چهارشنبه 29 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بازداشت چند ساعته پدر سیاوش حاتم، زندانی بند ۳۵۰ اوین

کلمه – زهرا صدر: یکی از اعضای خانواده ی سیاوش حاتم، فعال دانشجویی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، با شرح آنچه سه شنبه گذشته در خانه ی این زندانی سیاسی رخ داده، به خبرنگار کلمه می گوید: روز سه شنبه هفته ی گذشته، ساعت ۷ صبح به یک باره ماموران به منزل پدر سیاوش مراجعه کرده و با برخورد نا مناسبی با خانواده به خصوص مادر سیاوش خانه را تفتیش کرده و پدر سیاوش را هم با خود بردند.

به گفته ی این عضو خانواده ی حاتم ماموران بی آنکه با محمود حاتم، پدر سیاوش، صحبتی داشته باشند و دلیلی برای این بازداشت اعلام کنند وی را تا ساعت ۳ بعداز ظهر در یک زیرزمین نگه داشته و سپس بی هیچ توضیحی رها کرده اند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


وی خاطرنشان می کند که ماموران ۲ عدد رسیور ماهواره را که در منزل بوده، به عنوان مدارک جرم ضبط کرده و با خود برده اند.

این عضو خانواده در گفت و گو با کلمه همچنین تصریح می کند تنها سوالی که ماموران از خانواده و از پدر سیاوش حاتم مکررا می پرسیدند، این بوده که “سیاوش کجاست” آن هم در حالی که سیاوش بیش از چهار ماه قبل برای اجرای حکم خود به زندان اوین منتقل شده است.

وی با بیان اینکه پدر سیاوش حاتم بر اثر این رفتار حال روحی مناسبی ندارد و تا چند روز بدحال بوده، تاکید می کند: منطقی نیست که وقتی سیاوش در زندان است، بازپرس و یا سیستم قضایی از وضعیت وی بی خبر باشند و ما مستاصل مانده ایم که این فشارها برای چیست.

او با اشاره به پرونده ی دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی می گوید: برای سیاوش ۱۶ ماه حبس صادر کرده و یک سال هم حبس تعلیقی اش را هم به تعزیری تبدیل کرده اند.

سیاوش حاتم، فعال دانشجویی سابق صبح روز ۲۳ خرداد ماه برای اجرای حکم شانزده ماه حبس تعزیری که نه او و نه وکیلش از آن خبر داشتند روانه زندان شد. چهار مامور امنیتی با مراجعه به منزل او و نشان دادن حکم زندان او را به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل کردند.

سیاوش حاتم، دانشجو و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه بوعلی همدان بود که یکبار در تاریخ ۲۵ خرداد ماه سال ۸۸ بازداشت شد. وی پس از آن از دانشگاه بوعلی همدان به دانشگاه شهید بهشتی منتقل شد. اما مدتی پس از انتقال در آذر ماه ۸۹ در جلسه امتحان در دانشگاه شهید بهشتی توسط ماموران وزارت اطلاعات قبل از شروع امتحان بار دیگر بازداشت شد.

به گفته ی این منبع آگاه، خانواده ی سیاوش حاتم طی ۴ ماه گذشته در مراجعه به مراجع قضایی و دادستانی هر بار با دست خالی از جواب بازگشته اند.

وی با اشاره به اینکه سیاوش به خاطر این مسائل از ادامه تحصیل محروم شده است، می افزاید: خانواده ی سیاوش به هر جایی که امکان بود نامه نوشتند و پیگیری وضعیت تحصیلی او را کرده اند اما هیچ کس به شکایت آنها جوابی نداده است.

این منبع آگاه با بیان اینکه ما نمی دانیم چرا به این فعال دانشجویی مرخصی نمی دهند، می گوید: یعنی می خواهند ۲ سال این جوان را در زندان نگه دارند و عمرش را تلف کنند؟ بچه ای که در دانشگاه شهید بهشتی درس خوانده و دبیر انجمن اسلامی بوده و فقط به جرم سبز بودن و سبز فکر کردن الان باید در زندان جوانی اش را بگذارد؟ فردی که واقعا یکی از معتقد ترین آدمها به راه سبزی است که انتخاب کرده این روزها گوشه زندان باید بپوسد.

محمود حاتم، پدر این فعال دانشجویی، چندی پیش گفته بود: “ما از برگزاری دادگاه پرونده دوم او با خبر نشدیم. یکدفعه آمدند منزل و حکم جلب نشان ما دادند که شانزده ماه به خاطر شرکت در راهپیمایی و تجمعات جنبش سبز در دادگاه تایید شده و او را با خودشان به بند ۳۵۰ زندان اوین بردند. بعد وکیل رفت اما اصلا او را راه ندادند حتی حکم را به او ندادند که حکم را ببیند و بخواند. نمی دانیم اصلا به کجا مراجعه کنیم هر جا که می رویم ما را راه نمی دهند اصلا نمی دانیم دادگاه تجدید نظر چه زمانی بوده است!”

محمود حاتم ماه گذشته در گفت و گو با کلمه خاطرنشان کرده بود: سیاوش من یک فعال سبز بود که اگر رسانه های سبز نبودند هیچ کس خبردار نمی شد که چه اتفاقی برایش افتاد و این سطح آگاهی از همین رسانه ها ایجاد شد که حالا همه تماس می گیرند و خبردار می شوند که چه اتفاق هایی افتاده است.

اکنون نیز عضو خانواده سیاوش حاتم در گفت و گو با کلمه، با درخواست اینکه فعالان مدنی از سیاوش و بچه های دیگر زندانی مثل او بنویسند تا گوشه ی زندان فراموش نشوند، می گوید: این بچه ها واقعا حیف هستند به خدا. ما دستمان به هیچ جا نمی رسد. از این بچه ها بنویسید و نامشان را بیاورید که محکم پای حرف ها و اعتقاداتشان ایستادند. بنویسید تا نامشان و مقاومتشان با فراموشی از بین نرود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016