جمعه 6 مرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سرانجام مشترک دیکتاتورها، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
مردم سوریه امروز جمهوری اسلامی، چین و روسیه را هم پیمانان اسد می دانند متاسفانه توهمات دولتمردان ایران درباره بهار عربی، بیداری اسلامی نامیدن آن و مصون دانستن سوریه از نسیم این بهار و نیز منافعی که پیش از این به آنها اشاره رفت، همه و همه باعث آمد تا ایران جانب حمایت از مردم سوریه را فرو بگذارد و حتی با دعوت از بشار اسد به تهران نمک بر زخم آنان بپاشد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


به رغم تفاوت های ایران و سوریه در سیاست خارجی خود، این دو کشور همواره هم پیمانان خوبی برای یکدیگر به حساب می آمده اند. جمهوری اسلامی همواره پول و منافع مردم ایران را به پای نظام بعثی سوریه ریخته و عملا به اقتصاد ضعیف آن کشور کمک و خدمت کرده زیرا روابط با سوریه از چند جهت برای دولتمردان ایران حائز اهمیت بوده است؛ دشمنی با اسرائیل، کوشش برای کاستن از فشار دشمنی اعراب با ایران، موقعیت ژئوپلتیک سوریه به عنوان راه ارتباطی مناسب برای ارتباط با گروه های لبنانی و فلسطینی، و نیز مسیر مهم برای صادرات نفت و گاز همه و همه از دلایلی بوده که دولت بعثی سوریه را برای ایران به دولتی دوست و برادر تبدیل کرده است. به همین دلیل در طول بیش از یک سال گذشته از آغاز کشت و کشتار مردم سوریه، جمهوری اسلامی همواره جانب بشار اسد را گرفته و در کنار دولت هایی نظیر روسیه و چین به بقای دولت بعثی سوریه یاری رسانده است.

در روزهای گذشته نیز پس از حمله به دبیرخانه شورای امنیت ملی سوریه و کشته شدن چند مقام عالی رتبه سوری، ایران همپای روسیه ضمن محکوم کردن این عمل خواهان تنبیه مسببین این حادثه شد و حتی رئیس مجلس ایران، علی لاریجانی در واکنش به این ترور کشورهای غربی را به دست داشتن در آن متهم نمود تنها به این دلیل که آنها نسبت به این واقعه واکنشی نشان ندادند.

بی شک ترور امری ناپسند، نکوهیده و غیر انسانی است اما چرا کشورهای نامبرده درباره جنایات رخ داده به دست رژیم بعث سکوت اختیار کرده و حتی نقش خود را در رسیدن مسائل به اینجا از یاد برده اند؟ آیا روسیه از یاد برده برای سرکوب مخالفان به سوریه اسلحه فرستاد و آیا دولتمردان ایران سخنان سردار قاآنی را درباره کمک های فیزیکی و معنوی به بشار اسد فراموش کرده اند؟ بنابراین در چنین موقعیتی کشورهای مستحق تنبیه همان ها هستند که با حمایت های آنچنانی از اسد به وخیم تر شدن اوضاع کمک کرده اند. مردم سوریه امروز جمهوری اسلامی، چین و روسیه را هم پیمانان اسد می دانند متاسفانه توهمات دولتمردان ایران درباره بهار عربی، بیداری اسلامی نامیدن آن و مصون دانستن سوریه از نسیم این بهار و نیز منافعی که پیش از این به آنها اشاره رفت، همه و همه باعث آمد تا ایران جانب حمایت از مردم سوریه را فرو بگذارد و حتی با دعوت از بشار اسد به تهران نمک بر زخم آنان بپاشد.

در روزهای گذشته هرچند روسیه و چین یک بار دیگر تصویب قطعنامه سازمان ملل را علیه سوریه با مشکل روبرو و آن را وتو کردند، و برخلاف کشورهای غربی چوب لای چرخ تحولات بنیادین در ساختار دولت سوریه نهادند، واقعیت آن است که به پایان عمر بشار اسد روزهای زیادی نمانده است. این سخن را نه از آن بابت می گویم که جنگ به دمشق کشیده شده و یا حتی مسئولانی که باید امنیت کشور را تامین کنند خود قربانی ناامنی ها می شوند. این پایان حتمی از همان سال قبل قابل پیش بینی بود و من آن هنگام نیز در مقاله ای به رفتن فضاحت بار اسد اشاره کرده بودم نه از آن بابت که به فلسفه و جبر تاریخ آنچنان که هگل می گفت اعتقاد داشته باشم، بلکه از این نظر که کارکرد همه دیکتاتورها یکسان و به تبع آن سرانجامشان نیز همسان خواهد بود.

بشار اسد با وجود دیدن اتفاقات لیبی و رجز خوانی های قذافی و پایان فراموش ناشدنی اش، همچنان بر بودن خود و لجاجت با مردم پا فشرد. او عاقبت دیکتاتورهایی نظیر صدام، قذافی، مبارک و بن علی را دید اما همچنان به راه آنان رفت به همین دلیل اصلی ترین مقصر تمام حوادث پیش آمده اسد بوده و خواهد بود. بی سبب نیست که این روزها مخالفان سوری فیلمی دیگر از کشته شدن قذافی را برای اسد فرستاده اند تا هم به او گوشزد کنند چیزی به پایانش نمانده و هم مرگی اینگونه در انتظار اوست و چه اندازه غم انگیز است که انسانی تا این اندازه در میان مردم منفور باشد. این روزها همگان تصاویری از پایکوبی مردم سوریه را در کشته شدن مقامات عالی رتبه سوریه در فضاهای مجازی دیده اند. شادمانی مردم بی شک به سبب سوء عملکرد کشته شدگان در طول دوران قدرت بوده، مردمی که زیر بار شدیدترین فشارها بوده و اکنون چون فنری از جا درفته اند، اما این شادمانی به سراسر سوریه خواهد رسید وقتی بساط اسد نیز به همین زودی برچیده شود.

شادمانی مردم سوریه در مرگ وابستگان رژیم بعث بسیار شبیه شادمانی مردم ایران پس از شنیدن شایعه مرگ سید علی خامنه ای رهبر ایران در هفته گذشته بود. خامنه ای نیز چون اسد از سرنوشت دیگران عبرت نگرفته و هنوز هم به راه گذشته می رود. توهم دولتمردان ایران تا بدان پایه است که بیش از صد و پنجاه نفر از نمایندگان مجلس طرحی را درباره بستن تنگه هرمز امضا کرده اند و عملا هل من مبارز می طلبند، غافل از آنکه نه توان برابری با قدرت دنیا را دارند و نه آنکه دنیا در برابر این گستاخی ساکت می نشیند.

بی شک امروز به رغم توجه بسیار حکومت به سپاه و زیر شاخه آن بسیج، این نیروهای نظامی دیگر نیروهای معتقد و جانباز اول انقلاب نیستند. اگرچه در میان این نیروها نیز افراد شریف یافت می شود، گروه کثیری از این جماعت به دیدن کوچکترین فشاری فرار را بر قرار ترجیح خواهند داد. البته نظامیان شریف ایران چه در سپاه و بسیج و چه در ارتش، در روز مبادا همان کاری را خواهند کرد که نظامیان سوری چون مناف طلاس، برخی دیگر از فرماندهان و نیز ارتشیان در رده ها و درجات مختلف کردند. امروز گروهی از نظامیان سوری به مردم پیوسته اند زیرا خود نیز از همان مردم به شمار می روند و ستم را با تمام پوست و گوشت خود لمس کرده اند و مگر ارتش ایران در دوران شاه، پس از دریافت خواسته های برحق مردم برای رسیدن به آزادی های مدنی به آنها نپیوست؟

امضای طرح هایی نظیر بستن تنگه هرمز نشان از وطن فروشی نمایندگانی دارد که بی خبر از تحولات دنیا و منطقه در دنیای کودکانه خود، خاک ایران را به حراج گذاشته اند، اما نیروهای نظامی که می دانند این کار آتش کشیدن به ایران و در معرض نابودی قرار دادن ایرانیان است، جانب مردم را خواهند گرفت و بر خلاف خامنه ای و اعوان و انصارش ـ که از تحولات سوریه پند و عبرتی نگرفتند ـ از ارتشیان سوریه خواهند آموخت و جانب مردم را رها نخواهند کرد. آنها به فراست می دانند پس از سوریه و بشار اسد نوبت به خامنه ای خواهد رسید در آن روز باجگیرانی نظیر روسیه و چین از جمهوری اسلامی حمایت ها خواهند کرد اما تجربه مردم سوریه و پیش از آن مصر، لیبی، تونس نشان داد که دیکتاتورها رفتنی هستند و این روز برای خامنه ای نیز رقم خواهد خورد زیرا او نیز چون همه دیکتاتورها تمام پل های پشت سر را خراب کرده و اکنون دره ای را در برابر می بیند. سقوط او به این دره چندان طول نخواهد کشید. امید است علاوه بر سقوط این دیکتاتورها دادگاه های بین المللی نیز به محاکمه کشورهایی بپردازند که با سوءاستفاده از قدرت خود در سازمان ملل به افزایش طول عمر آنان کمک کردند. کشورهایی که امروز با فرافکنی می کوشند آنچه را خود انجام داده اند به گردن دیگران بیندازند و چهره ای حق به جانب به خود بگیرند. سرانجام مشترک دیکتاتورها

دکتر بهروز بهبودی
بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران
ونکوور - پنج شنبه ۲۶ جولای ۲۰۱۲
contact@bbehbudi.com
www.bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016