سه شنبه 30 خرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مهدی سحرخيز: آزاد نشدن پدرم خلاف قانون است؛ به دليل بيماريش قادر به تحمل کيفر نيست

کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران ـ عيسی سحرخيز عليرغم اينکه اين روزها با پايان دوران حبس سه ساله اش بايد آزاد می شد طبق حکم جديد متحمل يکسال و نيم حبس ديگر شده است اين در حالی ست که طبق نظر کميسيون پزشکی او قادر به تحمل کيفر نيست. فرزند عيسی سحرخيز با اعتراض به آزاد نشدن پدرش به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت:« برای اينکه نمی خواهند پدرم آزاد شود او را دوباره محاکمه کرده اند.»



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


عيسی سحرخيز پس از حمله قلبی در اسفند ماه سال ۱۳۹۰ از زندان رجايی شهر کرج به بيمارستان منتقل شد . با اين حکم جديد مشخص نيست او يکسال و نيم حبس جديدش را در زندان خواهد گذراند يا روی تخت بيمارستان. مهدی سحرخيز، فرزند عيسی سحرخيز با غير قانونی خواندن ادامه حبس پدرش به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت:« برای اينکه ديدند حکم پدرم دارد تمام می شود و می خواستند او را بيشتر نگه دارند، پرونده ای از او که مربوط به مدير مسولی روزنامه اخبار اقتصادی در حدود ۱۱ سال پيش می شده و ۶ سال هم از اولين جلسه دادگاه بدويش می گذشت را دوباره به جريان انداختند تا او را به اين شکل بيشتر نگه دارند. او به دليل اتهاماتی که در اين پرونده داشت به دو سال حبس محکوم شد که حدود ۳ ماه پيش دادگاه تجديد نظر حکم او را به يکسال و نيم کاهش داد..» مهدی سحرخيز مدعی شد: «بر اساس قوانين کيفری ما وقتی زندانی حدود يک سوم محکوميتش را می گذراند بايد از زندان آزاد شود. به خصوص در شرايط جسمی پدر که پزشکان اعلام کرده اند پدرم تحمل کيفر ندارد او بايد طبق قانون ما پس از سه طی سه سال حبسش از زندان آزاد می شد.»

مهدی سحرخيز با اظهار اينکه طی ۴ ماه گذشته خانواده اش علاوه بر پرداخت هزينه درمانی در بيمارستان، مجبور به پرداخت هزينه خورد و خوراک سه سربازی که پدرش را شبانه روز کنترل می کنند نيز شده اند، گفت: «فقط هزينه بيمارستان و درمان نيست. خانواده من مجبور شدند که هزينه سه وعده غذای سه سرباز و باقی مخارج شان را هر روز پرداخت کنند در واقع برای اينکه بخواهند به خانواده فشار بياورند اين مخارج ها را به گردن ما انداخته اند. حدود ۴ ماه است که خانواده هر ماه ۳ ميليون بابت بيمارستان و سربازهای پدر می پردازند در حاليکه در آمد خانواده يک پنجم اين رقم هم نيست. » فرزند عيسی سحرخيز در پاسخ به اينکه چرا خانواده بايد هزينه زندگی روزانه سربازان را بپردازند، مدعی شد:« سازمان زندان ها اختلاس بزرگی را مرتکب شده که در زندان از مدت ها پيش خبرش پيچيده شد. در ماه های گذشته مسولان برای اينکه بتوانند از پس مخارج بر آيند بودجه ای که بايد صرف هزينه های زندانيان می شد حالا از خودشان می گيرند و به اين نحو خانواده من هم مجبور به خرج های بيشتری است.»

عيسی سحرخيز، فعال سياسی و روزنامه نگار ۱۲ تير ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد و به اتهام توهين به رهبری و تبليغ عليه نظام به سه سال حبس محکوم شد. اما ۱۴ مرداد ماه سال ۱۳۹۰ مجددا به ۲ سال حبس محکوم شد. اين محکوميت مربوط به اتهامات او در زمانی که مدير مسول روزنامه اخبار اقتصادی بود، می شد. او مدير مسول روزنامه اخبار اقتصادی در سال ۱۳۷۹ بود که در همان سال توقيف شد. ۶ سال پس از توقيف اين روزنامه در ۲۵ خرداد ماه سال ۱۳۸۵ اولين جلسه دادگاه به اتهامات عيسی سحرخير در مقام مدير مسولی اين روزنامه برگزار شد و او متهم به طرح مطالب خلاف واقع، اهانت به احکام دين مبين اسلام، افترا، نشر اکاذيب و تبليغ عليه نظام و توهين به مسولان کشور شد. اما اين پرونده مسکوت ماند تا دوباره پس از ۶ سال در ۱۴ خرداد سال گذشته دادگاهی مجددا برگزار شد و طی آن او به دو سال حبس محکوم شد که در اسفند ماه نيز دادگاه تجديد نظر حکم او را به يکسال و نيم حبس کاهش داد.

عيسی سخرخيز در ۲۵ خرداد سال ۱۳۸۵ در اولين جلسه دادگاهش خطاب به قاضی دادگاه اظهار کرده بود:« خوشحالم که عاقبت پس از گذشت بيش از شش سال از زمان ” توقيف موقت” روزنامه اخبار اقتصاد در تاريخ ۶ ارديبهشت ماه سال ٧٩، بالاخره دادگاه اين روزنامه تشکيل شد، هرچند که تصور من اين ست که نتيجه حکم هيات منصفه و قاضی محترم دادگاه هرچه که باشد، ظلمی را که تاکنون در حق من و خانواده ام رفته است، جبران نمی‌کند.»

مهدی سحرخيز با اشاره به عدم آزادی او گفت:« چون ديدند که حکم پدر دارد تمام می شود سريع پرونده ۱۱ سال پيش را به جريان انداختند. در حاليکه دفتر دادستانی تهران به خانواده ام اعلام کرده دو نامه پزشکی او که مبنی بر عدم تحمل کيفر بوده هرگز به دست شان نرسيده است، نمی دانيم چه اتفاقی بر سر اين نامه ها آمده ولی در همان نامه ها پزشکان اعلام کرده بودند که کوچکترين استرس برای پدرم مرگ آور است و محيط استرس زا زندان برايش خطر مرگ دارد. همچنين پدر بايد از نظر تغذيه در رژيم خاصی باشد که در شرايط زندان اين اتفاق نمی افتد. اصلا به دليل مشکلات تغذيه زندان بوده که پدر دچار ناراحتی کليه شده است. حالا او را در بيمارستان نگه داشتند که ميان مرگ و زندگی باشد.» مهدی سحر خيز با اعلام اينکه پدرش بايد آزاد شود، گفت:« پدرم را گروگان نگه داشته اند و ما اينطور زجر می کشيم. تا وقتی در بيمارستان بماند حالش خوب و تحت نظارت است اما واقعا هزينه درمان بالا است، می خواهند ما به مرحله ای برسيم که نتوانيم از پس هزينه ها بر بيايم و او را دوباره به زندان برگردانند.» مهدی سحرخيز گفت:« مسولان کشور به جای اينکه از خطاهای خود درس بگيرند و به پرونده کسانيکه در اين مدت از منابع ملی دزدی کردند، رسيدگی کنند آنهايی را که می توانند اين کشور را اداره کنند يا می کشند يا به زندان می فرستند.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016