چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مذاکرات هسته‌ای؛ آغازی بی‌فرجام! سجاد نيک‌آيين

سجاد نيک‌آيين
روزنامه‌ها و وب‌سايت‌های منسوب به تيم احمدی‌نژاد از بازگشت تيم هاشمی رفسنجانی به مذاکرات هسته‌ای خبر داده‌اند. اين احتمال وجود دارد که رهبر جمهوری اسلامی، برای برهم زدن توافقات صورت گرفته در استانبول و عقب‌نشينی از آن، پس از خريد زمان کافی، تيم احمدی‌نژاد را روانه‌ی مذاکرات بغداد و يا مذاکرات بعد از آن نمايد، تا بار ديگر سياست کش‌دادن و تعليق بحران تداوم يابد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

مذاکرات هسته ای ايران وغرب برای چندمين بار به دور بعد کشيده شد. قرار است ايران وغرب ماراتون مذاکرات را اين بار دربغداد پی بگيرند. با اينکه دوطرف گفتگو درجريان مذاکرات استانبول از خود نرمشهايی را نشان دادند، اما همچنانکه قابل پيش بينی بود، هدف جمهوری اسلامی از اين گفتگوها فقط وفقط گفتگو است، گفتگويی برای خريد زمان بيشتر واحتمالاً مجاب کردن جامعۀ جهانی برای لغو تحريمهای اقتصادی و نفتی.

کنکاش درانگيزه های بازگشت ايران به ميز گفتگو ومذاکره می توان مبنای پيش بينی رفتار جمهوری اسلامی درمذاکرات پيش روی بغداد واحتمالاً رشته مذاکرات پيامد آن، باشد. نکته ای که پيش از پرداختن به اين موضوع بايد مورد توجه ودقت نظر قرار گيرد اينستکه که جمهوری اسلامی به دلايل مختلف تمايل چندانی به حل وفصل مناقشۀ اتمی ورسيدن به راه حلی پايدار برای جدال کش دار هسته ای ندارد. نکتۀ اصلی دراين رهيافت به سياست خارجی جمهوری اسلامی آنستکه نظام جمهوری اسلامی همواره سياست خارجی خود را برمبنای مقتضيات ونيازهای سياست داخلی تنظيم نموده ومی نمايد. سياست خارجی مستقل از سياست داخلی حاکميت جمهوری اسلامی تهيه وتنظيم نمی شود وبايدهای سياست داخلی نقش تعيين کننده ای در رويکردهای استراتژيک وحتی مقطعی نظام درزمينۀ سياست خارجی ايفا می کنند.

سنخ سياست داخلیِ مبتنی براستبداد و خشونت در نظام جمهوری اسلامی بگونه ای است که اولاً وجود بحران های خارجی و بين المللی بعنوان يکی از شريانهای اصلی تغذيه کننده ومایۀ تدوام اين فضا بشمار می آيد و ثانياً در بعد اقتصادی مهمترين عامل شکل گيری يک شبکۀ مافيايی اقتصادی- نظامی بعنوان ستون فقرات ساختار بشدت تماميت حاکم بوده است.

جمهوری اسلامی به غريزه ونيز به تجربه دريافته است که تثبيت وتدوام فضای استبدادی نيازمند زمينه سازی های سياسی برای برقراری اين فضا وهمچنين محلی برای تأمين هزينه های حفاظت وپاسداری ازآنست. سياست خارجی نقطۀ عزيمت مناسبی برای مشروع جلوه دادن سياستهای به غايت سرکوبگرانه داخلی بوده است. درسی وچند سال گذشته جمهوری اسلامی اين پروژه را به شکلی پيگير وبسيار حساب شده دنبال نموده است. درگير کردن کشور درمنازعات بصورت مستقيم از قبيل پروندۀ گروگان گيری کارکنان سفارت ايالات متحده درويا پروندۀ هسته ای وحتی بشکل غيرمستقيم از قبيل حمايت از گروههای تروريستی منطقه ای وفرامنطقه ای همچون حماس وحزب الله وغيره از مهمترين پرونده هايی هستند که جمهوری اسلامی از آغاز تأسيس تا کنون گشوده است ودرهر مقطع کشور را به رويارويی با جهان خارج کشانده است.

ناکارآمدی نظام درزمينه های مختلف اقتصادی واجتماعی نيز توسط دستگاههای تبليغاتی حاکميت همواره تحت الشعاع چالشها وبحران آفرينی های خارجی قرار گرفته اند وگره زدن نابسامانی های ناشی از ناکارآمدی وسوء مديريت با چالش های خارجی، ابزاری برای توجيه وتدوام وضعيت موجود ودرپاره ای موارد وخيم تر شدن آن بوده است . بيکاری سرسام آور، تورم فزاينده وانواع واقسام آسيب های اجتماعی موجود درکشور، کمبود امکانات درسطوح مختلف دراين سالها همه وهمه با شعار جنگ با "استکبار جهانی" توجيه شده ومسئولان اصلی وقوع وضعيت کنونی درپس اين بحرانها خود را ازپاسخگويی ومسئوليت پذيری مصون داشته اند.

پرکردن شکاف عميق وروزافزون موجود ميان مردم وحاکميت نيز درسالهای اخير ضرورتی دوچندان يافته است. ازاين منظر حاکميت بشدت علاقمند بوده است تا ازتمامی راهکارهای غير دموکراتيک سازگارا با سرشت استبدادی نظام موجود برای پرکردن اين شکاف بهره برداری کند. برجسته کردن مسألۀ هسته ای ودادن ابعاد ناسيوناليستی وملی به قضيه درراستای همين سياست بوده است. مطرح کردن مسألۀ فعاليت هسته ای بعنوان "خواستۀ مسلم ما (ايرانيان)"، درنظر نظام محور وحدتی است که حتی می توان از آن بعنوان ابزاری برای ايجاد شکاف درميان مخالفان نظام بهره جست، ضمن آنکه توده ها را نيز حول آن گرد آورد. اختلاف نظرهای موجود ميان جناح های گوناگون اپوزيسيون دربارۀ مسألۀ هسته ای درکنار فضای سازی رسانه های داخلی وتحريک احساسات عمومی درجهت حمايت از پروژۀ اتمی مسأله ای است که کام حاکمان تهران را بارها وبارها شيرين کرده است.

نکتۀ ديگری که درپيش بينی وضعيت آيندۀ مذاکرات هسته ای ايران واحتمال حل وفصل زودهنگام اين منازعه را بشدت کاهش می دهد، مسألۀ درگيری جناح های گوناگون قدرت درداخل کشور است. پرونده های سياست خارجی طی سالهای پس ازانقلاب درميان جناحهای درون حاکميت دست به دست گشته ورقابتهای اين جناحها حل وفصل پرونده های مختلف خارجی را بشدت دشوار کرده است. هريک از جناحهای درگير تمايل داشته ودارد تا امتياز سياسی حاصل از حل منازعه را مستقيماً به حساب خود واريز نمايد. دراين جهت هرگاه جناحی به حصول توافقی برسر يک مسألۀ خارجی نزديک می شده است، جناح رقيب تلاش کرده است تا به هرشکل ممکن از شکل گيری چنين توافقی جلوگيری بعمل آورد ودراين مسير نيز منافع ملی کشور مورد ملاحظه قرار نمی گرفته است.

علاوه براينها، اولويت يافتن پروندۀ هسته ای ايران طی سالهای اخير بصورت بسيار مؤثری درانحراف افکار عمومی داخلی وجهانی از پرونده های ديگر ايران همچون نقض گستردۀ حقوق بشر درداخل ونيز انجام عمليات تروريستی درخارج وقتل مخالفان ومنتقدان نظام اسلامی، عمل کرده واين پرونده های حساس را از دستورکار نهادهای بين المللی بطورکلی خارج ويا دست کم بسيار کمرنگ کرده است. شايد بتوان يکی از انگيزه های مهم جمهوری اسلامی ازپای فشاری برمسألۀ هسته ای را بهره برداری اينچنينی از اين پرونده دانست.

ازنگاه حاکميت مستقر درايران، پس از حل وفصل منازعۀ اتمی، غرب احتمالاً پروندۀ نقض حقوق بشر درايران وپرونده هايی ديگر را درراستای فشار برجمهوری اسلامی فعال نموده و از آن برای محدود نمودن توسعه طلبی های رژيم تهران بهره خواهد جست. معلق ماندن مناقشۀ اتمی اين امکان را به طرف ايرانی خواهد داد تا بازی را درزمين حريف وتنها برسر يک مسألۀ خاص ادامه دهد.

پرسش اينجاست که با اين همه، چرا جمهوری اسلامی درمذاکرات اخير استانبول چشم انداز اميدوارانه ای را دربرابر طرف غربی ترسيم کرده است؟

نخستين پاسخی که به اين پرسش می توان داد، آنستکه ايران واحتمالاً شرکای چينی وروسی، درتحليل نهايی خود شدت يافتن وگسترده تر شدن تحريمهای اقتصادی غرب برعليه ايران وهمچنين تحريم نفت ايران را زمينه سازی برای رسيدن بحران هسته ای به نقطۀ جوش خود وبروز يک درگيری نظامی ارزيابی نموده اند. ارسال سيگنالهای اميدبخش دراين شرايط زمينه های درگيری نظامی را محدود خواهد کرد.

جمهوری اسلامی عليرغم تمايل ذاتی به بحران آفرينی، تمايل ندارد که اين چالش همچون پروندۀ هسته ای عراق به نقطه ای بازگشت ناپذير رسيده وبه يک جنگ تمام عيار که احتمالاً به تغيير رژيم درتهران خواهد انجاميد نزديک شود. "يکسره شدن" وحل وفصل مسالمت آميز ويا خشونت بار بحران هردو درنهايت به زيان رژيم حاکم برايران خواهند بود. "معلق کردن" منازعه واتخاذ سياست کج دار ومريز راهبردهای نظام درطول اين منازعۀ ملال آور بوده اند. می توان گفت درشرايط کنونی ايران برای کاهش سرعت سقوط پروندۀ اتمی خود به ورطۀ جنگ، تصميم به بازگشت به مذاکرات هسته ای گرفته است.

پاسخ ديگر به پرسش مطرح شدۀ فوق آنستکه بازتاب عملی تحريمهای گستردۀ اقتصادی اعمال شده برعليه ايران وعدم امکان فروش نفت ازسوی ايران با توجه به اين تحريمها، درمجاب کردن طرف ايرانی به مذاکره بی تأثير نبوده است. اثرات ويرانگر تحريمها براقتصاد اساساً بيمار کشور، معضل ناکارآمدی نظام حاکم را دوچندان نموده است. تدوام درازمدت تحريمها احتمالاً آثار جانبی ديگری را نيز برای مسئولان کشور آشکار خواهد نمود، که براحتمال يک خيزش داخلی غيرمترقبه خواهد افزود. دراين تحليل تلاش درراستای کاهش فشارها، ونه برطرف نمودن کامل آنها از طريق حل وفصل مناقشه بسيار ضروری می نمايد.

نمازهای جمعه طی دوهفته گذشته را می توان شاهدی براين مدعا دانست. احمد جنتی٬ امام جمعه موقت تهران گفته است: «غرب بايد تحريم‌ها عليه جمهوری اسلامی ايران را لغو کند تا ملت ايران باور کند که آن‌ها نمی‌خواهند به دشمنی خود ادامه دهند.» جنتی تهديد کرده است: «پافشاری غرب بر تحريم‌ها موجب بی‌نتيجه ماندن مذاکرات خواهد شد.»

محمد سعيدی٬ امام جمعه قم هم اظهار کرده که کشور‌های غربی با لغو تحريم‌ها عليه ايران همانند تهران «حسن نيت» خود را نشان دهند.

محسن مجتهد شبستری٬ امام جمعه تبريز هم گفته است: «ملت ايران معتقد است تمام تحريم‌ها و قطعنامه‌های صادره در اين ارتباط {برنامه هسته‌ای} بايد شکسته و تجديد نظر شود.»

همچنين پرويز سروری٬ رئيس کميته امنيت کميسيون امنيت ملی مجلس اعلام کرد شرط جمهوری اسلامی برای ادامه مذاکرات ايران با گروه ۱+۵ در بغداد لغو تحريم‌های بين‌المللی عليه تهران است.

عامل مهم ديگری که دراين روزها ايران را به حرکت درجهت اتخاذ يک موضع نسبتاً نرمتر برای کاهش فشارهای سياسی تشويق می کند، فرصتی است که انقلابهای منطقه ای برای جمهوری اسلامی فراهم آورده است. صعود نيروهای اسلامگرا درکشورهای عربی منطقه، گسترش ارتباط با اين گروهها از طريق اتخاذ يک ديپلماسی فعال را به ضرورتی حياتی برای جمهوری اسلامی بدل کرده است. اجرايی شدن چنين سياستی در دراز مدت به ايران امکان آنرا خواهد داد تا با نفوذ دراين کشورها، آنها را به کانونهای بالقوۀ خطر برای غرب وايالات متحده بدل کند. اما عملی شدن اين سياست درگرو، کاهش فشارهای سياسی بين المللی عليه ايران است که ايران را ازدرگيری دردوجبهۀ ديپلماتيک دور کرده ودست حاکميت را برای تعميق پيوندهای استراتژيک با رژيمهای اسلامگرای نوظهور، گشاده خواهد داشت. کاهش فشارهای سياسی، يکی ديگر از عوامل تشويق کننده ايران برای بازگشت به مذاکرات است.

با اين همه وبا توجه به انگيزه هايی که پيش تر شرح آن رفت، سياست کلی نظام درحال حاضر خريد زمان برای به تأخير انداختن رويارويی تا سرحد امکان است. به نظر نمی رسد روند مثبتی که درمذاکرات استانبول بسياری را به دستيابی به توافق اميدوار کرده بود، درمذاکرات بغداد تدوام يابد ويا حداکثر حتی درصورت تدوام درمذاکرات بعدی به سرانجامی روشن والبته خوشايند برسد.

مجموعۀ اين مسأله درکنار اخبار منتشر شده دربارۀ نقش پررنگ تيم هاشمی رفسنجانی درمذاکرات استانبول، بر احتمال اينکه تيم احمدی نژاد درمذاکرات دور بعد کارشکنی کرده وبارديگر گفتگوها با بن بست روبرو شود، افزوده است. نشانه هايی از اين کارشکنی اين روزها در رسانه های نزديک به احمدی نژاد و انتقاد آنها از توافقات استانبول محسوس وملموس است.

روزنامه ها وبسايتهای منسوب به تيم احمدی نژاد، با نام بردن تلويحی از کسانی همچون حسن روحانی، حسين موسويان و محسن رضايی .حتی علی لاريجانی، از بازگشت تيم هاشمی رفسنجانی به مذاکرات هسته ای خبر داده اند و از معامله بر سر منافع ملی بعنوان خطری که از ناحیۀ اين تيم مذاکره کننده متوجه منافع ملی کشور است اظهار نگرانی کرده اند. اين احتمال وجود دارد که رهبر جمهوری اسلامی، برای برهم زدن توافقات صورت گرفته دراستانبول وعقب نشينی ازآن، پس از خريد زمان کافی، تيم احمدی نژاد را روانۀ مذاکرات بغداد ويا مذاکرات بعد ازآن نمايد، تا بارديگر سياست کش دادن وتعليق بحران تدوام يابد.

انتخابات رياست جمهوری آينده درايران، مسألۀ اتمی را به جولانگاه منازعات جناحی ورقابتهای سياسی داخلی بدل خواهد نمود. مسأله ای که رهبر ايران بخوبی به آن واقف بوده وبه نظر می رسد درصدد خريد زمان وکشاندن غرب به مقاطع انتخابات داخلی ايران است. فضای پيش از انتخابات ومقتضيات آن غرب را درحالت انتظار برای روشن شدن تکليف مبارزه سياسی درايران خواهد گذاشت. دراين بازۀ زمانی نسبتاً مناسب جمهوری اسلامی فرصت آنرا خواهد يافت تا هرچه بيشتر خود را به دستيابی به سلاح هسته ای نزديک نمايد تا به تعبير خود جهان را دربرابر عمل انجام شده قرار دهد!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016