گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 آذر» انتقاد رجا نیوز از "انفعال مطلق" وزارت خارجه در مقابل بریتانیا12 آذر» اعزام دانشجویان بورسیه به انگلیس متوقف شد، فارس 12 آذر» سردار احمدی مقدم خبر داد: آخرین وضعیت بازداشتیهای سفارت انگلیس، مهر 12 آذر» مهمانپرست: رابطه سياسي ايران و انگليس قطع نشده! باشگاه خبرنگاران 12 آذر» دیپلمات های اخراجی ایران وارد تهران شدند: این آخرین پرواز است!
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! تسخیر سفارت، از شور تا شعور، مهدی تاجیکمارکس جمله ناقص هگل را بدین شکل تکمیل می کند و می گوید که تمام رویدادهای جهان همواره دو بار به صحنه می آیند بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی. در چهارم نوامبر مصادف با 13 آبان سال 1358، تنها سه روز پس از سخنرانی آیت الله خمینی مبنی بر درخواست از آمریکا برای استرداد شاه به کشور، جمعیتی به ظاهر هدایت نشده از دانشجویان دانشگاههای مختلف تهران، با نام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام وارد سفارت آمریکا در تهران شدند و کارکنان آن را به مدت 444 روز به گروگان گرفتند، امری که از آن در نوشتار تاریخی به عنوان «بحران گروگانگیری» و در متون دولتی ایران «تسخیر لانهٔ جاسوسی» یاد شده است، بحرانی که بسیاری از تاریخ نگاران از آن به عنوان خارج نمودن مرحوم بازرگان نخست وزیر دولت موقت از گردونه قدرت یاد کرده اند.(1) پیش از این واقعه نیز در تاریخ 25 بهمن 1357 سازمان چریک های فدایی خلق دست به حمله و تصرف سفارت آمریکا زده بود، حادثه ای که با دخالت دولت موقت برای اعاده نظم به سرعت پایان پذیرفت (2) و ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه وقت ضمن عذرخواهی از سالیوان، سفیر آمریکا، این واقعه را حاصل عوامل کنترل نشده انقلاب دانست و به او اطمینان داد که امنیت آنها از آن به بعد تضمین خواهد شد. اما حادثه چهارم نوامبر از جنسی دیگر بود. حادثه ای که حمایت شدید آیت الله خمینی را در پی داشت به طوری که ایشان از این حرکت به عنوان «انقلاب دوم» نام بردند و به سرعت فرزند خویش را از قم برای بررسی اوضاع و صحبت با دانشجویان به سمت سفارت آمریکا روانه ساختند. در بخشهایی از بیانیه ایشان که سیزده روز پس از اشغال سفارت آمریکا انتشار یافت آمده است که :« مرکز توطئه و جاسوسى به اسم سفارت امریکا و اشخاصى که در آن بر ضد نهضت اسلامى ما توطئه نمودهاند، از احترام سیاسى بین المللى برخوردار نیستند. تهدیدات و تبلیغات دامنهدار دولت امریکا به قدر پشیزى نزد ملت ما ارزش ندارد. نه تهدید نظامىِ او عاقلانه است و نه تهدید اقتصادى او واجد اهمیت ...». (3) با صدور بیانیه فوق دیگر جای هیچ شک و شبهه ای نسبت به موضع آیت الله خمینی نسبت به مساله تسخیر سفارت آمریکا باقی نماند.این در حالی بود که پیش از مشخص شدن موضع آیت الله خمینی، مهدی بازرگان از این اقدام به عنوان نقض قوانین بین المللی یاد کرد و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط گروگان ها شد و پس از اعاده نشدن درخواستش دو روز بعد استعفاء داد. گرچه بسیاری می خواهند به نوعی از این واقعیت طفره روند ولی باید اعتراف نمود که چه قبل و چه بعد از انقلاب اندیشه ها و آراء مارکسیستی به علت همجواری با کشور شوروی سالیان بسیاری بر افکار کنشگران سیاسی ایران سایه افکنده بود و مهم تر آنکه ایرانیان همواره مارکسیست را ایستاده بر سر شناخته و این اندیشه را متفاوت آموخته و تجربه کرده اند. طبیعی است که در این سایه فریبنده دیگر نه تفکر، بلکه فقط ایدئولوژی حاکم است. در سایه این ایدئولوژی بود که آمریکا نماد پلیدی و زشتی، امپریالیستی خونخوار، دشمن تمامی مظلومین و یاور کامل ظالمین بود. اندیشه ای که در تسخیر سفارت آمریکا و مشروعیت بخشیدن به آن بی تاثیر نبود. شاید به همین دلیل در آن دوران موج انتقادها در داخل کشور نسبت به تسخیر سفارت بسیار کمرنگ بود. البته این تمام واقعیت نبود زیرا منافع ایالات متحده در مواجهه با انقلاب، حمایت از دولت بختیار و مقابله با آنچه در ایران اتفاق می افتاد بود و برخی از انقلابیون با مرور خاطره تلخ کودتای 28 مرداد به این مهم پی برده بودند. ماموریتی که برژینسکی طراحی و به ژنرال هایزر سپرده بود. سناریویی که بر طبق آن قرار بود در آخرین لحظات کودتایی علیه آیت الله خمینی صورت پذیرد. اما هنگامیکه برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر در 10 فوریه (21 بهمن ماه) و در جریان قیام نهایی مردم در تهران، به سولیوان سفیر آمریکا دستور داد کودتا کند، سولیوان پاسخ داد :«غیر قابل چاپ». در حقیقت بی عملی قدرت کلیدی جهان، در معامله با ایران، زمینه را برای به نمایش در آمدن تمام و کمال موازنه داخلی نیروها هموار نمود و همین امر به موفقیت انقلاب بدون هیچ دخالت خارجی انجامید.(4) بیست سال بعد برخی از دانشجویان فاتح سفارت آمریکا وقتی به ساختار بالای هرم حاکمیت راه یافتند از این عمل خود ابراز ندامت نموده و آن را حاکی از جوانی، خامی و شور انقلابی آن دوران خود دانستند. هفته نامه صبح آزادی در 31 مرداد 1377 در تیتری با عنوان «دیدار گروگانگیر ایرانی با گروگان آمریکایی» اقدام به گفتگویی با ابراهیم یزدی در خصوص ملاقات عبدی و روزن نمود که در این گفتگو یزدی می گوید :« آنها نیز اکنون بعد از گذشت 20 سال و پرداخت هزینه هایی گزاف از جیب ملت ایران، به همان جایی و به همان نتایجی رسیده اند که نهضت آزادی ایران در همان زمان با صراحت و شجاعت و علیرغم جو حاکم، به خاطر حفظ مصالح و منافع ملی اظهار داشت و به خاطر آن چه تهمت ها که از این و از آن نشنیدند .... بالاخره دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است! » (5) آری ، دانشجویان با شور دیروز امروز به شعور و دانشی دست یافته بودند و دریافته بودند که در سیاست بین الملل آنچه پیروزی می آفریند نه برهم زدن زمین بازی بلکه درست بازی نمودن است مطلبی که در هیاهو و شور و حال اولیه انقلاب به وادی فراموشی سپرده شده بود. بعد از گذشت سه دهه حادثه ای مشابه اینبار برای سفارت انگلیس رخ می دهد. با این تفاوت که 500 دانشجوی سال 1358 نماینده حقیقی دانشجویان بودند و تحت مدیریت حزب خاصی نبودند در حالیکه جمعیت حدود صد نفره دانشجویان مهاجم به سفارت انگلیس وابسته به طرز تفکری خاص می باشند. دانشجویانی که اغلب نقش پیاده نظام احزاب دست راستی حاکمیت را در دانشگاهها داشته اند و حافظه تاریخی اینجانب به یاد ندارد که این طیف از دانشجویان در دوران حیاط تشکیلاتی خود حداقل یک اعتراض سازماندهی شده مخالف نظر مسئولین طراز اول حاکمیت داشته باشند. گرچه تمام سعی این صد و اندی نفر بر آن بود تا 13 آبانی مجدد بیافرینند ولی در حرکتی کاملاً نمایشی و کمدی بحرانی آفریده اند که خروج از آن بدون دادن هزینه ای گزاف بعید به نظر می رسد و محکومیت این عمل در شورای امنیت، به تعلیق در آمدن رابطه ایران با چند کشور اروپایی، گسترده شدن تحریم ها و افزایش خطر حمله نظامی پیش درآمد این هزینه گزاف است. اگر در اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا شرایط انقلابی و نبود اقتدار مرکزی و وضعیت انارشیک حاکم بر ایران دستمایه سیاستمداران ایرانی برای توجیه و اقناع بخشی از جامعه بین المللی گردید، در شرایط فعلی تکرار این عمل به هیچ وجهی از سوی جوامع و همچنین مجامع جهانی پذیرفته نمی باشد. از سویی آنچه که واضح است عدم خودجوش بودن این تجاوز می باشد و این مطلب همان است که وزیر خارجه بریتانیا ویلیام هیگ بدان اشاره نمود. وی در واکنش به این تهاجم گفت: « این اقدام تنها با تایید مقامهای ایرانی امکانپذیر بوده است.» منتهی مراتب مهم آن است که در پشت صحنه این بازی خطرناک چه جریان و یا چه کسانی پنهان شده اند. حافظه تاریخی از یاد نبرده است که دانشجویان پیرو خط امام با انتشار گزینشی اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا زیر نظر جناح موسوم به مکتبی ها چگونه به قلع و قمع رقیبان این جناح پرداختند. سناریویی که تکرار آن در شرایط فعلی دور از ذهن نمی باشد. همانطور که خبرگزاری مهر نوشت دانشجویان در حمله به باغ قلهک اسنادی را به دست آورده اند و همچنین خبرگزاری ها از دستیابی اسنادی از طبقه اول سفارت انگلیس در میدان فردوسی سخن گفته اند. در اینجا این سئوال مطرح است که آیا امکان دارد در روزهای آتی این جریان دانشجویی اسنادی مخدوش علیه منتقدان نظام و جریان اعتراضی سالیان اخیر ارتباط آنها با سفارت منتشر گردانند و مخدوش به آن علت که به نظر نمی آید در عصر کنونی و با وجود فضای سایبری سفارت ها اقدام به نگهداری اسناد سری آنهم در قالب اوراق قابل دسترسی آسان بنمایند. این سئوالی است که تا هفته های آتی جواب آن مشخص خواهد شد. به هر شکل این واقعه مجدداً ثابت نمود که هنوز بسیاری از حاکمان سیاسی ایران این نکته را در نیافته اند که سیاست علم است و قبل از هر کنش و عمل سیاسی نیاز به کار کارشناسی می باشد و در روابط بین الملل آن کشوری پیروز است که از درایت بیشتری بهره مند بوده و با ذکاوت کامل منافع خویش را پیگیری نماید و به طور کل در سیاست آنچه به کار می آید شعور است نه شور. (1). جان فوران: مقاومت شکننده؛ تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی. ترجمه احمد تدین؛ تهران. موسسه خدمات فرهنگی رسا، ص 586، چاپ چهارم 1382. (2).مازیار بهروز: شورشیان آرمان خواه؛ ناکامی چپ در ایران. ترجمه مهدی پرتوی؛ تهران. انتشارات ققنوس ،ص 185، چاپ دهم 1386. * البته مازیار بهروز در کتاب خود تاریخ وقوع این حادثه را در اسفند ماه ذکر کرده که این تاریخ اشتباه بوده و این حرکت چریک های فدایی در 25 بهمن رخ داده است. (3). صحيفه نور جلد 10، ص 195 (4). جان فوران: مقاومت شکننده؛ تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی. ترجمه احمد تدین؛ تهران. موسسه خدمات فرهنگی رسا،ص 583، چاپ چهارم 1382. (5). ابراهیم یزدی: دکترین امنیت ملی؛. تهران. انتشارات سرایی،ص 170،چاپ اول 1384. Copyright: gooya.com 2016
|