دوشنبه 30 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بيانيه چند تن از زندانيان سياسی بند ۳۵۰ اوين به مناسبت سالگرد قتل‌های زنجيره‌ای

چند تن از زندانيان سياسی بند ۳۵۰ در سالروز قتل داريوش و پروانه فروهر بيانيه‌ای صادر نمودند، در اين بيانيه آمده است:
۱۳ سال گذشت از آن شب پاييزی، سوگ ملت و سرور و جنون شب‌مداران. آری در تحسين شب آذر ۱۳۷۷ داريوش و پروانه فروهر به غيرانسانی‌ترين صورت ممکن تنها به جرم غمخواری مردم، کاردآجين شدند. عزيزانی که در تمام عمر سرشار از مبارزات حق‌طلبانه و دموکراسی‌خواهانه خود لحظه‌ای از راه راستين و دغدغه سعادت و آزادی مردم ايران پای پس ننهادند. و در ادامه آن آذر شوم که با شهادت داريوش و پروانه آغاز شد، خشونت‌گرايان به سراغ روشنفکران و نويسندگان منتقد ديگر رفتند و در ميان اعضای کانون نويسندگان ايران و ساير روشنفکران منتقد، قرعه به نام محمد جعفر پوينده، محمد مختاری و مجيد شريف زدند تا فهرست بلندبالای قتل‌های سياسی- عقيدتی را که از آذر ۶۷ با قتل دکتر کاظم سامی شروع شده به منزل ديگرانی چون سعيدی سيرجانی، احمد ميرعلايی، تفضلی، زال‌زاده و بسياری ديگر رسيده بود و در همان سال ۷۷ پيروز دوانی را قربانی خويش يافته بود به اوج خود رسد. هر چند که ديگر فضای پس از دوم خرداد ۸۶ و حساسيت افکار عمومی بدان سان نبود که قتل‌های مخالفان در سکوت و خاموشی جامعه برگزار گردد و دم اعتراضی از کسی برنخيزد ! و هزاران افسوس علی‌رغم اينکه در ابتدای راه مجبور به عقب نشينی گرديده، با پذيرش مسئوليت قتل‌ها توسط وزارت اطلاعات، کورسوی اميدی نزد افکار عمومی برای مجازات آمران و عاملان اين جنايت پديد آمد، اما در ادامه مسير حاکمان به رسم مألوف خويش بازگشته، با تقليل موضوع به اقدامات تعدادی عناصر خودسر و آنگاه خودکشی سوال برانگيز نفر اول عاملان به اصطلاح خودسر و سپس با برگزاری دادگاهی غير علنی و خارج از رصد افکار عمومی و در نهايت صدور حکم زندان برای تعدادی از عوامل دست چندم و ميدانی، آمران را به عنوان مجرمان و گناه‌کاران اصلی قضيه فروگزاردند تا پرونده با روندی شبهه‌ناک مختومه گردد و بدين سان نظام سياسی اين فرصت را از خود سلب نمود که يکبار برای هميشه از اشتباهات گذشته‌اش درس گرفته، تکليف خود را با طيف تماميت خواه سنگر گرفته در پشت نظام اسلام‌خواهی روشن سازد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


هرچند که همان زمان نيز چندان اميدی به اين امر نبود ! اما در عمل و واقعيت سياسی ايران همان طيف به حيات خود ادامه داد و تنها چندماه بعد با دستگيری نزديک‌ترين ياران فروهرها و برخوردهای ديگر با اعضای کانون نويسندگان و صدور و اجرای حکم زندان برای وکيل پرونده و شکنجه‌های دردناک دستگيرشدگان در شکنجه‌گاه توحيد نشان داد که در بر همان پاشنه می‌چرخد که می‌چرخيد. آری اين طيف امکان بازسازی خود را چنان يافتند که در ادامه به آنچنان بحران‌سازی‌های سياسی - اجتماعی دست زدند که رئيس‌جمهور وقت حمله ناجوانمردانه به کوی دانشگاه در ۱۸ تير سال بعد را نتيجه پيگيری پرونده قتل‌های زنجيره‌ای بيان کند و آنگاه در سال‌های بعد بتوانند اندک روزن فضای باز سياسی پس از ۲ خرداد را نيز ببندد و روزنامه‌ها به محاق توقيف نشاند و روزنامه‌نگاران منتقد و سخن گفته در باب اين قتل‌ها به بند کشد و حتی پس از سال ۱۳۸۲ اجازه برگزاری مراسم سالگرد شهدا اين قتل‌ها را نيز ندهد! در پايان با تکرار غريو دادخواهی شيردخت پروانه و داريوش (پرستو فرهر) و ساير خانواده‌های مقتولين که "دادخواهيم اين بيداد را"، اعلام می‌داريم پرونده قتل‌های زنجيره‌ای کماکان نزد ديدگان مردم مفتوح بوده، و ما حتی در زندانی که بر آمده از بی‌عدالتی قضايی است نيز روزی را به انتظار نشسته ايم که در دادگاهی علنی و طی يک دادرسی عادلانه، آمران و قاتلان واقعی را بر روی صندلی محاکمه به نظاره بنشينيم.

امضاکنندگان: دکتر سيد محمد سيف‌زاده، جواد عليخانی، پيمان عارف، آرش صادقی، سيد مهدی خدايی، مجيد اسدی، مصطفی نيلی، احمد شاهرضائی، دکتر نادر بابايی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016