گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 اردیبهشت» هشدار سازمان بینالمللی کار نسبت به وضعیت اشتغال در جهان11 اردیبهشت» معاون دبير کل خانه کارگر در اجتماع کارگران: در سال حمايت از کارگر ايرانی هم اجازه راهپيمايی روز کارگر را ندادند 11 اردیبهشت» تجمع کارگران شوشتر در اعتراض به ناامنی شغلی در روز کارگر 10 اردیبهشت» تکذيب ادعای عدم ارائه درخواست مجوز راهپيمايی از سوی خانه کارگر 10 اردیبهشت» وقوع ۷۰ ميليون حادثه در محيط های کاری، سلامت کارگران در خطر است
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! رضا شهابی: من به فقر و تبعیض، به استثمار و بهره کشی و به نقض حقوق بشر معترضمرضا شهابی، فعال کارگری و عضو سنديکای شرکت واحد و اتوبوسرانی تهران و حومه در رنجنامهای خطاب به مردم و مسئولان آورده است: "به جرم مطالبه حداقل حقوق همطبقاتیهايم در همين کار با اتوبوس شرکت واحد در جنوبیترين منطقه تهران توسط مأموران وزارت اطلاعات در ديدگان شهروندان و مسافران اتوبوس به اتهام دزدی دستگير شدم." به گزارش کلمه، "رضا شهابی" در ادامه تاکيد کرده است: چه کسی است نداند من تنها به جرم اينکه برای بهبودی وضع کارگران و ايجاد سنديکا و تشکل خواهی پای در راه نهادم و مورد فشار های روحی و روانی و جسمی قرار گرفته و از ناحيه گردن، دست چپ و کمر و پای چپ دچار بی حسی و تبديل به يک آدم از کار افتاده شدم و در نهايت برای تعيين تکليف پرونده و درمان ديسک گردن و بی حسی و عدم تحرک در دست و پای چپ در اول آذر ماه سال ۹۰ دست به اعتصاب غذا زدم و به علت ضعف جسمانی و وخامت حالم به بيمارستان منتقل و تحت درمان قرار گرفتم. همکاران، فعالين کارگری و تشکل های مستقل کارگری ايران و جهان، من به جرم مطالبه حداقل حقوق هم طبقاتی هايم در همين کار با اتوبوس شرکت واحد در جنوبی ترين منطقه تهران توسط ماموران وزارت اطلاعات در ديدگان شهروندان و مسافران اتوبوس به اتهام دزدی دستگير شدم. چه کسی است نداند من تنها به جرم اينکه برای بهبودی وضع کارگران و ايجاد سنديکا و تشکل خواهی پای در راه نهادم و مورد فشار های روحی و روانی و جسمی قرار گرفته و از ناحيه گردن، دست چپ و کمر و پای چپ دچار بی حسی و تبديل به يک آدم از کار افتاده شدم و در نهايت برای تعيين تکليف پرونده و درمان ديسک گردن و بی حسی و عدم تحرک در دست و پای چپ در اول آذر ماه سال ۹۰ دست به اعتصاب غذا زدم و به علت ضعف جسمانی و وخامت حالم به بيمارستان منتقل و تحت درمان قرار گرفتم. اينها قسمتی از عواملی بود که باعث شد خانواده ام از همه لحاظ تحت فشار های روحی و روانی قرار بگيرند و در نهايت منجر به فوت مادرم که تا آخرين لحظه در انتظار ديدار فرزندش بود، گرديد و بالاخره بعد از ۲۳ ماه بلاتکليفی به شش سال حبس به اتهام تبليغ عليه نظام و اجتماع و تبانی و پنج سال محروميت از فعاليت های سنديکايی و هفت ميليون جزای نقدی توسط قاضی صلواتی رييس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران محکوم شدم. چه کسی است نداند اين امر يعنی نقض آشکار حقوق انسانی که به صراحت در ماده ۲۳ اعلاميه جهانی حقوق بشر بر آن تاکيد شده است که هر شخصی حق دارد که برای دفاع از منافع خود با ديگران سنديکا يا هر تشکل مستقل ديگری تشکيل دهد. آيا سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران جز تشکل های کارگری برای دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان اين مرز و بوم است؟ آقای دادستان من تنها به در بند بودن فعالين کارگری و خودم اعتراض نمی کنم، آری من به همان شدت و با همان قوت به زندانی شدن فعالان آزاديخواه و شخصيت های مردمی، روزنامه نگاران، دانشجويان و زنان آزاديخواه اعتراض می کنم، به نقض حقوق اوليه زحمتکشان اعتراض می کنم، به استثمار و بهره کشی از کارگران اعتراض می کنم. من به فقر و تبعيض مخصوصا برای طبقه فرودست جامعه اعتراض می کنم و در يک کلام به نقض حقوق بشر اعتراض می کنم. آقای دادستان اعتراض من تنها به نقض حق آزادی تشکيل انجمن ها (ماده ۲۰ اعلاميه جهانی حقوق بشر) نقض حق آزادی عقيده (ماده ۱۸ اعلاميه جهانی حقوق بشر) نقض آزادی بيان (ماده ۱۹ اعلاميه جهانی حقوق بشر) نقض حق اداره عمومی (ماده ۲۱ اعلاميه جهانی حقوق بشر) نيست، بلکه علاوه بر آن من به نقض حقوق اوليه کارگران (ماده ۲۳ اعلاميه جهانی حقوق بشر) و وجود تبعيض عليه زنان، نقض حقوق کودکان (ماده ۱ پيمان نامه حقوق کودک) نقض حق بهداشت و سلامت کودکان (ماده ۲۴ پيمان نامه) نقض حق برخورداری از آموزش برای کودکان (ماده ۲۸ پيمان نامه) و بسياری از مسايل ديگر که در جای خود به آنها خواهيم پرداخت اعتراض دارم. اما و صد اما که روی سخن من نه با قدرتمندان که با مردم ايران است تا بدانند و قضاوت کنند در مورد صحت و سقم ادعای مناديان ظهری عدالت و مدافعان شعاری محرومان تا در عمل بيازمايند ادعای مهرورزی را، تا به محک تجربه بسنجند ادعای مبارزه با فقر و فساد و تبعيض را، تا به عيان ببينند معنای ادعای مبارزه با مفاسد اقتصادی را، تا بشناسند آنان را که شعار مبارزه با رانت و باندشان گوش فلک را کر کرده، اما در عمل کارگران را به بند می کشند، آنان را که عدالت ادعائيشان تنها از ميان محرومان قربانی می گيرد، آنان را که شعار سادگی می دهند، اما در زمان حکومتشان اختلاس ۳۰۰۰ ميلياردی صورت می گيرد و بالاخره آنان را که شرايط سخت معيشت کارگران را می بينند، اما با دفاع بحق يک کارگر سنديکايی زندانی از حقوق حقه کارگران برخورد قهر آميز می کنند. مسئولين نظام دو صد گفته چو نيم کردار نيست، زندانی شدن فعالين کارگری و سنديکايی، معلمان، زنان، دانشجويان، روزنامه نگاران و شخصيت های مردمی حجت موجه بر ادعای شماست. Copyright: gooya.com 2016
|