جمعه 5 اسفند 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نسل تازه خبر نویسان در رسانه‌های دولتی و شبه دولتی، مجید محمدی

مجيد محمدی
انتظار رهبر نظام از رسانه‌ها همان کاری است که بسیجیان در خیابان‌ها با معترضان می کنند... بازار آشفته نثر رسانه‌های دولتی ناشی از عدم شایستگی همزمان مقامات و روزنامه نویسان است... نسلی که امروز در رسانه‌های دولتی و شبه دولتی و روابط عمومی‌ها کار می‌کند همواره باید میان خود و این اندیشه که افراد دارای حق و حقوقی هستند فاصله می‌انداخته تا بتواند در محیط‌های دولتی کار داشته باشد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ویژه خبرنامه گویا


نسل تازه‌ی خبرنگاران و نویسندگان مطبوعاتی و کارکنان روابط عمومی‌ها که در دهه‌ی هشتاد در رسانه‌های دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی و دستگاه‌های دولتی به کار گرفته شده‌اند دارای پنج مشخصه‌اند:

1) اکثرا زیر 35 سال دارند و به همین دلیل در نظام آموزشی جمهوری اسلامی با همه‌ی کاستی‌هایش به مدرسه رفته و اکثرا گامی نیز فراتر از آموزش رسمی ننهاده اند؛ بسیاری از روزنامه نویسان به کار گرفته شده در نشریات دولتی از اعضای سابق بسیج و فرزندان قوم و خویشان مقامات اقتدارگرای جمهوی اسلامی هستند که برخی از آنها حتی موفق به اخذ دیپلم خود نشده‌اند و از سواد حداقل فارسی در حد بچه‌های کلاس سوم راهنمایی برخوردار نیستند؛

2) در استخدام از عدم گرایش انتقادی آنها به روندها و تحولات جامعه اطمینان حاصل شده است (حتی در سطح غلط گیر و ویراستار به افراد متخصص و تحصیل کرده و آشنا با ادبیات فارسی اطمینان نداشته‌اند تا آنها را به کار گیرند)؛

3) مدیران و سر دبیران به کار گرفته شده عمدتا از خویشاوندان مقامات دولتی و عناصر سابقا بسیجی هستند که نتوانسته‌اند موفقیتی در تحصیلات خود داشته باشند یا شغل دولتی کسب کنند؛ انتخاب بسیجیان با این هدف صورت می گیرد که رسانه‌های دولتی و شبه دولتی رویکردی تهاجمی پیدا کنند. انتظار رهبری نظام از رسانه‌ها همان کاری است که بسیجیان در خیابان‌ها با معترضان می کنند. علی خامنه‌ای می خواهد خبرگزاری رسمی جمهوی اسلامی "دست بزن نظام در عرصه اطلاع رسانی بین المللی شود." (ایرنا گزک به دست رسانه‌های خارجی داد، تابناک، 19 اردیبهشت 1390)

4) خود سانسوری در سطوح پایینی آنها به خوبی درونی شده و اخبار و اطلاعاتی را که با سیاست‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی نظام نمی خواند اصولا عرضه نمی کنند تا با مشکلی برخورد نکنند؛ و

5) به روزنامه نگاری و خبرنگاری و فعالیت رسانه‌ای صرفا به صورت پله‌ای برای بالا رفتن در مدارج دولتی نگاه می کنند و دلبسته و شیفته‌ی این شغل نیستند تا ملزومات آن را به خوبی درک کرده و به دست آورند. به همین لحاظ برخی از آنها که در رسانه‌ها شناخته می شوند به کادر مدیران کشور می پیوندند.

پنج مشخصه‌ی فوق در کار نویسندگی و تنظیم خبر آنان تاثیر مستقیمی نهاده است. این تاثیرات را در پنج مقوله می توان طبقه بندی کرد:

1) عدم درک بسیار ساده از منطق و درک عمومی در حد ضرب و تقسیم ساده؛

2) اغلاط املایی فاحش که نشان دهنده‌ی سطح آموزش زبان فارسی و عربی در مدارس ایران و سطح تحصیلات نیروهای به کار گرفته شده است؛

3) اغلاط انشایی در حدی که نوشته‌ها با نثر بسیار ساده‌ی زبان فارسی فاصله‌ی بسیار دارد؛

4) استفاده از زبان مرسوم کوچه و بازاری (بعضا رایج در میان اراذل و اوباش) که با نثر سنگین و نوشتاری فارسی بیگانه است؛ و

5) عدم توجه ابتدایی به اخلاق و قواعد حرفه‌ای روزنامه نگاری و نویسندگی مثل ذکر منبع در نقل قول‌ها، پرهیز از سرقت علمی و ادبی و رعایت حقوق عادی شهروندان.

منطق یا دو دو تا چهارتا

عبارتی که می آید سطح درک عمومی نویسندگان رسانه‌های دولتی را حکایت می کند: "در اين جلسه كه حدود يكساعت به طول انجاميد 5 نماينده هر كدام به مدت نيم ساعت دغدغه‌ها و نگراني‌ها و همچنين سوالات خود را در زمينه اجراي قانون هدفمندسازي يارانه ها مطرح كردند... وزير اقتصاد نيز به مدت نيم ساعت در اين جلسه به سوالات نمايندگان پاسخ داد." (جام جم آنلاین، 1 دی 1389) بنا به گزارش این خبر افراد حاضر روی هم رفته سه ساعت سخن گفته‌اند اما جلسه یک ساعت طول کشیده است. نویسنده نمی دانسته قید "هر کدام" را کجای متن استفاده کند.

اغلاط املایی

با خواندن پایگاه‌های اینترنتی و روزنامه‌های دولتی و شبه دولتی روزانه می توان دهها غلط املایی را مشاهده کرد. برای آشنایی با نوع این اغلاط صرفا چند نمونه را از خروارها غلط املایی می آورم:

-"معزل سربازي براي آقايان" (الف، 1 دی 1389) [درست آن معضل است]

-"فارق از این که هر کسی بر اساس چه عقیده‌ای به این طرح رای منفی یا مثبت داده است اما اصل ماجرا که توسط صداو سیما ایجاد شد جای سوال جدی دارد" (تابناک، 11 دی 1389) [درست آن فارغ است]

-"سفیر جدید جمهوری اسلامی در نیکاراگوئه پیش از عظیمت به این کشور" (فارس، 31 خرداد 1389) [درست آن عزیمت است]

-"درگذشت خادم خستگی‌ناپذیر عرصه‌های خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی، مرحوم مغفور علی کردان، مایه «تعلم» و تاثر فراوان گردید. (پیام هیات دولت ایران در پایگاه رسمی ریاست جمهوری برای درگذشت علی کردان) [درست آن تالم است]

-"همیشه موجب نگرانی و سوء زن مابین این اداره و پلیس" (نامه‌ی وزارت راه و ترابری، 7 دی 1387) [درست آن سوء ظن است]

-"بعد از دانشگاه تهران این بار به سراق دانشجویان..." (فارس، 17 اردیبهشت 1389) [درست آن سراغ است]

-"در سياست تعامل چكش و چماق وجود دارد اما در گزينه اغناء خبري از اين دو گزينه نيست كه دولت اوباما گزينه تعامل را پيش روي خود قرار داد." (حسین طائب، فارس، 11 اسفند 1389) [درست آن اقناع خبری است]

-"کریمی، حدادیان و منصور ارزی در بیت رهبری" (عنوان یک خبر در الف، 27 خرداد 1390) [درست آن ارضی است؛ این اشتباه در متن خبر هم تکرار شده است]

-"اتلاق یک دوره نمایندگی به کمتر از چهار سال، تبعیض ناروا و مغایر با بند 9 اصل 3 قانون اساسی است." (الف، 27 تیر 1390) [درست آن اطلاق است؛ این اشتباه چند بار در متن تکرار شده است]

- "جاده های مواسلاتی" (کیهان، 20 مرداد 1390) (درست آن مواصلاتی است]

- " يك آمريكايي مضنون دستگير شد" (جهان نیوز، الف، فارس نیوز، 29 شهریور 1390) [درست آن مظنون است؛ جالب آنجاست که این سایت‌ها بدون توجه به اغلاط مطالب را نسخه برداری می کنند]

- "چرا با چنین حرف‌های ناثوابی افکار عمومی را مشوش می‌کنند." (الف، 15 مهر 1390) [درست آن "صواب" است]

- "از هم اکنون ونزوئلا محیای پذیرایی از محمود احمدی نژاد است." (مهر، 12 دی 1390) [درست آن "مهیا"ست]

اغلاط انشایی

چند نمونه که فراتر از غلط تایپی است:

"سیستان و بلوچستان را لرزید." (الف، 12 دی 1389) ["را" اضافه است]

"مدال پژوهشگران قرار نبود از طلا باشند" (تابناک، 26 دی 1389) [عدم تطابق موضوع و فعل]

"با چه ضرورتی دارد که فوتبال در سينماها پخش شود" (ايلنا، 3 بهمن 1389) [با و که اضافی اند: فوتبال در سینما پخش نمی شود، نشان داده می شود]

"هفته پرحادثه صنعت خودرویی کشور" (الف، 8 بهمن 1389) [ی در انتهای خودرویی اضافه است]

"حضور ده ها هزاران نفر دانشجويان و مردم انقلابي در تشييع جنازه شهيد صانع ژاله" (الف، 28 بهمن 1389) ["ان" در انتهای هزاران اضافی است؛ در زبان فارسی عدد و معدود از حیث مفرد و جکع انطباق ندارند]

"قذافی 84 معترض را قتل و عام کرد" (الف، 30 بهمن 1389) ["و" میان قتل و عام زیادی است]
"12 هزار ايراني قرباني تروريست شدند" (تابناک، 12 اسفند 1389) [تروریسم درست است]
"مکانیزم فروش نفت ایران کامل تغییر می‌کند" (الف، 17 اسفند 1389) [کاملا درست است؛ جمله قید می خواهد نه صفت]

"مافیای فوتبال سرنگون می شوند؟" (تابناک، 21 اسفند، 1389) [مافیا مفرد است و فعل نیز باید مفرد باشد]
"حنجره صدام را پس از اعدامش دزدیده شده است" (الف، 24 فروردین 1390) ["را" اضافه است]

"پژوهشگرایرانی، داروی ضد از سرماخوردگی ساخت" (الف، 5 اردیبهشت 1390) ["از" اضافه است]

"موازین شرعی را در دفن بن لادن رعایت شد" (الف، 13 اردیبهشت 1390) ["را" اضافه است]

"ارتش ایران نفتكش اماراتي را نجات دادند" (الف، 17 اردیبهشت 1390) [فعل جمله باید مفرد باشد و نه جمع]

"هفته جاری برخی رسانه‌ها خبر از تشکیل معاونت جدید حفاظت اطلاعات در ریاست جمهوری دادند. گرچه این خبر دیرهنگام و پس از گذشت چند روز تکذیب شد اما خبرها حکایت از صحت و سقم آن دارند" (جهان نیوز، 27 مرداد 1390) [از بقیه‌ی متن بر می آید که نویسنده "صحت و سقم" را به معنی "صحت" گرفته است]

"ورود 30 زائران ایران به سرزمین وحی" (الف، 24 اردیبهشت 1390) [عدد زائران هرچه باشد موضوع یک رقم در فارسی باید مفرد باشد یعنی درست آن "30 زائر" است. البته در متن خبر آمده 30 هزار و در تیتر آن 30]

"دو ایستگاه‌های مترو تهران آماده بهره‌برداری" (الف، 27 مهر 1390) [همان مشکل جمله‌ قبل؛ درست آن "دو ایستگاه" است]

"داشتن یک مجلس قوی لزومه نظام پارلماني" (تابناک، 7 آبان 1390) [کلمه‌ی "لزوم" با کسره به کلمه‌ی بعدی متصل می شود. نویسنده تصور کرده هرجا صدای کسره آمد یک ه هم باید وجود داشته باشد]

"به دليل دو عوارض دارويي ديكلوفناك اين دارو از سطح داروخانه ها جمع آوري شد و عرضه آن ممنوع است" (تابناک، 6 بهمن 1390) [همان مشکل عدم تطابق میان عدد و معدود از حیث مفرد و جمع تطابق. باید گفته می شد "دو عارضه"]

ادبیات کوچه بازاری

نسل تازه‌ی خبرنگاران و روزنامه نگاران رسانه‌های دولتی با ادبیات و نثر بلیغ فارسی آشنایی ندارند. از این جهت اخبار را با ادبیات کوچه بازاری عرضه می کنند: "بولیوی بی خیال هدفمندی یارانه سوخت شد" (تابناک، 13 دی 1389) این نوع ادبیات هیچگاه در رسانه‌های دولتی آگاهانه و برای جذب مخاطب کم سواد انتخاب نشده است چون اگر چنین بود باید ادبیات سلیس و روان و پخته نیز در کنار آنها مشاهده می شد که واقعیت چنین نیست. حوزه‌ای که رسانه‌های دولتی از آن جذب نیرو می کنند (اقوام و آشنایان مدیران، نیروهای بسیجی و عوامل سابقا اطلاعاتی) ظرفیت پرورش نویسندگانی با حداقل شرایط را ندارد.

همکاری مقامات و رسانه‌های دولتی

بازار آشفته‌ی نثر رسانه‌های دولتی ناشی از عدم شایستگی همزمان مقامات و روزنامه نویسان است. مقام دولتی‌ای که سوادی در حد دیپلم ردی دارد و با تقلب دکترا گرفته و دیگران با پول باد آورده برایش کتاب نوشته‌اند طبعا در پنج جمله مشکلات بیانی و زبانی خود را آشکار می کند. روزنامه نویس خبره می تواند این خطاها را پنهان کند اما اگر روزنامه نویس هم در حد همین مقام دولتی باشد ادبیات رسانه‌ای به واسطه‌ی داد و ستد متقابل این دو به حد فاجعه می رسد. وقتی روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون و پایگاه‌های خبری اینترنتی بولتن تبلیغاتی مقامات دولتی باشند مشکلات و کاستی‌های این مقامات را نیز (از جمله در ادبیات) ظاهر می کنند.

حقوق مولفان و مصنفان

نسلی که امروز در رسانه‌های دولتی و شبه دولتی و روابط عمومی‌ها کار می کند همواره باید میان خود و این اندیشه که افراد دارای حق و حقوقی هستند فاصله می انداخته تا بتواند در محیط‌های دولتی کار داشته باشد. از این جهت حقوق مولفان و مصنفان برای این نسل بیگانه است. به همین دلیل سرقت از آثار دیگران (نمونه‌ی اخیر آن در خبر کیهان در باره‌ی برآورد سازمان‌های اطلاعاتی آمريکا از برنامه هسته‌ای، 27 دی 1389، که عمده‌ی آن بدون ذکر منبع از سایت رادیو فردا برداشته شده بود) و ناسزا گفتن به دیگران بدون امکان پاسخگویی آنها در این رسانه‌ها رواج دارد. رسانه‌های دولتی که توسط این نسل اداره می شوند بدون کسب اجازه از مولفان به انتشار آثار آنها می پردازند و حق الزحمه‌ای نیز برای بسیاری از مطالبی که از رسانه‌های دیگر عینا کپی می کنند نمی پردازند.

همان طور که مطالب اکثر سایت‌ها و روزنامه‌های دولتی هویت ندارند (معلوم نیست نویسنده‌ی آنها کیست) نویسندگان مربوطه عادت می کنند نوشته‌های دیگران را نیز بدون صاحب و بی هویت بدانند و نسخه برداری از آنها بدون ذکر منبع را امری عادی و طبیعی تلقی کنند.

اغلاط محتوایی

بسیاری از اعضای نسل تازه از فقدان اطلاعات پایه نیز رنج می برد. به عنوان مثال یکی از تحلیلگران سایت الف در تحلیل رویدادهای جهان عرب از "پادشاه یمن" سخن می گوید ("حتی پادشاه یمن اجازه راهپیمایی به مردم می دهد"، محمد صادق کوشکی، 11 بهمن 1389)

فقدان اخلاق حرفه‌ای

کیهان از قول آسانژ می نویسد: "6 هزار سند محرمانه ويكي ليكس درباره رژيم صهيونيستي به زودي منتشر مي شود." (20 فروردین) مطلب آسانژ به گونه‌ای تحریف شده که گویی وی یکی از روزنامه نویسان کیهان است و همیشه از عبارت "رژیم صهیونیستی" به جای "اسرائیل" استفاده می کند.

***

مشکلات فوق اگر موردی و نادر بودند می شد آنها را به اشتباهات لپی یا تایپی نسبت داد اما رواج آنها نمایانگر مشکلات جدی در رسانه‌های دولتی و شبه دولتی است. فقدان آموزش رسانه‌ای نیروهای موجود، سرازیر کردن نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به رسانه‌ها، عد استخدام از میان دانش آوختگان رشته‌های روزنامه نگاری، زندانی کردن روزنامه نگاران حرفه‌ای و دشوار کردن شرایط برای فعالیت آنها (و مهاجرت به خارج کشور) به علاوه‌ی سانسور و خود سانسوری می توانند تا حدی این مشکلات را توضیح دهند اما مهم تر از آنها عدم رقابت در فضای رسانه‌ای است. در فضای غیر رقابتی هیچ انگیزه‌ای برای ارتقای کیفیت و کمیت نمی ماند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016