گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 دی» دو شهروند در مهاباد به اتهام محاربه به اعدام محکوم شدند، موکريان26 آذر» سکولاریزم و روحانیت ، تطابق ها و تعارض ها، علی افشاری 4 آذر» گفتگوی علی افشاری، مهرداد درویش پور و احمد تقوایی درباره «ماجرا جویی اتمی جمهوری اسلامی، خطر حمله نظامی و دخالت بشر دوستانه غرب» در اتاق فره 16 مرداد» هاشمی رفسنجانی و سودای تداوم روحانيتسالاری، علی افشاری 9 اسفند» رهنورد، کروبی ها و موسوی را دریابیم، علی افشاری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نگاهی به ابعاد مختلف ترور دست اندرکاران هسته ای، علی افشاریاز منظر دموکراسی خواهی امنیت ملی متفاوت با امنیت حکومت نا مشروع است. اپوزیسیون دموکراسی خواه باید صرف نظر از مخالفت با حکومت و ستیزه جویی خارجی آن با هر نیرو و یا دولت خارجی که بخواهد به امنیت ملی کشور آسیب بزند، مقابله کند و در عین حال امنیت کشور را در دوری از تنش زایی، آشتی با جهان، دفاع از حقوق مردم و انتقال قدرت به آنان و ایستادگی خلل ناپذیر در برابر خواست های نامشروع خارجی تعقیب نماید.ویژه خبرنامه گویا اگر سازماندهی ترور کارشناسان و مدیران هسته ای ایران و بخصوص ترور مصطفی احمدی روشن توسط نیروهای اسرائیلی با پشتیبانی برخی محافل خارجی صحت داشته باشد آنگاه می توان ملاحظات زیر را در نظر گرفت: 1- جنبه اخلاقی و فنی ترور ترور به عنوان شیوه ای غیر اخلاقی و مغایر با قوانین بین المللی امری محکوم است. مذمت ترور استثنا پذیر نیست. محکومیت ترور باید شامل همه نوع ترور شود. استاندارد دوگانه در این خصوص قابل پذیرش نیست . حکومت ها نباید مخالفت با تروریسم را به منافع سیاسی و ملاحظات امنیتی شان مشروط سازند . در ترور جنبه شکلی و کشتن افراد اهمیت دارد . اگر بخواهیم وارد ماهیت و هدف بشویم آنگاه نفی ترور بسیار پیچیده می شود و مشکل بتوان آن را عملی ساخت. معمولا گروه های تروریست اهداف و توجیه های به ظاهر موجه برای اعمال خود طرح می کنند. دیگر سویه منفی ترور مجازات خودسرانه و فرا قضایی است. یکی از وجوه پیشرفت جوامع بشری و الزامات احقاق حقوق بنیادین افراد بررسی اتهامات در دادگاه منصفانه است . اصل قانونی نبودن مجازات و رعایت فرایند دادرسی عادلانه در ترور نقض می شود. احمدی روشن معلوم نیست نقشش در برنامه هسته ای ایران چه بوده است تا وی را پیشاپیش بر اساس یک سری اطلاعات جمع آوری شده که معلوم نیست تا چقدر صحت داشته است ،طعمه مرگ ساخت. وی و دیگر قربانیان ترور بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل برائت بیگناه هستند. هر گونه تبعیض و استاندارد دو گانه با باز تولید خشونت ، چرخه ترور را گسترش می دهد. این ترور ها فرصت مظلوم نمایی نیز به حکومت می دهد تا با احساسی کردن فضا ، مشروعیت برای مقاصد هسته ای خود فراهم نماید .همچنین بهانه و دستاویز نیز ایجاد می کند تا اقدامات متقابل صورت گیرد. اظهارات مقامات حکومتی در این خصوص واکنش را محتمل می سازد. چند مورد مهم از این اظهارات در ادامه ارائه می شوند. آقای خامنه ای در پیام تسلیت به مناسبت قتل احمدی روشن گفت: "از مجازات مرتکبان این جنایت و عاملان پشت صحنه آن هرگز چشم پوشی نخواهیم کرد". همچنین حسین شریعتمداری توصیه به ترور نیروهای اسرائیلی کرد. یک مقام امنیتی نیز در گفتگو با خبرگزاری فارس مدعی شد که دوران جدیدی از عملیات ویژه اطلاعاتی علیه دشمنان شروع خواهد شد. وی پس از توصیف مهارت های ایران خبر داد که دامنه پاسخ حکومت ایران فرامرزی و منطقهای خواهد بود. سید مسعود جزایری معاون ستاد کل نیروهای مسلح نیز گفت :" در چارچوب راهبرد تهدید برابر تهدید درحال بررسی مجازات عاملین پشت صحنه و مزدوران میدانی ترور شهید احمدی روشن هستیم ".در این سخنان رد پای بلوف دیده می شود اما واقعیتی را نیز بازتاب می دهد که در فضای ترور و خشونت حکومت نیز فضا را مناسب می بیند که دست به واکنش تند بزند. امری که برای حکومت دشوار نیست و ابزار هایی برای پاسخگویی و اجرای عملیات در خاک اسرائیل در اختیار دارد .البته ممکن است این حرف ها از مرحله تهدید عبور نکند . اما واکنش به مثل حکومت اوضاع را بد تر خواهد ساخت و چه بسا بهانه به دست گرایش های جنگ طلب خارجی بدهد تا زمینه را برای برخورد نظامی نهایی مساعد سازند. اگر واکنش متقابل به معنای عملی کردن تهدید به بستن تنگه هرمز یا ایجاد مزاحمت برای ناو های امریکایی در خلیج فارس یا شفاف کردن منظور از دفاع مقدس هسته ای و یا انجام عملیات در داخل خاک کشور های غربی باشد آنگاه فضا برای رویارویی نظامی جامعه جهانی با حکومت ایران هموار می شود . امری که سال ها است پاره ای از محافل سیاستگزار در اسرائیل به دنبال آن هستند همچنین ممکن است دولت اسرائیل بخواهد حکومت ایران را با دور کردن از برنامه هسته ای به پیکاری جانبی بکشاند. 2- ناکارآمدی در توقف و یا کند کردن ماجراجویی هسته ای از آنجاییکه در سطح افرادی که ترور شده اند حداقل صد ها نفر وجود دارند لذا این ترور ها نمی توانند تاثیر بازدارنده ملموسی بر برنامه هسته ای حکومت داشته باشند و یا خلاء ای در آن ایجاد کنند. البته این ترور ها فضای ترس و نا امنی را بر فضای فعالیت های هسته ای حاکم می گرداند و می تواند میل به همکاری نیرو های غیر ایدئولوژیک و فن سالار را کاهش دهد. همچنین تاثیری منفی بر روی نیروهای منفعت طلب نیز خواهد داشت اما در مسیری معکوس برنامه هسته ای را تبدیل به ارزش و عرصه ای مقدس می کند . بدینترتیب انگیزه نیروی ایدئولوژیک بیشتر می شود و روحیه سلشحوری در آنها افزایش می یابد . همچنین فضای احساسی ایجاد شده و همدردی با قربانیان ترور و خانواده های آنها شکاف بیم مردم و حکومت در زمینه برنامه هسته ای را کاهش می دهد. بنابراین در مجموع برآیند تاثیر ها نقش تعیین کننده در کاهش سرعت برنامه هسته ای حاکمیت نخواهد داشت. همچنین از زاویه ای این اقدامات تلاش جریان های افراطی خارجی برای دور ساختن بحران هسته ای ایران از مسیر سازش و مصالحه نیز تفسیر می گردد. 3- تعرض به امنیت ملی و توسعه کشور اگر اثبات شود که دولتی خارجی هدایت و سازمان دهنده ترور ها بوده است ، آنگاه این اقدام نقض آشکار امنیت ملی و حاکمیت ملی کشور است و صلح در منطقه را به خطر می اندازد . این اقدام کاملا سمت و سویی جنگ طلبانه دارد و باعث می شد واکنش متقابل حکومت ایران نیز در مقام دفاع از خود وجاهت یابد. در اصل اینگونه اعمال خشونت طلبانه و غیر انسانی ، خصلت بحران ساز و یاغیگرانه حکومت در عرصه خارجی را از توجه اذهان دور می کند و بالعکس سبب می شود رفتار های تهاجمی آن در قالب دفاع مشروع در برابر ترور معنا یابد. همچنین این ترور ها باعث از بین رفتن سرمایه های انسانی کشور می شود امری که از دید جامعه ایران یک ضایعه است . این ترور ها نا امنی و تشویش در جامعه علمی کشور ایجاد می کند و با زدن آسیب های روانی تاثیری منفی بر کارکرد آنها می گذارد .افراد ترور شده جزو نیروهای علمی کشور هستند. بسیاری از پژوهشگران بر اساس انگیزه های ملی در پروژه های هسته ای و نظامی ایران کار می کنند . همچنین در ایران نیز بمثابه اکثر کشورهای دنیا ، دستگاه های نظامی و امنیتی در تولید تکنولوژی ها و دانش پیشرفته سرمایه گذاری می کنند . لذا افراد نخبه هم از جهت نظر درجه تحقیقاتی بالا و هم دریافت حقوق بیشتر ناگزیر از کار در این مراکز هستند .گسترش ترور ها از سوی خارجی ها همچنین عمق استراتژیکی برای آنها خلق می نماید . این عمق استراتژیک یک تهدید بالقوه برای توسعه دانش محور و ملی ایران خواهد بود. هیچ تضمینی وجود ندارد که در آینده تحقیقات و پژوهش های ملی و مورد نیاز برای پیشرفت جامعه با عدم مخالفت نیروهای منطقه ای و جهانی روبرو نشود. بنابراین تثبیت دخالت مخرب آنها در قالب ترور و خرابکاری می تواند بمانند مانعی در برابر پیشرفت کشور در درازمدت قد علم کند. در مجموع به نظر می رسد که ترور کارشناسان و مدیران هسته ای ضمن آنکه آسیب های متعددی را به جامعه ایران می زند. از این رو افکار عمومی کشور و بخصوص نیروهای منتقد وضع موجود شایسته است علیه عاملان و آمران ترور ها موضع منفی بگیرند . همچنین نیرو های اپوزیسیون برای مواجهه با کاربست احتمالی ترور توسط خارجی ها بر علیه شهروندان ایرانی باید جدی تر به حفاظت از امنیت ملی و تقابل با دخالت های منفی خارجی بیاندیشند. البته پیشاپیش باید مرز های تمایز امنیت ملی ایران از امنیت ملی مورد نظر حاکمان را مشخص نمود . از منظر دموکراسی خواهی امنیت ملی متفاوت با امنیت حکومت نا مشروع است .اپوزیسیون دموکراسی خواه باید صرف نظر از مخالفت با حکومت و ستیزه جویی خارجی آن با هر نیرو و یا دولت خارجی که بخواهد به امنیت ملی کشور آسیب بزند ، مقابله کند و در عین حال امنیت کشور را در دوری از تنش زایی ، آشتی با جهان ، دفاع از حقوق مردم و انتقال قدرت به آنان و ایستادگی خلل نا پذیر در برابر خواست های نا مشروع خارجی تعقیب نماید . همچنین باید توجه نمود حکومت با ماجراجویی هسته ای و نا توانی در حفظ امنیت کارشناسان و مدیران هسته ای در این اتفاقات تلخ و غیر انسانی مقصر است و مسئولیت دارد. در واقع عملکرد غلط حکومت در برنامه هسته ای زمینه به مخاطره افتادن "منافع ملی کشور "و کوتاهی در "صیانت از سرمایه های انسانی" را ایجاد کرده است. ولی تنش آفرینی و عملکرد ناصواب حکومت توجیه گر ترور و سلب امنیت از شهروندان بیگناه از سوی مجامع داخلی و خارجی نمی گردد. ترور و خرابکاری راه حل و فصل بحران هسته ای نیست . Copyright: gooya.com 2016
|