عاملان تاراج اقتصاد کشور کيستند؟ ناصر مستشار
براستی عاملان سيه روزی مردم ايران چه نيروهائی هستند؟غرب تحريم گر يا نظام حاکم کشور که همه مردم و مملکت را به محاصره خويش در آورده است!
۳۳ سال تاراج ثروت های ملی کشور بدست کدام نيروها انجام گرفته است ،غرب يا زمامداران جمهوری اسلامی ؟
سه هزارميليارد تومان اختلاسی اخيرکه توسط يکی از روسای بانک های جمهوری اسلامی ايران به کانادا انتقال يافت ،آيا توسط غرب انجام گرفت يا به وسيله ماموران ارشد نظام انجام گرفت؟
چرا خامنه ای دستور داد که بحث اختلاس را « کش » ندهيد؟
چرا علاالدين بروجردی پس از دوهفته گفت که اختلاس سه هزار ميليارد تومانی به تاريخ پيوست؟
همه دزدی های کلان در جمهوری اسلامی توسط عامران و عمال رژيم اسلامی انجام می گيرد که همه آنها قبل از آغاز تحريم ها شروع شده بودند وهمچنان ادامه دارد!
هزينه های تجهيز نيروهای سپاه قدس در خارج کشور جهت دخالت در کشورهای همسايه ـ در سراسر ۳۳ سال تاريخ جمهوری اسلامی به صدها ميليارد دلار می رسد.
سوريه سيزده ميليارد دلار بدهی به ايران دارد که تا کنون پرداخت نکرده است.
جنوب لبنان تحت فرمان حزب الله به يکی از استان های ايران تبديل گشته است که سالانه بودجه مخصوصی از حساب مردم ايران اما بدون اجازه آنها دريافت می کند.
آيا غرب ايران را به اين روز سياه نشانده است يا حاکمان کشور که از بدو قدرت گيری به توسعه طلبی و صدور انقلاب اسلامی روی آوردند؟
اين در حاليست که صدور انقلاب اسلامی بطور يک بند مهم در قانون اساسی جمهوری اسلامی آورده شده است و تمکين از آن به يک فرضيه الهی و شرعی تبديل گرديده است.
در مقدمه ی قانون اساسی چنين می خوانيم؛
«قانون اساسی با توجه به محتوای انقلاب اسلامی ايران که حرکتی برای پيروزی مستضعفين بر مستکبرين بود، زمينه ی تداوم اين انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم می کند، بويژه در گسترش روابط بين المللی با ديگر جنبش های اسلامی و مردمی می کوشد تا راه تشکيل امت واحد جهانی را هموار کند. (ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام يابد.»
قانون اساسی حتی در بيان وظايف و فلسفه وجودی نيرو های نظامی کاملاً از ديد مکتبی نگاه می کند. در قسمتی ديگر در مقدمه ی قانون اساسی آمده است:
«نه تنها سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی حفظ و حراست از مرزها بلکه بار رسالت مکتبی يعنی جهاد در راه خدا و مبارزه در راه گسترش حاکميت قانون خدا در جهان را نيز عهده دار خواهند بود و اعدوا ما استطعتم من قوه و من روابط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرين... منهم.»
اين که چرا در مقدمه ی قانون اساسی به صراحت از جهاد در راه خدا و گسترش حاکميت قانون خدا به وسيله ی قوای مسلح سخن به ميان آمده است، ولی به عنوان يکی از اصول قانون اساسی، اين که دولت يا نهادی را موظف به انجام اين امر کند، نيامده است، شايد به دليل تفکيکی است که در انديشه ی سياسی شيعه بين جهاد ابتدايی و جهاد دفاعی وجود دارد.
روحالله خمينی معتقد به صدور انقلاب اسلامی به ديگر ملل بود و در نخستين سالگرد پيروزی انقلاب اسلامی (۲۲ بهمن ۱۳۵۸) اظهار داشت:
ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنيم چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ « لا اله الا الله و محمد رسول الله » بر تمام جهان طنين نيفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان عليه مستکبران هست، ما هستيم.
ما بايد به شدت هرچه بيشتر انقلاب خود را به جهان صادر کنيم و اين طرز فکر را که قادر به صدور انقلاب نيستيم، کنار بگذاريم؛…البته اين که میگوييم انقلاب ما به همه جا صادر بشود، اين معنی غلط را از آن برداشت نکنند که ما میخواهيم کشورگشايی کنيم. همه کشورها بايد در محل خودشان باشند. ما میخواهيم اين چيزی که در ايران واقع شد و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و [نجات] دادند، دست آنها را از مخازن کوتاه کردند، اين در همه ملتها و در همه دولتها انجام بشود. معنی صدور انقلاب اين است که همه ملتها و همه دولتها بيدار شوند و خودشان را از اين گرفتاری نجات بدهند.
۵ ماه قبل از حمله صدام به ايران (۳۰ فروردين ۱۳۵۹ دراوج بحران گروگان گيری کارمندان سفارت آمريکا ) تيتربزرگ عنوان اصلی روزنامه کيهان (به مديريت حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمی و شمس الواعظين)با اين مضمون به چاپ رسيد : . امام ارتش عراق را به قيام دعوت کرد.پس دخالت های مستمر جمهوری اسلامی در مسائل داخلی عراق ، جنگی آغاز گرديد که صدها ميليارد دلار خسارت مادی و صدها هزار کشته و زخمی بر جای گذاشت.
جنگ هشتساله، از شهريور ۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷ ميان نيروهای مسلح دو کشور ايران وعراق جريان داشت. جنگ ۸ساله عراق و ايران يکی از فاجعههای تاريخ بشری درقرن بيستم، و پس از جنگ ويتنام و بالاتر از جنگ جهانی اول، دومين جنگ طولانی قرن بيستم بودهاست.
ضرورت قاطعيت عليه رژيم اسلامی ايران ايجاب می کند که بايد از تحريمهای شديد عليه رژيم ايران حمايت کرد، بايد جنبش دموکراسی خواهی مردم ايران را مورد پشتيبانی قرار داد و بايد از هرگونه سياست مماشات با رژيم ايران را کنار گذاشت.