یکشنبه 9 مهر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محمد خاتمی: با حصر موسوی و کروبی و رهنورد و اين همه زندانيان سياسی؛ چه انتخاباتی؟

محمد خاتمی در ديدار با جمعی از نيروهای اصلاح طلب و خانواده های شهدای مازندران تاکيد کرد: فرض کنيم ما بخواهيم در انتخابات شرکت کنيم؛ وقتی که خانم رهنورد و آقايان موسوی و کروبی در حصر هستند، اين همه زندانی سياسی داريم و پرونده های زيادی معلق مانده است، آيا بخش قابل توجهی از مردم نسبت به شرکت در انتخابات اشتياق نشان می دهند؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


به گزارش وب سايت رسمی خاتمی، وی با طرح اين پرسش که آيا اصلاً انتخابات پرشور برگزار می شود؟ خاطرنشان کرد: ممکن است خود ما هم در گذشته اشتباهاتی کرده باشيم، اما بالاخره اگر می خواهيم انتخابات پرشور باشد بايد فضا باز شود، فضای امنيتی از ميان برود و نيروهای امنيتی ونظامی در امر انتخابات دخالت نکنند و اين امر بايد تضمين شود. ما می گوييم قانون اساسی به طور کامل و جامع مبنا باشد. قانون اساسی اصل ولايت فقيه دارد، فصل حقوق ملت هم دارد. ما می گوييم نظارت در انتخابات که در قانون اساسی آمده است، آری، اما قيموميت نه! نبايد به نام نظارت بر مردم قيموميت شود.”

سيد محمد خاتمی در اين ديدار ضمن اشاره به وضعيت فعلی کشور و موضوع انتخابات آينده، به سوالات و ابهامت حضار پاسخ داد.

مشروح سخنان رييس جمهور پيشين کشورمان را به گزارش وب سايت رسمی او با هم می خوانيم:

بسم الله الرحمن الرحيم

هفته دفاع مقدس را گرامی می داريم و به روان پاک شهيدان درود می فرستيم و برای جانبازان و آزادگان آرزوی سربلندی و بهروزی می کنيم و به همه ايثارگران آفرين می گوييم و دفاع مقدس که مظهر ايمان، عزت، آرمان خواهی و دفاع از ارزش های انقلاب و تماميت ارضی بود، بدون ترديد همواره در خاطره ايران عزيز بزرگ خواهد ماند.

اجازه بدهيد اندکی هم از جايگاه والای استان های شمالی کشور، نه تنها در جغرافيا –که البته مهم است- بلکه در تاريخ ايران زمين صحبت کنم. نقشی که اين خطه در تثبيت و تقويت و اعتلای فرهنگی ايرانی- شيعی داشته بسيار مهم است و مطالبی که دوستان در اين جلسه بيان کردند نماينده وزن و اعتبار مردم آن ديار است. اين سخنان والا مطلب زيادی برای گفتن باقی نمی گذارد.

اين را هم بگويم که يکی از خوشوقتی های من در انتخابات ۷۶ اين بود که جناب آقای ناطق نوری که مازندرانی هم هستند، رقيب يا بهتر بگويم رفيقم بود.

نکته مهم ديگر اين که اهل بيت عليهم السلام در شمال کشور و طبرستان و جبال جايگاه والايی داشته اند و اين خطه يکی از مراکز مهم نشر معارف آن بزرگواران و نيز دفاع از راه و رسم مولی اميرالمؤمنين عليه السلام و اهل بيت پيامبر اسلام بوده است.

اکثريت مردم ما شيعه هستند و غيرشيعيان ايرانی هم در ارادت به اهل بيت (ع) ممتاز هستند. انقلاب ما هم اسلامی بود؛ اسلامی که از مسير اهل بيت می گذرد. آن چه شيعه راستين را در تاريخ پرآوازه می کند دو چيز است؛ عقلانيت و عدالت. در تاريخ به ما شيعيان “رافضی” هم گفته اند، زيرا جريانات افراطی وجود داشتند که خواستار روشهای براندازانه و تند بودند که ترکش آن نوع نگاه به شيعيان جعفری هم برخورد کرده است؛ در حالی که ائمه ما با همه شايستگی داعيه روی کار آمدن بدون خواست مردم را نداشتند و از توسل به شيوه های خشن و ناپسند برای رسيدن به هدف سخت پرهيز می کردند و پرهيز می دادند که اين مساله بسيار مهمی است. روش اهل بيت اين بود که مردم را رشد فکری بدهند تا آنجايی که به فرموده اميرالمونين(ع) «لولا حضور الحاضر وقيام الحجه بوجود الناصر وما اخذ الله علی العلماء الا يقاروا علی کظه ظالم ولا سغب مظلوم، القيت‏حبلها علی غاربها ولسقيت آخرها بکاس اولها» (اگر حضور حاضرين نبود و اگر به سبب وجود ياران، حجت‏بر من تمام نمی‏شد و…، حکومت و زمامداری را نمی‏پذيرفتم). اصلا روش ائمه ما روشی بوده است که مردم بايد بخواهند تا حتی فرد شايسته مورد تائيد خدا که منصوب هم هست، حکومت کند. و می بينيم که ائمه ما در مقطعی حساس که بنی اميه در حال زوال بودند و می توانستند عده و عُّده جمع کنند و حکومت ظاهری را بگيرند، اما اين کار را نکردند؛ زيرا مردم خودشان بايد بخواهند و تا زمانی که آنها رشد نکنند و به ميدان نيايند حکومت حق برقرار نمی شود. به اعتقاد ما شيعيان حکومت مطلوب حکومتی است که “معصوم” در راس آن باشد. و معصوم هم می گويد اگر مردم رضايت بدهند و بخواهند حکومت می کند. امام علی(ع) می گويند که اگر مردم نخواهند روی کار نمی آيم. امام خمينی(ره) هم در پيام مربوط به اصلاح قانون اساسی در اين زمينه صراحت دارند و می گويند ” از آنجا که مجتهدی که رهبر می شود و مورد انتخاب خبرگان ملت است و خبرگان منتخب ملت هستند، او بالضروره مورد قبول مردم و رأی او نافذ است” (بدين مضمون). يعنی اگر مردم کسی را نخواهند، او در اوج علم، عدالت و کمالات حکمش نافذ نيست. اين، ديدگاه شيعی است؛

اما عقل و عدل. شما می بينيد که فسلفه و علوم عقلی در شيعه-با وجود همه محدوديتها- رشد کرد و اگر دانشمندان شيعه نبودند، علوم عقلی اسلام خيلی ضعيف و لاغر بود.

و نيز عدلی که در اسلام هست و اميرالمومنين (ع) بيان می کند، فقط در اقتصاد نيست. البته اين طرز تلقی بيشتر به خاطر مسائلی است که در اواخر قرن نوزدهم و قرن بيستم در دنيا پيش آمد و واقعا ظلم های بزرگی به بخش های مختلف جامعه شد و اين طور تصور شد که پايه ظلم ها و مشکلات بخصوص در قرون اخير سرمايه داری است و درمان درد هم سوسياليسم و کمونيسم است. خوب از آن به بعد مسأله عدالت اقتصادی همه چيز را بخصوص در جهان سوم تحت الشعاع قرار داد و به عدالت هم که امری جامع است ظلم شد. در حالی که عدالت در نظر اسلام و امام علی بسيار وسيع تر از عدالت اقتصادی است. البته عدالت اقتصادی مهم است، ولی همه چيز نيست. بخصوص اگر اين طور تلقی شود که عدالت عبارت است از توزيع سرمايه های ملی و سرمايه بين نسلی به صورت يک بار مصرف ميان جامعه.

عدالت اسلامی و شيعی خيلی وسيع تر از اين است؛ اگر انسان در ذات خودش و به عنوان مخلوق خدا کريم است، حفظ کرامت انسان از مصاديق بزرگ عدالت است. اگر انسان طبق خواست خداوند و با ديد صحيح اسلامی حاکم بر سرنوشت خويش است، دفاع از آزادی و رای او عين عدالت است. بی عدالتی اين است که رای او محدود شود، حقوق او زير پا گذاشته شود، بی عدالتی اين است که در همه عرصه های اجتماعی، اقتصادی، سياسی و قضايی و عقايدی به ايشان ظلم شود.

شيعه از سوی ديگر براساس عملکرد پيشوايان بزرگ هميشه اهل وحدت بوده اند و بزرگان اهل سنت هم افتخار می کردند که شاگرد امام جعفر صادق (ع) هستند. امامان بزرگ اهل سنت ابوحنيفه، مالک، شافعی و احمد بن جنبل همگی اظهار محبت و ارادت به اهل بيت داشتند. يکی به خاطر دفاع از اهل بيت شلاق می خورد، ديگری به زندان می افتد. جناب شافعی هم می گويد “اگر حب اهل بيت، رافضی بودن است؛ من اولين رافضی هستم”. رابطه شيعه و سنی اينگونه است يا بايد باشد. جمهوری اسلامی هم متعلق به همه مذاهب و اقوام و گروه ها است و خوشبختانه انقلاب ما منشاء تأسيس جمهوری اسلامی شد. يعنی اسلام در اين انقلاب با جمهوری و جمهوريت سازگار است . يکی از وظايف عمده ما هم اثبات و دفاع از اين مطلب است. تعبير يکی از دوستان درست است که نبايد بگوييم حرکتهای حکومت عين نظام و انقلاب است تا اگر بچه ما رفتار بنده رئيس جمهوری را ببينيد بگويد اسلام همين است. و برای رفع اين سوء تفاهم بايد نقد نظام و حکومت آزاد باشد. و در اين برهه حساس اين که طرفداران و مدافعان واقعی جمهوری و اسلام سازگار با آن بايد با مردم تماس داشته باشند و مدام اين را توضيح دهيد.

ما واقعا نمی خواهيم برای قدرت تلاش کنيم و زمينه آن هم الان فراهم نيست، زيرا راه مطلوب رفتن از مسير فعاليت های مدنی است که متأسفانه خيلی از راه ها بسته شده است. می خواهيم در صحنه حضور داشته باشيم و از اسلام و انقلاب و حقوق و حرمت مردم دفاع کنيم و از روشهای موجود انتقاد کنيم؛ اگر راه فعلی درست است چرا جلو مخالفان و منتقدان گرفته می شود. البته اگر انتخابات آزاد برگزار شود و نقدها هم بشود، مردم انتخاب می کنند. هرکسی هم که آنها انتخاب می کنند مسؤوليت را می پذيرد و مردم هم مسؤول انتخاب خود هستند. همه ما مردمان عادی هستيم که مردم انتخاب می کنند و هزينه آن را هم می دهند و اگر درست نبود، ۴ سال بعد کس ديگری را انتخاب می کنند. اين آزادی انتخاب است که برای ما مهم است نه اينکه چه کسی انتخاب می شود. بخصوص نسلی که وابستگی عاطفی شديد به انقلاب دارد، نگران اين است که مبادا نسل جديد در مورد اسلام و انقلاب فکر بدی کند.

من بارها گفته ام که حذف اصلاح طلبان و همه منتقدانی که عملاً پای بند قانون اساسی هستند، زمينه دادن به کسانی است که می خواهند اصل انقلاب و جمهوری اسلامی نباشد. جدا کردن نسل جوان از اصلاح طلبان و جلوگيری از ارتباط تشکيلاتی آنان، به نفع حکومت نيست و به زيان همه است. در چنين شرايطی جريان هايی بخصوص برای نسل جوان محور و مطلوب می شوند که نه درد اسلام دارند و نه درد ايران.

حالا فرض کنيم ما بخواهيم در انتخابات شرکت کنيم؛ وقتی که خانم رهنورد و آقايان موسوی و کروبی در حصر هستند، اين همه زندانی سياسی داريم و پرونده های زيادی معلق مانده است، آيا بخش قابل توجهی از مردم نسبت به شرکت در انتخابات اشتياق نشان می دهند؟ و آيا اصلاً انتخابات پرشور برگزار می شود؟ ممکن است خود ما هم در گذشته اشتباهاتی کرده باشيم، اما بالاخره اگر می خواهيم انتخابات پرشور باشد بايد فضا باز شود، فضای امنيتی از ميان برود و نيروهای امنيتی ونظامی در امر انتخابات دخالت نکنند و اين امر بايد تضمين شود. ما می گوييم قانون اساسی به طور کامل و جامع مبنا باشد. قانون اساسی اصل ولايت فقيه دارد، فصل حقوق ملت هم دارد. ما می گوييم نظارت در انتخابات که در قانون اساسی آمده است، آری، اما قيموميت نه! نبايد به نام نظارت بر مردم قيموميت شود.

اگر اصل ۵۶ قانون اساسی که حق حاکميت ملت بر سرنوشت را به رسميت می شناسد مبنا باشد، هرکس در اين کشور در چارچوب قانون عمل کند از تمام حقوق يک شهروند جمهوری اسلامی از جمله انتخاب شدن و انتخاب کردن برخوردار است. البته می توان از همين قانون اساسی هم انتقاد کرد، ولی براندازی نکرد. ولی امروز اگر کسی انتقاد داشت و بيان کرد می گويند اين فرد التزام به اسلام و قانون اساسی ندارد و لذا ردصلاحيت می شود! مگر ساده است که ما اينگونه حکم کنيم؟ کسی که به قانون اساسی در عمل پای بند است بايد از تمام حقوق شهروندی برخوردار باشد. مگر امام نگفت حتی مارکسيستها به شرط عدم توطئه آزادند.

اتفاقا اگر فضا باز شود و هرچه به اين سو برويم، هم انقلاب محفوظ می ماند، هم بدبينی ها کم می شود، هم عقلانيت. خدا را شکر می کنم که با وجود همه سرکوبها و مشکلات و تنگناها، تفکر اصلاح طلبی جايگاه خوبی را در جامعه دارد. البته من هم معتقدم که افت پيدا کرده است و در دو، سه سال اخير بعضی از جوانان از اصلاح طلبان نااميد شده اند و ميگويند چه چيزی اصلاح شود؟ ما هم ميگوييم راهی جز اصلاح طلبی نداريم و براندازی را نمی خواهيم و با کسانی هم که آن را می خواهند رابطه نداريم. تازه اگر خدای ناخواسته اوضاع به هم بخورد وضع همه بدتر خواهد شد. بايد همين چارچوب حفظ شود اما نبايد دايره نظام را تنگ کرد تا افراد بيشتری خود را درون آن حس کنند و از منابع کشور هم استفاده بهتری شود.درست است که ما نبايد در برابر مطامع بيگانه تسليم شويم، اما دامن زدن به دشمنی و هزينه گذاشتن روی دوش مردم که کار عاقلانه ای نيست. اينکه شعار عدالت بدهيم اما مردم روز به روز فقيرتر شوند صحيح نيست.

در ابتدای ديدار نيز شماری از حضار ديدگاههای خود را مطرح کردند که اهم مطالب بيان شده در پی می آيد:

-انتقاد بدليل عدم امکان رشد نيروهای ارزشی در کشور و انحصارطلبی، انزوای کشور، افزايش فساد و دين گريزی، فقر و..

-لزوم خودسازی و آمادگی نيروهای اصلاح طلب برای تقويت سرمايه های علمی و سياسی و تاکيد بر حضور اصلاح طلبان در صحنه نه برای کسب قدرت، بلکه برای بازگرداندن قطار به ريل انقلاب و درس گرفتن از تجربيات گذشته

-تاکيد بر وجود يک محوريت در جريان اصلاحات برای هدايت نيروها و ابراز اميدواری برای دريافت نتيجه مثبت از انتخابات آتی رياست جمهوری

-منتقد بودن بسياری از خانواده های شهدا از وضعيت فعلی کشور و سياستهای حاکم و در عين حال تاکيد بر قرار داشتن در چارچوب نظام؛ تشکر بابت حضور در انتخابات مجلس نهم بدليل تاکيد بر قرارداشتن بر چارچوب نظام توسط چهره برجسته اصلاحات

-ضرورت ايجاد زنجيره های عمودی و افقی نيروهای اصلاحات و آمادگی نيروهای اصلاحات برای پرداخت هزينه در اين راه

-علاقه مندی به ماندن در چارچوب انقلاب، با وجود تمام مشکلات موجود، ولی متأسفانه در محيط جوان و دانشگاه ميان نسل امروز و نسل انقلاب فاصله زيادی ايجاد شده و بيشترين آسيب به گفتمان امام و انقلاب وارد می آيد.

-مشکل اصلی در کشور، سوء فهم از غايت و هدف مورد نظر انقلاب اسلامی از سوی پاره ای از مصادر امور است؛ هدف عبارت بود از بهزيستی در دنيای امروز به علاوه تربيت نيروی طراز و اين که جامعه دارای مزايای جوامع پيشرفته باشد. به علاوه مزايايی که ديگران فاقد آنند و ما آن را در اسلام می توانيم بيابيم. جامعه ای که در آن عدالت و آزادی در کنار يکديگر و حق انتقاد نيز محفوظ باشد.

و علاوه بر اين دچار سوء برداشت هم شديم از جمله اين که مشکل اصلی مردم مسائل اقتصادی (که بسيار مهم است ولی همه چيز نيست) دانسته شد و کرامت انسانی و تحکيم آزادی های اساسی مورد غفلت قرار گرفت و انتقاد کردن به مثابه از بين رفتن امنيت به حساب آمد و تحمل مخالفت و منتقد کاهش يافت و حاصل کار لطمه ديدن اعتماد اجتماعی است که انقلاب و جامعه را با مشکل روبرو می کند.

و نيز سوء فهم در غفلت از سرمايه اجتماعی و فقط توجه به سرمايه سياسی از يک سو و مترادف دانستن وحدت با يکسان سازی و در نتيجه عدم تحمل رقيب از سوی ديگر.

-سخن رزمندگان دوران دفاع مقدس، بازگشت به ريل اصلی انقلاب است و انتخابات هم صرفا ابزاری برای احيای شعارهای انقلاب اسلامی است. لذا بايد برنامه کلانی برای اصلاحات تدوين شود تا فعاليت اصلاح طلبان محدود به انتخابات نباشد.

-بايد استراتژی و تاکتيکهای اصلاحات مشخص شود و سازمان ارتباطات اصلاح طلبان بايد فعال شود.

-مشکلات معيشتی مردم و بويژه اقشار ضعيف، باعث دلسردی آنان می شود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016