ، بهتر است به دنبال شغلی ديگری برود که در توانش باشد، چون يکی از وظايف خبرنگاری حقيقت يابی و حقيقت گويی می باشد . اما با کمال تأسف ديديم که مجری تلويزيون ايران با برخورد ناشايست و در واقع غير ادبی خود با بی حرمتی تمام سخنان کارشناس را قطع نمود ، در حاليکه می توانست با تحمل واقعيت ها لااقل بينی خميری هم برای خود ميساخت و هم برای اربابان خويش ، تا جهان بيرونی که هر لحظه بدنبال بدست آوردن نقطه ضعف هايی حاکمين تهران دقيقه شماری می کنند می دانستند که در ميان دولتمردان ايران نيز به آزادی بيان احترام می گذارند وبه ارزش های معنوی بشری ارج می نهند .

گذشته از اينها اشتباهء ديگری که وی مرتکب شد ، از يکطرف به صف آرايی در مقابل کارشناس پرداخت و از طرف ديگر مهر تأييد به بخشی از سخنان وی زده و شخصآ در مقابل پاکستان موضع گرفت ، چنانچه او موافقت خودش را در مورد پاکستان بيان داشت ، در حاليکه می بايست بجای اين حرکت ، می گذاشت تا کارشناس بحث خود را به پايان ببرد.

نکتهء جالب ديگری که در اين گفتگو به آن برخورديم جملاتی است که خبرنگار تلويزيون به آقای اوريا گفت . او در رد صحبت های آقای اوريا علاوه می کند که اين نظر شماست که داريد مطرح می کنيد و ...

از اين طرز صحبت چنين برداشت می شود که وی انتظار داشت تا آقای اوريا به نيابت از کسی ديگری به گفتگو بنشيند و بر وفق مراد ايشان صحبت نمايد!

با تأسف بايد اذعان داشت که اين يک امر مسلم و غير قابل انکار در روش مقامات جمهوری اسلامی ايران می باشد که به طرق مختلف تلاش می ورزند تا پشتيبانانی برای خويش در هر گوشه وکنار جهان و از هر قشری در جامعه پيدا نمايند. بد نيست به موضوعی که اينجانب شخصآ در سال ۱۹۸۹ ميلادی بدان برخوردم اشاره ای بنمايم . من در آن زمان در شهر پشاور پاکستان مسئوليت فرهنگی شورای ولايتی کابل ، مربوط حرکت اسلامی افغانستان را بعهده داشتم و در آن وقت فاميلم در شهر مشهد مقدس بسر می بردند ، چون تصميم گرفتم که ايشان را نيز نزد خودم به پاکستان بياورم ، ناگزير روانهء ايران شدم. مسئول دفتر سپاهء پاسداران ايران در مشهد مقدس که توسط کنسولگری ايران در پشاور از ورود من به شهر مشهد اطلاع يافته بود ، مرا به دفترش دعوت کرد و ضمن خوش آمد گويی پيشنهاد عجيبی برايم کرد و از من خواست تا با ايشان همکاری نمايم !

آری ! او برايم گفت: شما که در شهر پشاور زنده گی می کنيد ، ما حاضريم تا منزلی برای شما در آن شهر بگيريم و شما در مقابل با برادران همکاری کنيد. شنيدن اين پيشنهاد برايم از مرمی تفنگ يک روس بدتر بود ، زيرا چه همکاری من ميتوانستم با ايشان انجام دهم ، جزء آنکه به کشور و مردمم خيانت نمايم ، يعنی آدم فروشی کنم!

در حاليکه بيش از حد ناراحت شده بودم ، به وی که متأسفانه اسمش را بخاطر ندارم گفتم : شما لطف داريد برادر ... ، درست است که ما پيوند لسانی ، فرهنگی و مذهبی داريم ، ولی من تبعهء افغانستانم و بدون شک چنين توقعی را نبايد از من داشته باشيد، البته اين موضوع باعث شد که من نتوانم برای همسر و فرزاندانم اجازهء خروج بگيرم و در حاليکه پاسپورت داشتيم و ويزای پاکستان را نيز گرفته بودم به شهر زاهدان رفتيم و آنجا با هزار بدبختی مؤفق شديم اجازهء خروج از ايران را بگيريم . من هميشه طی دو دههء گذشته به واقعيت های عينی جامعه که در ايران می گذرد اشاره داشتم و از سياست های دو پهلوی آنکشور در قبال افغانستان و مردم آن انتقاد نموده ام ، زيرا وظيفهء ژورناليستی بمن حکم ميکند تا از حقايق چشم پوشی ننمايم، چنانچه آقای اوريا نيز همين کار را انجام داد. پس در نتيجه اگر اين شخص کارشناس يعنی آقای اوريا طی صحبتش با تلويزيون ايران ، طوری صحبت ميکرد که به مزاج ايشان خوش ميخورد ، بدون شک نه تنها صحبتش را در دقايق نخست سانسور و قطع نمی کردند ، بلکه هفتهء دو سه بار برايش وقت صحبت می دادند و بدوش شک تحايفی نيز تقديم ايشان مينمودند و بسا امتيازات ديگر.

در اخير از محترم فضل الرحمن اوريا ،ژورناليست ورزيده و مبصرآگاهء سياسی کشور که با نگرش و بينش واقعگرايانه به بيان واقعيت ها پرداختند اظهار سپاس و امتنان نموده و مؤفقيت و کامگاری ايشان را خواهانم.

قيوم بشير
ملبورن – استراليا


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016