سه شنبه 11 تیر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سوريه، صحنه جنگ سردی نوين، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
مهم‌تر از حمايت ايران از سوريه، اسد به حامی بزرگ‌تر و جهانی‌تر خود، روسيه دلخوش است. روسيه هم‌پيمان حکومت‌های ديکتاتوری منطقه بوده و هست. باندهايی که در سازمان‌های امنيتی شوروی حضور قدرتمندی داشتند، اکنون توانسته‌اند، قدرت را در روسيه به دست آورده و نوعی حکومت شبه مدام‌العمر، با ظاهری دموکراتيک برای خود بسازند. مدل پوتين - مدويدوف به الگويی برای ادامه ديکتاتوری در برخی کشورها تبديل شده است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اعتراضات در سوريه از اوايل سال ۲۰۱۱ و به دنبال آنچه که بهار عربی در کشورهايی همچون تونس و مصر و ليبی خوانده می شد ، آغاز شد. مردم سوريه در ابتدا خواهان آن بودند که پس از حدود ۵۰ سال حکومت بعث ، تغييراتی در آرايش سياسی و اجتماعی پديد آورند. اما حکومت اسد نيز مانند ديگر حکومت های استبدادی، توان ايجاد تغييرات به موقع و واقعی را در خود از بين برده بود. بنابراين به سرکوب خشونت بار مردمی پرداخت که از سال ها حکومت گروه کوچکی از اقليت علوی اين کشور، خسته شده بودند. خواست آنها اگر با اصلاحاتی واقعی پاسخ داده شده بود، سرنوشت غمبار کنونی سوريه بوجود نيامده بود. ميليون ها آواره ، هزاران کشته و مجروح و کشوری ويران.

ايران، در اين ميان با توجه به رابطه استراتژيک چندين ساله اش با حکومت اسدها ، همواره با حمايت از بشار اسد، همچون رسانه های دولتی سوريه ، معترضان را فريب خورده ، آدمکش و غارتگر خوانده است. از ابتدای درگيری ها در سوريه ، همواره خبرهايی از پشتيبانی های مالی و نظامی ايران از سوريه وجود داشته است تا آنجا که برخی از منابع از حضور برخی فرماندهان سپاه به عنوان مشاوران سرکوب اسد، سخن گفته اند. از سوی ديگر حزب الله لبنان که نيروی گوش به فرمان ايران است، نيز با مشارکت خود در درگيری ها، به نفع دولت اسد ، توانست توازن قوا را به نفع حکومت سوريه تغيير دهد. اتفاقی که در سرنوشت مذاکراتی که در پی يافتن راه حلی برای کاهش خشونت ها و کشتار مردم سوريه است ، تاثير منفی داشته است.

حضور حزب الله لبنان به عنوان يک نيروی کاملا نظامی و خارجی در جنگ داخلی سوريه، آتش اين درگيری ها را به کشور لبنان کشانده است و جنگ مردم و حکومت سوريه به درگيری های مذهبی سنی و شيعه درمنطقه شبيه شده است.

اما اصل قضيه فراتر از اين حرف هاست، آنچه که سوريه را متفاوت از مصر و تونس و ليبی می کند، همجواری استراتژيک اين کشور با اسراييل است. کشوری کوچک که از آغاز پيدايشش با فلسطينی ها درگير بوده و هيچ وقت امنيت پايداری را احساس نکرده است. اسراييل با همه کوچکی بواسطه لابی های گسترده و اثرگذارش ، حمايت کشورهای بزرگ و قدرتمند غربی را همراه خود داشته است. حضور اسراييل در کنار سوريه ، وضعيت تغييرات و راه حل های بحران اين کشور را بسيار پيچيده تر از ساير کشورهايی کرده است که اکنون در حال تجربه تابستان عربی هستند.

از طرفی مهم تر ازحمايت ايران از سوريه، اسد به حامی بزرگتر و جهانی تر خود ، روسيه دلخوش است. روسيه هم پيمان حکومت های ديکتاتوری منطقه بوده و هست. باندهايی که در سازمان های امنيتی شوروی حضور قدرتمندی داشتند ،اکنون توانسته اند، قدرت را در روسيه به دست آورده و نوعی حکومت شبه مدام العمر، با ظاهری دموکراتيک برای خود بسازند. مدل پوتين- مدويدوف به الگويی برای ادامه ديکتاتوری در برخی کشورها تبديل شده است. اگرچه روسيه در ظاهر دوست حکومت های استبدادی منطقه است، اما تاريخ روابطش با اين کشورها بيانگر چيز ديگری است. به عنوان مثال روسيه ای که در دو جنگ تاريخی با ايران، بخش هايی از خاک کشورمان را برای هميشه از آن جدا کرده بود، اينک نيز با حمايت دروغين خود از برنامه اتمی ايران، توانسته است با چپاول سرمايه های ملی ايران به بازسازی صنايع اتمی خود، که پس از بحران چرنويل به شدت آسيب ديده بود، بپردازد، در حالی که هنوز نيروگاه بوشهر راپس از دو دهه، به شکل کامل به ايران تحويل نداده است و دردآور تر اينکه هربار هم به قطع نامه ها عليه برنامه اتمی ايران رای مثبت داده است.

روسيه اکنون، با مخالفت با طرح های غربی ها ، نشان داده است که به راحتی حاضر نيست که سوريه را به کشورهای غربی تقديم کند. گويی امروز سوريه قربانی ادامه جنگ سرد ديروز است که به شکلی زير پوستی در روابط روسيه و غرب دنبال می شود. روسيه و غرب با سواستفاده از اعتقادات و ايدئولوژی اسلامی کشورهای خاورميانه و دستاويز قرار دادن شيعه و سنی در سوريه و حمايت هايشان از اين نيروها تنها به دنبال کسب امتيازهای بيشتر در منطقه هستند. روسيه به کمک ايران، از نيروهای شيعه و مشخصا حزب الله لبنان سواستفاده می کند و کشورهای غربی و خصوصا آمريکا نيز برای ايجاد تغيير در آرايش نيروهای اين منطقه و شکست روسيه در اين جبهه، از نيروهای سنی مذهب راديکال به عنوان سرباز پياده نظام استفاده می کند. در جنگ سرد کنونی قرار است مردم اين منطقه که اتفاقا بيشتر هم مسلمان هستند، در راه پيشبرد اهداف روسيه و آمريکا به جان هم افتاده و به نام ايدئولوژی سنی و شيعه يکديگر را قربانی کنند.

روسيه و ايران در يک بده بستان به سر می برند، به اين معنی که روسيه با حمايت خود از برنامه هسته ای ايران و کمک به جمهوری اسلامی با پشتيبانی های تکنولوژيکی خود، به ايران القا می کند که می تواند به سمت ساخت بمب اتم حرکت کند و در مقابل ايران هم با حمايت همه جانبه از اسد می کوشد تا صحنه بازی را به نفع روسيه و در مقابل کشورهای غربی حفظ نمايد، و مهمترين اهرم فشار ايران نيروهای حزب الله لبنان است. و در اين ميان جان هزاران عربی که به واسطه سياست های ايران و روسيه قربانی می شوند به هيچ گرفته می شود.

اما روسيه در اين راه می تواند بر حمايت چين ِ مدعی در برابر غرب، حساب ويژه ای باز کند. چين با اقتصاد شکوفای خود در پی فتح بازارهای جهانی با کالاهای ارزان قيمت ، اکنون به قدرتی تاثيرگذار درجهان تبديل شده است و در صفحه شطرنج سياسی جهان ، مهره قابل توجهی است. چين نيز حاضر نيست که خاورميانه نفت خيز و حساس را به راحتی و با قيمتی ارزان به کشورهای غربی واگذار نمايد و اين دو کشور با حمايت از رژيم هايی همچون سوريه و ايران مانع از به ثمر رسيدن فشارهای بيشتر بين المللی برای کنترل و کاستن از خشونت ها در اين کشورها می شوند، و آنچه که در اين ميان ، برای اين قدرت ها هيچ ارزشی ندارد، انسان هايی هستند که در زير چرخ تانک ها و گلوله های توپخانه اسد نابود می شوند. کودکانی که در کشور ويران سوريه ، هيچ آينده ای برای خود متصور نيستند ، البته اگر امروز بتوانند از اين مهلکه جان سالم به در برند. چين و روسيه بر سر قيمت خاورميانه در حال چانه زنی هستند و چشم هايشان را برذبح نسل ها و کشته شدن انسان هايی از پوست و گوشت و خون بسته اند و از مردم ايران و سوريه و حزب الله به عنوان سپری انسانی برای حفظ منافعشان استفاده می کنند.

اما آنچه که در اين ميانه آتش و خون برای مردم ايران اهميت بسزايی دارد، درس گرفتن از وقايع منطقه است. مردم ايران با حرکت هوشمندانه خود ، از هر مجالی برای بازکردن فضای جامعه و ايجاد اصلاح در آن استفاده کرده اند و با توانايی بالای خود در خلق فرصت ها و استفاده از آنها، توانسته اند تا کنون شبح جنگ را از سرزمين مان دور نمايند. سرنوشت سوريه که نتيجه سياست های بسته حکومت آن کشور و دلخوش بودنش به حفظ قدرت ، با اتکا به کشورهايی همچون چين و روسيه و سرکوب خواسته به حق مردمش در ايجاد تغييرات و اصلاحات در آن کشور است ، می تواند در کشورهای ديگر منطقه هم اتفاق بيفتد ، چرا که همه ديکتاتورها شبيه به هم رفتار می کنند. آنچه که می تواند سرنوشت کشورمان را متفاوت کند ، آگاهی بيشتر مردم از توانايی های خود و موقعيت ويژه کنونی ايران است. مردم بايد با استفاده از کوچکترين روزنه ها ، حکومت را به ايجاد اصلاحات مورد خواستشان مجبور کرده و با ايجاد زمينه ای برای بر سر کار آمدن عقلا ، فرجامی نيک را برای خود و نسل های آينده ميهن رقم بزنند.

بهروز بهبودی
www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016