یکشنبه 13 اسفند 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سقوط سیاسی خامنه ای و ترس از انتخابات، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
کردار خامنه ای بسیار شبیه رفتار شورای نگهبانی است که از منصوبان خود اوست. شورای نگهبان هم با نظارت استصوابی خود همواره سلامت انتخابات را در ایران زیر سوال برده و این همان نکته مورد اشاره در گزارش اخیر احمد شهید است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران در یکی از بخش های چهارمین گزارش خود از فقدان فضای آزاد سیاسی و فراهم نبودن شرایط برگزاری انتخاباتی منصفانه ابراز نگرانی کرده است. در آنسو سید علی خامنه ای با لحنی طلبکارانه می پرسد کدام انتخابات در طول سی و چند سال گذشته در جمهوری اسلامی آزاد نبوده است؟ قضاوت درباره درستی و نادرستی ادعاهای بالا کار دشواری نیست. برای این کار نیازی هم به بررسی تاریخ انتخابات در جمهوری اسلامی وجود ندارد. کافی است به عملکرد رهبر ایران در سهیم کردن مردم در سرنوشت شان نگاهی اجمالی بیندازیم.

رهبر ایران همواره از قول مردم سخن گفته و آنان را در برابر عمل انجام شده قرار داده است. در واقع تصمیم های مهم کشور در اتاقی دربسته و با حضور مشاوران همین رهبر گرفته می شود و پس از آن عده ای را به حضور ایشان می آورند، مدارس و اداره ها را تعطیل می کنند و ایشان نیز با استفاده و به عبارتی سوء استفاده از احساسات مردم تایید همان جمع را در قالب شعارهای تکراری می گیرد و این شعارهای از سر احساسات عده ای آورده شده به سخنرانی اش را به پای همه مردم ایران می نویسد و نتیجه می گیرد آنچه را که او و اطرافیانش اندیشیده اند درست است و باید عملی شود.

برای مثال سال هاست که موضوع برقراری ارتباط با آمریکا یکی از مسائل مهم ایران به حساب می آید و همواره علی خامنه ای یگانه تصمیم گیرنده در این حوزه بوده است بدون آنکه این موضوع مهم به رای مردم گذاشته شود. صاحب این قلم اصراری به برقراری این ارتباط ندارد که لزوم یا عدم لزوم آن مسئله را باید مردم ایران تشخیص دهند اما نکته اصلی، تصمیم گیری یک نفر به نمایندگی از بیش از هفتاد ملیون نفر است.

علی خامنه ای در سخنرانی اخیرش در آذربایجان گفت: «دولتمردان آمریکا غیرمنطقی هستند» اما کدام منطق حکم می کند کسی بیست و چند سال ایده ها و اندیشه های خود را به کرسی بنشاند و سخن هیچ صاحب نظری را نشنود، نظرات خود را در یک همه پرسی به قضاوت مردم نگذارد و نظر آنها را جویا نشود؟ کدام یک مصداق زورگویی و غیرمنطقی بودن است؟

کردار خامنه ای بسیار شبیه رفتار شورای نگهبانی است که از منصوبان خود اوست. شورای نگهبان هم با نظارت استصوابی خود همواره سلامت انتخابات را در ایران زیر سوال برده و این همان نکته مورد اشاره در گزارش اخیر احمد شهید است.

خامنه ای می گوید: «جمهورى اسلامى روشن‌ترين و واضح‌ترين مردم‌سالارى‌ها و دموكراسى‌ها را در منطقه خاورمیانه داراست.» اگر یکی از ملاک های مهم دموکراتیک بودن رجوع به آرای مردم باشد، باید پرسید این مهم آیا در ایران عملی می شود؟ در این صورت چرا حکومت با مردمی که نسبت به سلامت انتخابات گذشته تردید داشت آنگونه وحشیانه برخورد کرد و عده ای هنوز تاوان گناه نکرده را در زندان های کشور پس می دهند؟ خامنه ای اتفاقاً انتخاباتی را از موارد وضوح مردم سالاری در کشور می داند که خود از اساس زیر سوال است.

خامنه ای، راننده بی تجربه و البته لجبازی است که بدون داشتن هرگونه صلاحیتی سوار بر خودروی کشور شده و آن را به سمت پرتگاه و سقوط می برد و سخن سرنشینان را هم نمی شنود. امروز گناه امثال هاشمی رفسنجانی در نشاندن این راننده ناشی بر پشت فرمان این خودرو کمتر از راننده نیست. حتی در ظهور و بروز پدیده ای چون احمدی نژاد هم رفسنجانی بی تقصیر نیست. حاصل نشاندن کسی چون خامنه ای بر مسند قدرت، ظهور پدیده نوظهور احمدی نژاد بوده است. رفسنجانی امروز نمی تواند و نباید از مسئولیت شانه خالی کند بخصوص که همچنان همه راه ها را به همین رهبر خودکامه ختم شده می داند و همچنان او را محور همه امور می خواند.

اوضاع و شرایط وخیم ایران ـ که اطرافیان رهبر همواره می کوشند تا تصویری زیبا از آن ارائه دهند ـ تنها حاصل خراب کاری های هشت ساله احمدی نژاد و باندش نیست زیرا آنها نیز خود معلول همین علت ها هستند. احمدی نژاد با حمایت رهبر و اطرافیانش نمی توانست بر سر کار بیاید تا آن کند با ایران که امروز باید به حالش زار گریست. با این حال و با وجود این همه نقص، آیا همچنان انتخابات را می توان در ایران آزاد دانست؟

من در پی نفی اصل اساسی انتخابات نیستم زیرا آن را یکی از اصول مردم سالاری می دانم. مردم ایران نیز برای تحقق دموکراسی همواره در انتخابات دروغین سی و چند سال گذشته شرکت کرده اند به این امید که شاید در زندگی شان فرجی حاصل شود و آزادی و آرامش را پس از قرن ها تجربه کنند، اما از شرکت آنها تنها برای مشروعیت دادن به نظامی سوءاستفاده شده که بویی از مردم سالاری نبرده است. علت اصلی این مسئله نیز وجود یک تناقض عمده به نام ولایت فقیه در ساختار ایران است؛ ولایتی که به حضور یک روحانی غیرمتخصص بر مسند تصمیم گیری درباره امور داخلی و بین المللی، مشروعیت می بخشد و همین مشروعیت بنیاد دموکراسی را متزلزل و خواسته های مردم را در گروه نظرات یک نفر می کند.

برای نجات از این معضل به یک عزم ملی، پیوند و ارتباط تنگاتنگ میان نیروهای مخالف داخل و خارج از کشور نیاز جدی وجود دارد. مرکز دموکراسی برای ایران، ضمن فعالیت برای شناساندن خواست واقعی مردم ایران در خارج از کشور، رسما اعلام می کند برای پیوند با نیروهای داخلی آماده هرگونه حمایت، کمک رسانی و همکاری است. این شورا ضمن استقبال از برگزاری انتخابات آزاد زیر نظر مجامع بین المللی در ایران، از حمایت های همه جانبه از مردم ایران دست نخواهد کشید و اعتقاد دارد که آینده روشن ایران و ایرانی تنها با استقرار دموکراسی و رعایت مفاد قرارداد حقوق بشر رقم می خورد و این آینده را چندان دور نمی بیند.

دکتر بهروز بهبودی
بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران

www.bbehbudi.com

contact@bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016