خبر آمد حسنلو را گرفتند
ز اعماق زمين او را گرفتند

سر ديوار و روی بام خانه
به موج آمد تماشاچی شبانه

فغان و قيل و قال و گير و واگير
محله شد سراسر نور و آژير

چهل عکاس و شش تا فيلمبردار
رسيدند از برای ضبط اخبار

ز گردان هليکوپتر دو فروند
فرود آمد به ياری خداوند

دو تا ديگر در آن بالا به گردش
به همراه دو بمب انداز ارتش

دو تا خمپاره انداز آن ميان بود
که مال لشگر صاحبزمان بود

دوتائی جرثقيل آنچنانی
سه تا ماشين هم از آتش نشانی

واکی تاکی و بی سيم ِ وایِرلس
کنار هرکدامش يک مهندس

دو مأمور پليس اضطراری
رئيس شعبه انگشت نگاری

دوتا فرمانده هنگ سواره
سوار اسبِ سرويس اداره

دوتا فرمانده هنگ پياده
پياده آمده از چاک جاده

رئيس نقشه برداری ارتش
دو تا خودرو سه تا جيپ يدک کش

بسيجی، پاسدارِ برگزيده
همه چين رفته و تعليم ديده

گروه چتربازان کماندو
تماماَ فارغ التحصيل مسکو

چهار مأمور مخصوص لجستيک
همه فناور تکنيک و تاکتيک

ز بهداری نيروی زمينی
پزشک بخش گوش و حلق و بينی

پروژکتور، سه تا گردان، دوتا صاف
که روشن ميکند اطراف و اکناف

دو خواهرزينب و خواهررقيه
ولی با فاصله از آن بقيه

رپرترها و نشريه نگاران
به اميدی که باشد سوژه باران

نماينده دوتا از بيت رهبر
مساوی، يک مؤنث، يک مذکر

از آنسو گشت ثارالله آمد
قشون منکرات از راه آمد

همه صف بسته آنجا در مسيرش
که بنمايند فوری دستگيرش

فضا از دلهره لبريز گشته
زمين يکباره وحشت خيز گشته

چنين آيد صدا از شش بلندگو
خودت تسليم قانون شو حسنلو!

ز آژير بلند آمبولانسی
خبر آمد ز وضع اورژانسی

سه چارتا پاسدار با شهامت
کنار پله ها دادند علامت

بسيجی های جان بر کف پريدند
ز پشت سر لباسش را کشيدند

دو دفعه گاز اشک آور زدندش
به امر دين و پيغمبر زدندش

بيامد بعد يک تانک زرهپوش
چهل سردار نارنجک به کف توش

دوتا سردار پايش را کشيدند
دو افسر دست هايش را کشيدند

کنون سرهنگی آمد با مسلسل
چه سرهنگی، قويدل، پهلوان، يل

همه هيبت مثال رستم زال
ز اعمال حسنلو ناخوش احوال

هويدا شد مثال شير شرزه
که غولان را بياندازد به لرزه

حسنلو را به دو ضربت زمين زد
به ياری اميرالمؤمنين زد

شمرد آنگاه يک تا ده شماره
سپس تی ــ شرت او را کرد پاره

برآمد از قشونش بانگ هورا
همه تشويق ميکردند او را

هوانيروز با موزيک مخصوص
ظفرمندانه زد نقاره و کوس

يگان ويژه زين فتح نهائی
سه چارتا کرد شليک هوائی

سپس پيچيد در کل محله
طنين ِ صوت اللهم صل ِ ...

دادار دار دار، دودور دور دور، دادار دار
بيامد اين خبر در صدر اخبار

گزارش های داغ فاتحانه
که گردد نقل در هرچه رسانه

خبر فرمايشی ـ امنيتی بود
خبر از حقه های دولتی بود

حکومت بذر آن را ابتدا کاشت
سپس مشغول شد، مشغول برداشت:

همانموقع چهل «وبلاگ بنويس»
درو گشتند، ساکت، بی صدا، هيس.س.س!

همانموقع چهل «وبلاگ بنويس»
درو گشتند، ساکت، بی صدا، هيس.س.س!

همانموقع چهل «وبلاگ بنويس»
درو گشتند، ساکت، بی صدا، هيس.س.س.س.س.س!