گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 فروردین» سال بحرانها و زلزلههای سياسی و اقتصادی، بهروز بهبودی20 فروردین» آميختهای لازم برای پايان اسد و جمهوری اسلامی، بهروز بهبودی 13 اسفند» سقوط سیاسی خامنه ای و ترس از انتخابات، بهروز بهبودی 30 بهمن» تیشه بی ریشه های وطن فروش، بهروز بهبودی 22 بهمن» باج دهی دیپلماتیک، بهروز بهبودی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! طعم تلخ انتخابات، بهروز بهبودیجامعهای که از خود تحرک نشان ندهد، نمیتواند بازخواست کند، نمیتواند ادعايی در مقابل بیعدالتیها داشته باشد، نمیتواند از حکومت بپرسد و بايد به دخمههای ترس بخزد. امروز تنها نشانه باقی مانده از جمهوريت نظام، فعل انتخابات است
بگذاريد حرف آخر را در همين ابتدا بزنم؛ برخلاف آنچه بسياری می پندارند و برخلاف نامگذاری امسال توسط رهبر، بی شک بسياری از دست اندرکاران در امر انتخابات در ايران خواهان عدم حضور مردم در پای صندوق های رای هستند به نظر من علت نامگذاری امسال جدای از نگرانی های رهبر جمهوری اسلامی برای شرکت يا عدم شرکت مردم در انتخابات، به سبب نگرانی های نامبرده برای تلاش کسانی هم هست که از او حرف شنوی ندارند و می کوشند تا با بی تفاوت کردن مردم زمينه های عدم حضورشان را در عرصه فراهم کنند. اين سخن به اين معنا نيست که رهبر ايران به انتخابات آزاد و سالم اعتقادی دارد و می خواهد تا با کشاندن مردم به عرصه آنها را در سرنوشت کشور شريک کند، اصلا و ابدا! سيد علی خامنه ای هم می خواهد تا با کشاندن مردم به عرصه، برای نظام خود مشروعيت بخرد و همه جا جار بزند که مردم با انقلاب و نظام هستند. انتخابات در نگاه او بهانه ای برای مشروعيت دادن به حضور ديکتاتوری است به همين دليل بسياری چه در داخل و چه در خارج خواهان تحريم انتخابات هستند و هرکسی که مردم را به حضور در انتخابات تشويق کند، خائن و عامل جمهوری اسلامی می خوانند. مخالفان بر اين عقيده اند که انتخابات امسال هم مهندسی خواهد شد و سرانجام نام کسی که حکومت می خواهد از صندوق ها بيرون خواهد آمد. اين نظر اشتباه نيست اتفاقا به گمان من همه کوشش ها به کار گرفته شده اند تا فردی که مورد تاييد حکومت است به رياست جمهوری برسد. موضوع انتخابات در ايران و تقلب در آن چيز تازه ای نيست. جز چند مورد همواره انتخابات در جمهوری اسلامی با تقلب همراه بوده است البته با شدت و ضعف. شدت و ضعف آن هم معمولا به ميزان حضور مردم بستگی داشته است. به ياد داريم که در دوره هفتم انتخابات رياست جمهوری هم مردم می گفتند به خاتمی رای می دهيم و اسم ناطق نوری از صندوق ها بيرون خواهد آمد. با اين حال در آن دوره ميزان حضور مردم به اندازه ای بود که اقتدارگرايان را پس زد. شايد گفته شود همين ميزان از حضور در دوره قبل هم اتفاق افتاد و مردم با همه وجود به ميرحسين موسوی رای دادند اما پس از آن نام اعجوبه ای به نام احمدی نژاد از صندوق ها بيرون کشيده شد. بی شک رژيم که دوره خاتمی را درک کرده بود و تجربه های لازم را اندوخته بود در اين دوره از آن خطای استراتژيک جلوگيری کرد اما دستاوردهای اين تقلب و بی آبرويی برای مردم هم کم نبود، البته برای رسيدن به اين دستاوردها هزينه هم دادند، هزينه هايی بسيار زياد. با اين همه به ياد داريم چه اتحادها و دلبستگی هايی ميان مردم در داخل و حتی خارج به وجود آمده بود. بسياری از مخالفان که حتی از ميرحسين موسوی و کروبی دل خوشی نداشتند به حمايت از نهضت مردم برخاستند و دنيا را وادار کردند تا در برابر درندگی های جمهوری اسلامی موضع گيری کند. تنگناهای به وجود آمده امروز برای رژيم که حتی رهبر را وادار به سازش و مذاکره با آمريکا می کند حاصل فشارهايی است که به دليل حضور مردم در صحنه به وجود آمده است. امروز کيست که نداند نام جمهوری اسلامی زشت تر از گذشته در مجامع بين المللی برده می شود و باز کيست که نداند بخش عمده اين موضوع در نتيجه اعتراضات مردم در انتخابات سال ۱۳۸۸ و درندگی های رژيم در برابر مردم اتفاق افتاده است. همه دنيا اعمال جمهوری اسلامی را در سرکوب مردم تقبيح و محکوم کرد اما به راستی اگر مردم در صحنه حضور نداشتند اين اجماع جهانی در مقابل جمهوری اسلامی شکل می گرفت و پيش از آن مردم می توانستند مطالبه ای از اين حکومت خونخوار داشته باشند؟ دعوت مردم به ماندن در خانه ها آنها را از حق و حقوقشان دور خواهد کرد و به انسان های محزونی تبديل می کند که در تاريکی نشسته و از ترس غارتگران حکومتی به اميد دستی هستند که پيدا شود و طومار جمهوری اسلامی را در هم بپيچد. اعتراض های مدنی در صورتی شکل می گيرد که مردم پيش از آن خود را به حکومت اثبات کرده باشند. حق گرفتنی است و تاريخ، نمونه های فراوانی را از اين حق گرفتن ها در حافظه دارد. جامعه ای که از خود تحرک نشان ندهد، نمی تواند بازخواست کند، نمی تواند ادعايی در مقابل بی عدالتی ها داشته باشد، نمی تواند از حکومت بپرسد و بايد به دخمه های ترس بخزد. امروز تنها نشانه باقی مانده از جمهوريت نظام، فعل انتخابات است، انتخاباتی که بخش عمده ای ازحکومت برای عدم شرکت مردم در آن برنامه ريزی های فراوانی می کنند تا بهتر بتوانند خواسته های خود را بر کشور تحميل کنند. بی تفاوتی تنها خواب خود مردم را پريشان تر و زندگی شان را سخت تر و دنيا را به کام ديکتاتورها می کند. چرا مردم بايد همين فرصت باقی مانده را هم با دست خود به حاکمان مستبد تقديم کنند، حاکمانی که چيز بخشيده شده را دوباره به آنها پس نمی دهند. برخلاف تصور بسياری از افراد حضور مردم خواب حاکمان جمهوری اسلامی را آشفته تر می کند به همين دليل است که رهبر ايران در سال گذشته از تبديل نظام جمهوری به پارلمانی سخن گفته بود تا خيال خود را برای هميشه راحت کرده باشد. حضور در انتخابات به معنای همراهی با جمهوری اسلامی نيست بلکه به معنای جلوگيری از يکه تازی تماميت خواهانی است که در نبود مانع به راحتی جيب ها را پر می کنند و سرمايه نسل های آينده را به باد فنا می دهند. بهروز بهبودی Copyright: gooya.com 2016
|