جمعه 7 بهمن 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
7 دی» اطلاعيه حزب توده ايران در باره وقايع روز يکشنبه
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سیاه سیاه، سفید سفید، یا خاکستری؟ خدمت یا خیانت؟ نگاهی به تاریخچه و عملکرد حزب توده ایران، شهروز تابنده

toudeh.jpg
این روزها بازار انتقاد و حمله به حزب توده ایران در نشریات اپوزیسیون و از جمله در وبسایت بی بی سی فارسی داغ است و البته از حزب توده ایران نیز کمتر اثری در جایی هست که در خور اعتنا باشد. بخش مهمی از تاریخ قرن بیستم را جنبش های کارگری رقم زده اند و بخش مهمی از تاریخ کشور ما طی سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۱ با تاریخ حزب توده ایران رقم خورده است. بررسی واقع بینانه تاریخ و عملکرد حزب توده ایران به سود جنبش سیاسی اجتماعی جاری مردم ایران است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

مقدمه

اگر چه به نظر نگارنده این نوشته با از هم گسستن حاکمیت احزاب اقتدارگرای کمونیست در اتحاد شوروی در دهه هشتم قرن بیستم برخلاف تصور بسیاری از تحلیلگران سیاسی عصر حکومت های اقتدارگرا و ایدئولوژیک اندک اندک رو به افول گزارده است با این همه اندیشه عدالت خواهی و برابری طلبی همواره در راستای تحقق ترقی و سعادت اجتماعی برای اکثریت جامعه بشری به عنوان یک هدف و ایده آل به قوت خود باقی است و تردیدی نیست که طرفداران ایدئولوژی مارکسیستی نیز از هم اکنون و در آینده خواهند کوشید در راستای ایده آل های برابری طلبانه و عدالت خواهانه خود در مبانی نظری کلاسیک مارکسیسم متناسب با واقعیت های مشهود سیاسی و اجتماعی جهان کنونی تجدید نظر نمایند و بالطبع حیات سیاسی حزب توده ایران به مثابه یک حزب صاحب ایدئولوژی مارکسیستی که با پذیرش دیکتاتوری پرولتاریا خود را در سلک طرفداران حکومت اقتدارگرایانه احزاب کمونیست قرار داده است در گرو تبیین و ارائه تحلیل جدید از شرایط و چگونگی ایفای نقش احزاب کمونیست در حکومت های مبتنی بر آرای عمومی و دموکراسی در قرن بیست و یکم خواهد بود . بدیهی است حزب توده ایران نیز به مانند سایر احزاب کمونیست نیازمند ارائه تبیین جدید شرایط جهانی موجود و آرایش و تناسب نیروهای سیاسی حکومت ها و ارائه تحلیل و طرح و برنامه سیاسی داخلی و بین المللی در شرایط جدید است .

نگاهی اجمالی به عملکرد حزب توده ایران

تحلیلگران سیاسی در ایران غالبا هنگامی که به بررسی و تحلیل عملکرد حزب توده ایران می نگرند یا آن را سیاه سیاه و مالامال از آسیب وارد کردن به منافع کشور و مردم به حساب آورده و در مجموعه عملکرد این حزب جز ضربه زدن به منافع کشور خیانت به آرمانها و منافع مردم چیز دیگری نمی بینند و یا سابقه و عملکرد حزب را آنقدر درخشان میدانند و کارنامه اش را آنقدر سپید می شمرند که هرگز کوچکترین نقطه سیاهی در گذشته و عملکرد حزب قائل نیستند . هنگامی که با دقت بیشتری به موقعیت اجتماعی و سیاسی این دو گروه نگریسته شود . ملاحظه می شود که گروه اول اغلب از دشمنان قسم خورده و استراتژیک حزب توده و کشور اتحاد شوروی سابق بوده اند که به طور کامل چشم خود را به روی هرگونه نقطه قوت و عملکرد حزب توده یا اتحاد شوروی در ارتباط با کشور خود بسته اند و گروه دوم نیز متحدین و طرفداران همیشگی کمونیسم نوع اتحاد شوروی هستند که چشم خود را به روی کلیه نقاط ضعف این حزب بسته اند .

با وجودی که هفتادسال از بنیان‌گذاری حزب توده ایران می‌گذرد اما با توجه به اوضاع و احوال بین المللی و اتفاقاتی که در طول سی سال گذشته پس از سرکوب شدید و تا حد فروپاشی حزب در ایران و همچنین تحولاتی که پس از سرکوب حزب در اتحاد شوروی و اروپای شرقی روی داده است بسیاری از صاحب نظران و تحلیلگران سیاسی بر این اعتقادند که در حال حاضر این حزب دیگر نمی تواند در صحنۀ سیاست ایران نقش مهم و حائز اهمیتی بازی‌کند ؛ با وجود همه اینها یادآوری و باز بینی تاریخ حزب توده ایران برای سود بردن از تجارب حاصل از فعالیت های آن برای ایجاد هر گونه تشکیلات سیاسی که قادر باشد مانند حزب توده ایران در سازماندهی مردم موفق عمل کند برای ایران و هر ایرانی بسیار حائز اهمیت است . زیرا در طول مهمترین تحولاتی که کشور ما در طول حیات این حزب از سر گذرانده است . یکی از مهمترین تجربه های موفق سازماندهی تشکیلات سیاسی فراگیر و موثر در کشور ما مربوط به تجربه فعالیت های حزب توده ایران است که در دو دوره زمانی متفاوت از فعالیت این حزب بر جای مانده است . این که آیا حزب توده ایران مجددا موفق به تدوین طرح و برنامه سیاسی و سازماندهی فعالیت های خود در ایران خواهد شد . بحث دیگری است که نگارنده نه اطلاعی از وضعیت موجود آن دارد و نه ارتباطی با بحث حاضر دارد .

ناگفته نباید گذاشت که به غیر از حزب توده احزاب سیاسی و تشکیلات های دیگری نظیر جبهه ملی ایران ( بر پایه ائتلاف چند حزب سیاسی ملی گرا ) ، فدائیان اسلام ، نهضت آزادی ایران ، کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور ، حزب پان ایرانیست ، حزب ملل اسلامی ، حزب ایران نوین ، حزب مردم ، سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان فدائیان خلق ایران ، حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت ایران اسلامی و برخی احزاب دیگر که نام آنها در این نوشته از قلم افتاده است هر یک در کشور ما دارای تجاربی هستند که به سهم خود در مقاطعی تجاربی میان مدت و یا کوتاه مدت و نیم بند از فعالیت های سامانی سیاسی و حزبی یا سیاسی نظامی ( به بیان امروز تروریستی) به منصه ظهور رسانده اند . اما با این همه حزب توده ایران تنها حزب سیاسی کشور است که در طول مدتی طولانی ضمن حفظ ادامه کاری خود در مقاطع مشخصی قادر به سازماندهی فراگیر و گسترده آحاد مردم ایران حول منافع مشترک آنها بدون تکیه بر ابزار قدرت سیاسی و ثروت برآمده از آن بوده است . چنین موفقیتی در مقاطع مختلف به طور عمده متکی بر توانمندی ها و خلاقیت های سیاسی و تشکیلاتی آن بوده است و نه مبتنی بر عوامل دیگر . ناگفته نباید گذاشت که در کشور ما به دلیل فقدان دموکراسی سیاسی در طول سالیان متمادی تجربه ایجاد تشکیلات سیاسی تنها مربوط به مقاطع کوتاهی از تاریخ فعالیت احزاب در ایران را شامل میشود و در سایر مقاطع یا صرفا احزاب فرمایشی حکومتی فعالیت داشته اند و یا اساسا فعالیت احزاب ممنوع و متوقف بوده است . با این همه در همان مقاطع کوتاه مورد اشاره حزب توده از طریق سازمان دادن حرکت های چشمگیر سیاسی و صنفی توده مردم و انجام گسترده ترین تبلیغ ها و ترویج برنامه های سیاسی قادر شده است که نقش جدی در روند حوادث و تحولات کشور بازی کند . راستی چرا چنین است ؟ چرا حزب توده با وجودی که در هر مرحله از فعالیت های خود علیرغم اینکه در نهایت با سرکوب و شکست سنگین روبرو گردیده است باز هم موفقترین حزب سیاسی کشور در امر سازماندهی فعالیت های صنفی و سیاسی به حساب می آید . همین موفقیت نسبی حزب در حین فعالیت در جامعه استبداد زده ایران است که موجب می شود مخالفان سرسخت این حزب که تعدادشان به نظر می رسد بسیار بیش از موافقان آن باشد ؛ تا کنون قادر نشده اند با اطلاق صفت های زشت سیاسی یا گفتن چند عبارت نظیر اینکه "حزب توده خائن است" و یا با صدور یک حکم نظیر اینکه "حزب توده دستگاه جاسوسی اتحاد شوروی در ایران" بوده است ، ، یا حتی با نگارش ده ها مقاله و کتاب براحتی کار حزب توده ایران را تمام کرده و به داستان فعالیت های حزب مزبور نقطه پایان بگذارند . راستی چرا در طول این همه سال با وجود وارد شدن ضربات کار آمد بر پیکر حزب توده و شکست های سنگینی که به این حزب تحمیل گردیده است مخالفان و دشمنان آن موفق نشده اند پروندۀ آن را برای همیشه مختومه نمایند ؟

به گمان نویسنده علت این امر را پیش از هر چیز میبایست در جوهر عدالت جویانه خط مشی و اهداف حزب از یک سو و عملکرد سیاسی این حزب جدا از تمام اشتباهات ریز و درشت حزب و حتی خیانت های پاره ای از عناصر رهبری آن در مقاطع مختلف تاریخ معاصر ایران از سوی دیگر جستجو نمود . حزبی که همانطور که اشاره شد دارای آنچنان قدرت و توانایی در سازماندهی اقشار و گروه های مختلف مردم ایران بوده است که توانسته آنها را حول مهمترین بخش از منافع صنفی – طبقات و اجتماعی شان با طرح واقع بینانه ترین برنامه ها و پلاتفرم واقع بینانه صنفی و سیاسی و اقتصادی گرد آورد و علیرغم تبلیغات گسترده مبنی بر ملحد و کافر بودن رهبران و اعضای آن بسیاری از مسلمانان و اقلیت های دینی با حفظ اعتقادات دینی خود به گرد آن جمع می شدند .

شایان ذکر است علیرغم اینکه از بدو تاسیس حزب توده ایران که پس از اشغال ایران ( توسط قوای متفقین و ورود نیروهای نظامی اتحاد شوروی و انگلستان و ایالات متحده ) اتفاق افتاد و نقش فعال و حمایت های همه جانبه دولت اتحاد جماهیر شوروی و کمینترن که در اصل تشکیلات این المللی کمونیستی تحت فرمان و کنترل همین دولت بود از حزب توده ایران قابل انکار نیست و شواهد بسیاری وجود دارد که نشان از جدیت و کوشش متقابل این حزب در تامین منافع کشور اتحاد شوروی در ایران داشته است . با این وجود نمی توان تاثیر و نقش جدی حزب توده ایران را در به پیش راندن سیر تحولات اجتماعی و سیاسی در جهت ترقی اجتماعی جامعه ایران کتمان نمود . ایجاد تشکل های صنفی کارگری و سازماندهی اتحادیه های کارگران و دهقانان ؛ متشکل کردن زنان طبقه متوسط شهری و بعضا زنان کارگر سازمان دهی و شکل تشکیلاتی بخشیدن به جامعه دانشجویی و دانش آموزی و هدایت این اتحادیه ها در جهت کسب منافع صنفی و سیاسی اعضای تحت پوشش آنها یکی از بارز ترین اقدامات حزب قبل از کودتای 28 مرداد است.

از دیگر نقاط برجسته در بررسی عملکرد حزب توده ایران نقش این حزب و عملکرد آن پس از تحقق انقلاب 57 مردم ایران است . با وجودی که حزب توده بدلیل اشتباهات فاحش کادر رهبری و تبعیت بیچون و چرای رهبران آن از دولت شوروی و چشمداشتی که دولت مزبور از طریق روابط اقتصادی خود با کشور نفت خیز ایران با حکومت محمد رضا شاه داشت و عملا در طول سال های پس از کودتای 28 مرداد هیچگونه حضور قابل اهمیتی در جنبش سیاسی و اجتماعی کشور نداشت و بنا به اظهار دبیر اول حزب آن تعداد هوا داران فعال سیاسی و کادرهای فعال آن در آستانه 22 بهمن 57 به بیش از پنجاه نفر نمی رسید اما به محض سقوط حکومت شاه این حزب با استفاده از تجارب حائز اهمیت جنبش بین المللی کمونیستی و تجارب گروهی از رهبران خود نظیر نورالدین کیانوری و افسران توده ای آزاد شده از زندان پهلوی تلاش های گروهی از کادرهای جوان خود نظیر رحمان هاتفی و تعدادی از کادرهای دیگر که از تشکیلات فدائیان خلق به حزب مزبور پیوسته بودند با سرعت و به ترتیبی خیره کننده به کار سازماندهی مجدد تشکیلات سیاسی خود پرداختند و همزمان با راه اندازی روزنامه مردم و نشریات عدیده دیگر در مقیاس سراسر ایران علیرغم به فعالیت پرداخته و به سرعت تبدیل به مهمترین جریان اسکولار و در عین حال چپ در جامعه ایران تبدیل شدند به طوری که تنها در جریان دو سال اول فعالیت خود در دوران پس از انقلاب اسلامی موفق به جذب اکثر افراد جنبش چپ ایران و همراه نمودن بسیاری از فعالین سیاسی نوگرای مسلمان جامعه ایران با سیاست ها و تحلیل های خود شدند . قدرت تبلیغات و نفوذ کلام حزب توده به قدری چشمگیر بود که به سرعت منجر به منزوی شدن آقای مهندس بازرگان و طرفداران مشی لیبرالیسم سیاسی در ایران آن زمان گردید . تا جایی که روحانیت به قدرت رسیده از برکت انقلاب اسلامی همواره برای طرد نهضت آزادی از تمام رکن های قدرت در دولت و مجلس از ادبیات سیاسی حزب توده ایران استفاده می کرد و موضع گیری های جناح رادیکال روحانیت در حکومت ایران نظیر شخص آیت الله خمینی و آیت الله موسوی خویینی ها به مواضع سیاسی ضد سرمایه داری و ضد غربی این حزب بسیار نزدیک مینمود . همین نزدیکی مواضع بود که موجب شده بود مخالفان حکومت انقلابی در ایران اغلب بر این باور باشند که بسیاری از روحانیون حکومت در ایران با حزب توده ایران و از طریق آن حزب با کشور اتحاد شوروی دارای وحدت ارگانیک هستند و البته معلوم هم نیست که اگر اتحاد شوروی اقدام به مداخله گسترده نظامی در افغانستان نکرده بود ؛ آیا روابط حکومت اسلامی و انقلابی ممکن بود به مرحله اتحاد استراتژیک میان دو کشور برسد یا خیر ؟ اتفاقی که به گمان دبیر اول حزب توده ایران یکی از عوامل اصلی تشدید بدبینی جناح روحانیت انقلابی حاکم در ایران نسبت به حزب توده ایران گردید . بدیهی است جناح محافظه کار روحانیت حاکم در ایران از همان اول به شدت مخالف با هر گونه نزدیکی میان جمهوری اسلامی و اتحاد شوروی بود و از همان ابتدا به دنبال راه و مستمسکی برای سرکوب حزب توده ایران به عنوان عامل اشاعه نظریات الحادی و کفر ورزی این حزب کمونیست ایرانی که در عین حال مزدور ابرقدرت شرق به شمار می آمد بود و سرانجام این فرصت را زمانی به دست آورد که دبیر وقت سفارت شوروی در تهران در اوایل سال 1361 به کشور انگلستان پناهنده شد و پس از دریافت اطلاعات واقعی و غیرواقعی از دبیر سفارت شوروی در تهران از روابط میان رهبران حزب توده ایران و سفارت و دولت اتحاد شوروی که از طریق منابع دولت انگلستان در اختیار حکومت ایران قرار گرفته بود . اوضاع حزب توده در ایران به وخامت گرایید زیرا گزارشات دریافتی از دیپلمات سابق شوروی به اندازه کافی رهبران این حزب را در مظان اتهام سنگین جاسوسی قرار می داد و با سرکوب سنگین حزب توده ایران در اواخر سال 1362 شمسی یکبار دیگر حزب توده ایران تا آستانه فروپاشی پیش رفت . اما همانطور که همه می دانیم امروزه بسیاری از کنشگران سیاسی واقع بین جامعه ایران از میان افرادی برخاسته اند که دورانی از عمر خود را به فعالیت موثر در راه آرمانهای این حزب سپری کرده اند و البته امروز با دیدن واقعیت "سوسیالیسم واقعا موجود" و فروپاشی اتحاد شوروی سوسیالیستی و متحدین اروپای شرقی آن کشور دیگر اعتقادی به فعالیت حزبی در راه آرمان های احزاب کمونیست جهان ندارند . با این همه تحقق عدالت اجتماعی و ترقی اجتماعی را هدف مشترک همه آحاد بشر می دانند . بی مناسبت نمی داند اشاره کند . نگارنده این سطور بیاد دارد که در دوران دانشجویی خود در سال های قبل از تحقق انقلاب اسلامی در کتاب زمینه جامعه شناسی تالیف"آگبرن و نیمکف " و ترجمه مرحوم امیرحسین آریانپور با مفهومی از دولت برخورد کرده بود که به آن نسبت دولت رفاه همگانی اطلاق شده بود و به عنوان نمونه برخی کشورهای اسکاندیناوی ذکر شده بود که از قضا روند تحولات جهانی به سویی است که تشکیل دولت های رفاه همگانی به طور تدریجی در حال گسترش هستند و حتی در کشوری نظیر ایالات متحده نیز بحث گسترش بیمه و خدمات تامین اجتماعی به یکی از مبرمترین مسایل روز مردم و حکومت آن کشور تبدیل شده است .

بگذریم پس از سرکوب شدید حزب توده ایران در سال 62 که با اتهام تدارک کودتا صورت گرفت . بار دیگر حضور حزب توده ایران در عرصه سیاسی کشور کمرنگ و کمرنگتر گردید . با این همه حضور گسترده توده ای ها در زندان نشان می داد اگر از حضور حزب در سطح جامعه خبری نیست با این همه زندان ها پر از افرادی است که به اتهام عضویت یا طرفداری از این حزب دستگیر محاکمه و محکوم شده اند . افرادی که بدون شک مهمترین بخش فعالیتشان در جهت حمایت از نظام جمهوری اسلامی و خط سیاسی که توده ای ها نیز آن را " خط امام " می نامند . سال ها بعد برخی از رهبران نظام سیاسی در ایران در خاطراتی که در باره سرکوب حزب مزبور منتشر ساختند در خاطرات خود تاکید نمودند که تدارک کودتا توسط حزب توده ایران دور از واقعیت بوده و تخلفات حزب و رهبران آن را ناچیز شمرده بودند . امروزه نیز حزب توده ایران در صحنه فعالیت و تحولات سیاسی کشور نقش مهمی ندارد . از دلایل کم اهمیت بودن نقش حزب توده ایران در مقطع بسیار و حساس کنونی تحولات سیاسی و اجتماعی کشور در قیاس با سال های پر التهاب قبل از کودتای 28 مرداد و یا در مقایسه با سال های آغازین انقلاب از یک طرف مربوط به فروپاشی اردوگاهی است که قبلا بر آن نام اردوگاه سوسیالیسم نهاده بودند و از طرف دیگر شکست سنگینی است که در اثر سرکوب سال 62 به حزب وارد شد که در نزد افکار عمومی باعث بدنامی حزب توده ایران گردید . تجربه ای که پس از سرکوب مرداد ماه سال 1332 نیز مشاهده شد .

به نقل از مقاله آقای محمد رضا نیکفر یاد آور میشود . گرچه ما ایرانی ها چون بسیاری از ملل جهان سومی دیگر عادت داریم که دائما برای جریانات سیاسی احکام مطلق مرگ یا زندگی ابدی صادر کنیم اما تردید نباید داشت که بسیاری از این احکام فقط به خاطر یک بعدی و یک جانبه نگری صادر میشوند . همانطور که به انقلاب ۱۳۵۷ همچون داوری نهایی تاریخ درباره سلسلۀ پهلوی نگریسته می‌شد و بسیاری از روشنفکران ایرانی حکومت پهلوی را مصداق سیاهی مطلق می پنداشتند روشنفکرانی که با اشتیاق، سخن عامیانۀ انداختن پروندۀ رضا شاه و محمدرضا شاه به زباله‌دانی تاریخ را تکرار می‌کردند، اما اینک دریافته‌اند که باید به آن پرونده رجوع کنند، آن را بازبخوانند و دربارۀ حکم‌های صادر شده تجدید نظر کرده و نقاط قوت را هم ببینند و نقاط ضعف را از زوایای مختلف تحلیل کنند . نخستین درسی که باید از این تجربه ها بگیریم این است که دیگر تصور نکنیم تاریخ جایی به نام "زباله‌دانی" دارد که می‌توان اراده کرد و چیزهایی را در آن افکند و برای همیشه از دست آنها خلاصی یافت. بدون شک از تجربه های تلخ تاریخی میتوان به نتایج مفیدی رسید که هم به درد همه ایرانیانی خواهد خورد که ایران را از آن همه ایرانیان میدانند و هم به کار همه ابنا شریف بشر خواهد آمد .


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016