گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 اردیبهشت» چرا حکومت اسلامی همه همسايگان ايران را تحريک می کند؟ ناصر مستشار8 اردیبهشت» مقایسه سعید مرتضوی با سرهنگ آیزنر اسرائیلی؟ ناصر مستشار 6 اردیبهشت» چرا بهشتی بت خمينی شد؟ ناصر مستشار 3 اردیبهشت» کشور ۷۵ میلیونی، ۳۵ میلیون دادنامه نوشت! ناصر مستشار 30 فروردین» ای هيچ بر هيچ مپيچ! ناصر مستشار
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! يک مقايسه ساده ميان خمينی و امام نقی! ناصر مستشاريک مقاله کوتاه عليه خمينی درروزنامه اطلاعات در سال ۵۶ به انقلاب اسلامی ۵۷ منتهی گرديد اما در حال حاضر آهنگ شاهين نجفی با ريتم امام نقی هيچ حساسيتی در ميان مردم ايجاد نکرد ،چرا؟ جامعه کنونی ايران حساسيت خود را به هر چيزی از دست داده است.مردم ايران ديگر مانند مقطع سال ۵۷ ـ نمی اند يشند وبه مذهب که در ۳۳ ساله گذشته شايد همه تار و پود آنها را نابود کرده است مانند سابق نگاه نمی کنند! مردم آنقدر گرفتار مشکلات زندگی مانند بيکاری ،اعتياد به مواد مخدر و الکل ، فحشاء ، دزدی ،ارتشاء و رواج پاشيدگی کانون خانواده آنقدر افزايش يافته است که اصلا نمی دانند نقی ـ امام دهم هست يا چهارم ؟! شکم مردم ايران در قبل از انقلاب ۵۷ سير بود و بيکاری در ايران وجود نداشت و جامعه امکان هرگونه تفحص ،تحقيق ومطالعه را در خود می ديد اما امروزه مردم با مرگ و زندگی دست وپنجه نرم می کنند و برای آنها هيچ فرقی نمی کند که چه ترانه ای برای امام نقی ويا تقی خوانده می شود! جايگاه امام نقی در مقايسه با خمينی خيلی بالاتر هست اما بی تفاوتی مردم به درجه ای رسيده است که هيچ واکنشی به مسائل جاری که در روزنامه ها و راديو و تلوزيون واينترنت در باره توهين به امام دهم شيعيان می شود ،نشان نمی دهند! اما مردم در سال ۵۷ به کوچکترين مسائل حساسيت نشان می دادند! روحانيت جايگاه ونفوذ خود را از دست داده است و فتواهای توخالی مراجع به هيچگونه بسيج عمومی مردم منجر نمی گردد! سپاه هم اکنون همه اختيارات روحانيت را در خود می بيند و امام حسين را يک نظامی رزمنده تلقی می کند تا يک روحانی گوشه نشين !؟ مردم ايران در سال ۵۷ با انقلابی که می خواستند جامعه آنروز رابه صدر اسلام برگردانند ،همه جهانيان را متحير کردند. انقلاب اسلامی که آنموقع بيشتر بدنبال يک تحول معنوی و کسب هويت خويش و برگشت به اصل خود تعريف می شد ،با شعار نه شرقی نه غربی به ميدان آمد تا مدل اسلامی حکومت داری را به جهانيان عرضه نمايد اما تا کنون با شکست های سختی روبرو شده است که همه آنها نشان از عدم انطباق قوانين اسلامی با دنيای فعلی حکايت می کند! از روزهای انقلاب ارتجاعی واسلامی هنوز مانند کابوس می توان ياد کرد ،چراکه ملتی که با جانفشانی های فراوان فرهنگ وهنر وهمه چيزی که در طول تاريخ راساخته بودند اما در روزهای انقلاب با ساطور زهر آگين آغشته به اسلام خمينيسم به پيکر همه دستاوردهای خود می کوبيدند .سينماها ومراکز هنرنمائی خوانند گان در آتش می سوخت که کمونيست ها يا تماشا گر بودند يا ياری کننده به شکل گيری آن فاجعه که هنوز در نطفه گيری بود و سراسيمه به کمک خمينی که از اسلام روستائی و عصر شتر دفاع می کرد شتافته بودند.همان کمونيستی که در خانه اش يک گيلاس عرق با صدای زنده ياد خانم آواز ايران يعنی هايده می نو شيداما در بيرون به همان خانم بزرگوار ناسزامی گفت.همان کمونيست پشت سر گوگوش چه حرفها که نمی زد؟انقلابی که به ظاهر توسط شهر نشينان آغاز شده بود در نيمه راه بوسيله شهروندانی که هنوز تکامل شهرنشينی نيافته بودند و به تازگی از روستا ها به شهر آمده بودند ،صاحب انقلاب وقدرت وکميته ها و همه ارگانها شدند وهمه تحصيل کرده های شهری را که در انقلاب موثر بودند و باعث پيرزوی آن شده بودند يکی پس از ديگری از ارکان های قدرت خلع قدرت کردند و قانون اساسی ارتجاعی را هم با حمايت بخشی از نيروهای چپ و مماشات گر بسرعت به تصويب رساندند.مرحوم آيت الله طالقانی که از اسلام شهری حمايت می کرد عاجزانه تقاضا نمود تا کشور را با همان قانون اساسی مصوبه انقلاب مشروطيت که پس از نامه توهين آميز به خمينی ،طلاب خواهان اجرای صحيح آن شده بودند اداره نمايند اما کسی گوشش بدهکار نبود.انگار دستهائی از جاهائی بقول دائی جان ناپلئون در کار بود تا اين مملکت توسط مذهب به اين روز سياه بنشيند؟ اما بخشی از نيروی های سياسی مخالف رژيم اسلامی و حاميان نظام با سياست های خاصی اصرار می ورزند که آن مقاله به دستور داريوش همايون علنی شده است که اين هيچگاه واقعيت نداشته است! مقاله ای که دودمان پهلوی را بر باد داد! متن مقاله ی احمد رشيدی مطلق در روزنامه ی اطلاعات - دی ماه ۵۶ سردار بيدار شو! کنار فرزند داريوش همايون ايستادهای Copyright: gooya.com 2016
|