پنجشنبه 9 آذر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

واکنش کيهان به سخنان موسوی‌خوئينی‌ها و خاتمی

روزنامه کيهان نوشت: برخی اعضای مرکزيت مجمع روحانيون که در فتنه سال ۱۳۸۸ نقش آفرينی کرده اند، به تاکتيک نخ نمای فرار به جلو و نعل وارونه متوسل شده اند.

مرور اظهارات موسوی خوئينی ها و خاتمی حاکی از آن است که طيف جفاکار و قانون شکن در فتنه ۳ سال پيش می کوشند قيافه استغنا و بی ميلی نسبت به انتخابات را با وجود تکاپوی شديد برای بازگشت به اين عرصه به نمايش بگذارند. آنها به موازات اين موضع و با علم به اينکه در موضع اتهام و خيانت از نگاه حاکميت و مردم متدين و انقلابی قرار داده اند، ژست افراد «طلبکار مظلوم»! را به خود گرفته اند.

در اظهارات محفلی اين دو تن همچنين اين خط ديده می شود که هر دو نفر قائل به روش مغالطه «شروع از پله دوم» هستند به اين معنا که به مسائلی نظير حصر موسوی و کروبی و بازداشت برخی عناصر به عنوان سند سرکوب و فقدان آزادی اشاره می کنند يا به نقد برخی عملکردهای دولت می پردازند تا آشوبگری و قانون شکنی ۳ سال پيش را که معارضه علنی با جمهوريت و اسلاميت و حرکتی به نيابت از دشمنان تابلودار نظام بود را به حاشيه بيندازند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


موسوی خوئينی ها در اين باره در جمع برخی اعضای حزب کار گفته است: ما خودمان آقای موسوی را به عنوان کانديدا معرفی کرديم. او مدعی است رأيش را خورده اند و هنوز تکليف اين مسئله روشن نشده، چون يک طرف دعوا را بر کرسی نشانده اند و طرف ديگر را زندانی کرده اند، حالا ما از او برائت بجوئيم تا بتوانيم در انتخابات شرکت کنيم و آنان همين داستان را دوباره تکرار کنند؟ کدام عقل سياسی به ما اجازه اين کار را می دهد. بالاخره آقای موسوی که تنها نيامد، من گفتم و شما گفتيد و ديگران گفتند و آمد. همين طور جناب آقای کروبی. آن وقت بگوئيم به ايشان ربطی نداريم.

وی همچنين با بيان اينکه ريش و قيچی دست آقای جنتی است که چه کسی صلاحيت دارد و چه کسی ندارد، می افزايد: بايد کسی کانديدای اصلاح طلبان شود که تفکر اصلاح طلبی را با خود حمل کند. مسئله اصلاح طلبی فراتر از انتخابات است و به خاطر آن اصول خود را زير پا نمی گذاريم... آنها می گويند همه آزاد هستند اما در چارچوب نگاه آقای جنتی. اين به نظر ما درست نيست. اگر انتخابات آزاد باشد و همه مردم بتوانند شرکت کنند، نتيجه اش هر چه باشد، مردم قبول می کنند، اصلاح طلبان نيز قبول می کنند. انتخاباتی که يکی بر کرسی بنشيند و يکی برود زندان، اسمش انتخابات آزاد نيست.

خاتمی هم در ادبيات مشابهی در ديدار با برخی اصلاح طلبان می گويد: در مورد انتخابات يکی از مسائل مهم اين است که احساس نکنند دل ما برای قدرت لک زده، والله قدرت باشد برای هر کس که می خواهد بيايد کار بکند، ما می خواهيم زندگی کنيم، حرف بزنيم و امنيت داشته باشيم. مسئله ما اين نيست که حتماً به قدرت برسيم.

وی می افزايد: آنچه برای ما مهم است که ما داخل نظاميم و هيچ کس حق ندارد بگويد چه کسی داخل نظام است و چه کسی خارج نظام. سلب تابعيت يک فرد [!؟] خلاف قانون اساسی است آن وقت چطور حکم صادر می کنند که کسانی خارج از نظام هستند، اما نگران خروج از معيارهايی هستيم که در نظام و انقلابمان يافتيم... در مورد انتخابات گرچه ما اهل تحريم نيستيم، ولی عدم شرکت و نداشتن کانديدا به معنای خروج از نظام نيست.

آنچه در اين قبيل اظهارات تکراری عمداً مسکوت می ماند چند نکته است از جمله اينکه اصلاح طلبان و دو نامزد آنها به مکانيزم قانونی و رأی اکثريت حرمت قائل نشدند و حتی موسوی که آقای موسوی خوئينی ها مدعی است رأيش خورده شد، تن به بازشماری مجدد آرا نداد چرا که اساساً از خود اختياری نداشت و به عنوان يک مأمور برای پروژه القای تقلب و سپس آشوب مديريت می شد. آنها آزادانه اجازه حضور در انتخابات را يافتند اما از اين آزادی برای ديکتاتوری و قلدرمآبی و باج خواهی از مردم و نظام سوءاستفاده کردند و با اين همه هنوز به مجازات خيانت خود نرسيده اند.

موضوع حصر نيز پس از ۸ ماه فتنه گری و رساندن کار به هتاکی عليه اصل جمهوری اسلامی و سپس عليه امام حسين(ع) اعمال شد و بانيان اين خيانت ها (از برخی اعضای مجمع روحانيون تا مهره هايی چون موسوی) گريبانشان در قبال اين خيانت- جاده صاف کنی آمريکا و اسرائيل و گروه های معاند- گير است.

از سوی ديگر صلاحيت فتنه گر، نه از سوی شخص آقای جنتی و حتی شورای نگهبان قانون اساسی بلکه از طرف مردم در حماسه بزرگ نهم دی و لعنت کردن اعداء امام حسين(ع) رد شده است. يعنی همان مردمی که در انتخابات به نامزدهای متفاوت رای داده بودند، روز نهم دی بعد از گستاخی زنجيره ای فتنه گران متفق القول از اين جريان اعلام بيزاری کردند و در واقع اين نظام و مردم نبودند که ابتدا به ساکن آنها را مميزی کردند و حکم به اخراج دادند بلکه رئوس اين جريان با توهم اين که روی امواج حمايت ضد انقلاب می توان گردن کلفتی کرد، وارد بازی دشمن شدند و با اراده و اصرار و لجبازی خود در زمين دشمن ايستادند.

آنها هنوز هم حاضر نيستند از جماعتی که روی جمهوری اسلامی خط کشيدند، تصوير امام خمينی(ره) را پاره کردند، عليه ولايت فقيه فحاشی کردند، به نفع رژيم صهيونيستی شعار دادند و در روز شهادت حضرت سيدالشهدا(ع) اقدام به رقاصی و آشوبگری و حمله به هيئت های عزاداری و پرچم ها و کتيبه های عزا نمودند، کمترين مرزبندی داشته باشند. آيا اين حضرات بعد از آنهمه وطن فروشی و خيانت به اسلام و امام و نظام توقع دارند با سياه بازی هايشان، خودی حساب شوند؟!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016