گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! تفاوت فرهنگی امری سياسی است، آسيه امينیسوال اينجاست که آيا ممنوعیت ورود زنان به استاديومهای ورزشی يک خواسته فرهنگی، اجتماعی در کشور ماست يا فقط يک روش سياسی است؟ تحت چه برآوردی تبعيض جنسيتی در يک کشور از سوی يک مقام جهانی "روش فرهنگی و اجتماعی" خوانده میشود؟ویژه خبرنامه گویا مروری بر نامهنگاری های زنان و آقای مديرکل رويدادهای فدراسيون جهانی واليبال
امروز امر خصوصی در ايران معنای ديگری هم يافته است. درواقع آنچه از آن به تفاوتهای فرهنگی يا ويژگیهای فرهنگی ياد میشود همان امر خصوصی در حوزه ملی است. پاسخی که به پرسشگران بيرونی و ناظران بينالمللی داده میشود با اين محتوا که تبعيض يا خشونت درون مرزهای ايران، امری خصوصی (بخوانيد ويژگی فرهنگی و اجتماعی) است و به ديگران ربط پيدا نمیکند. حکومتگران، به ويژه حکومتگرانی که منافع سياسیشان در تضاد با حقوق مدنی و شهروندی است، با مطرح کردن تفاوتهای فرهنگی در محافل بينالمللی در تلاشاند تا به تبعيضها و نابرابریها برچسب "ويژگی فرهنگی" بزنند و با اين بهانه همتايان خود يا مقامهای رسمی بينالمللی را که با خواستههای بیواسطه مردم و بهويژه فعالان مدنی روبهرويند از ميدان به در کنند. درواقع "ويژگی فرهنگی" در اين تعريف به اين معنی است که مردم ما فرهنگ تبعيض را پذيرفتهاند و اگر تبعيض يا خشونت در جامعه وجود دارد، به دليل پذيرفته شدن آن از سوی عموم مردم است و ما ( حکومتگران) مجری قانون برآمده از اين فرهنگايم و شما ( مقامهای بينالمللی) نمیتوانيد با اين فرهنگ به مخالفت برخيزيد. از وارد شدن به اين بحث که تعريف "فرهنگ و ويژگی فرهنگی" تابع چه شاخصهايی است و با چه ابزاری شناخته میشود و آيا تبعيض جنسيتی در بين مردم ايران، يک امر پذيرفته شده و به عبارتی يک ويژگی فرهنگی است، میگذرم زيرا بحثی گسترده است و از موضوع اين مقاله خارج است. آنچه به آن میپردازم اين است که امروز آنچه "ويژگی فرهنگی يا تفاوت فرهنگی" خوانده میشود، دستاويزی برای عدم اجرای قوانين سازمانهای بينالمللی از سوی اين سازمانها شده است. اين موضوع مستلزم توضيحی است که در پی میآيد. فابيو آزودو مدير کل رويدادهای بينالمللی فدراسيون جهانی واليبال روز جمعه به ايران آمد تا به عنوان ناظر مسابقه روسيه و ايران شاهد و ناظر شيوه توزيع برابر بليت بين تماشاگران مرد و زن در مسابقه واليبال ايران و و روسيه در ليگ جهانی واليبال باشد. در اين فرصت فدراسيون واليبال ايران و به گفتهای وزارت ورزش، در تماس با گروهی از خبرنگاران زن که در بازيهای قبلی همين دوره امکان حضور در مسابقات را نيافته بودند از آنها دعوت کرد که در اين مسابقه آخر شرکت و بازی را گزارش کنند. برخی از اين خبرنگاران اين دعوت را مصداقی از استفاده ابزاری از زنان خبرنگار برای نمايش ناراست واقعيت در برابر ديدگان آقای مديرکل ارزيابی کرده و از رفتن به سالن سرباز زدند. عدهای هم که آن را حفظ حقوق صنفيشان تشخيص دادند، راهی ورزشگاه شدند. در روز بازی، علاوه بر خبرنگاران و کارمندان سفارت، زنان ديگری نيز در بين جمعيت ديده ميشدند که مثل هميشه عنوان شد با پاسپورتهای غير ايرانی به سالن وارد شدهاند. اما در اين ميان تکليف زنان عادی، زنان بدون وی.آی.پی، زنانی که هويت جنسيتيشان پسوند هنرپيشه، خارجی يا خبرنگار نداشت، بازهم پشت درهای بسته جا ماندند. گروهی از همين زنان فرصت را غنيمت شردند و در نامهای با عنوان "آقای فابيو ازودو، ما در ورزشگاه نيستيم، اما ما را ببينيد!" به آقای مديرکل شرح ماجرا را نوشتند و از او خواستند که صدای آنها را از پشت ديوارها بشنود. متن اين نامه به قرار زير است: « (نامه ای گروهی از زنانی که درهای ورزشگاه همچنان به رويشان بسته است) آقای فابيو ازودو، چند ساعتی بيشتر طول نکشيد که فابيو آزودونی به اين نامه پاسخ کتبی داد. متن نامه ناظر بازيها که به نويسندگان و همراهان نامه ای ميل شد به شرح زير است: «عزيزان، در اين نامه چند نکته اساسی وجود دارد. اولين نکته مسووليتپذيری مدير کل در مقام يک پاسخگو به زنان متقاضی ورود به ورزشگاهها است که قابل تحسين است. نکته دوم قول پیگيری اين خواسته است. درواقع فدراسيون جهانی جای چانهزنی برای اين موضوع را بازگذاشته و قول پیگيری داده است. اگرچه اين چانهزنی با قوای مخالف و مقاوم حکومت ايران نيست. زيرا طرف مقابل فدراسيون جهانی، مقامهای دولتی ايران و مقامهای ورزشی زير نظر دولتاند که از اساس خود اگرچه وارد هيچ مواجهه، چالش و چانهزنی جدی با مخالفان ورود زنان به ورزشگاهها نشدهاند، اما مخالف اين حضور هم نبودهاند. چنانکه آخرين واکنش رسمی دولتی در اينباره پاسخ شهيندخت مولاوردی معاون رئيس جمهوری بود که گفت دولت به خاطر احترام به مراجع، مساله حضور زنان در ورزشگاهها را پیگيری نکرد و فراموش نکنيم که خانم مولاوردی دقيقا وقتی آب پاکی را روی دست عدهای از فعالان زن برای دنبال کردن اين خواسته ريخت که آنها به او بيش از هر دولتمرد و دولتزنی اميد بسته بودند. اما به نظر نگارنده مهمترين نکته نامه فابيو آزودو اين بخش است: «فدراسيون جهانی واليبال دارای قدرتی برای القای روش های سياسی، فرهنگی و اجتماعی به کشورها نيست.» سوال اينجاست که آيا ممنوعیت ورود زنان به استاديومهای ورزشی يک خواسته فرهنگی، اجتماعی در کشور ماست يا فقط يک روش سياسی است؟ تحت چه برآوردی تبعيض جنسيتی در يک کشور از سوی يک مقام جهانی "روش فرهنگی و اجتماعی" خوانده میشود؟ آيا اين پاسخ به اين معنی نيست که نبودن زنان در ورزشگاه در ايران علاوه بر يک مساله سياسی، يک مساله فرهنگی است که از سوی مردم و به ويژه زنان ايران نيز پذيرفته شده است؟ کش و قوس اميد و نااميدی و البته دليل قدردانی از پاسخ آزودو، دومين نامه را از سوی زنان پیگير موضوع ورود زنان به ورزشگاهها به او در پی داشت. نامهای که شرح آن به قرار زير است: «آقای فابيو آزودو سخنان فابيو آزودو نشانگر اين بود که آقای مديرکل به شدت تحت تاثير احساسات و هيجنانهای تماشاگران مسابقات قرار گرفته. او ميزبانی ايران در اين دوره از بازیها را تحسين کرد. خبرگزاری تسنيم از قول آزردو نوشته است : «همه تيمهای حاضر در سطح يک ليگ جهانی شانس يکسانی برای ميزبانی اين مرحله دارند و ما تقاضاهای رسيده را برای انتخاب ميزبان بررسی میکنيم. شرايط مختلفی برای رأی نهايی وجود دارد که يکی از آنها حضور خانوادههاست، اگر اين امر محقق نشود تأثير منفی در تصميم FIVB خواهد داشت. اگر ايران بتواند شرايط موردنظر ما را مهيا کند، ميزبانی مسابقات بسيار مهم بينالمللی به ايران داده خواهد شد. از اصحاب رسانه تقاضا میکنم که هدف ما را که حضور خانوادهها و نه تنها بانوان در سالنهاست به اطلاع عموم برسانند.» پاسخ ديپلماتيک فابيو آزودو هم به نامه زنان و هم در پاسخ خبرنگاران نشان از اين دارد که او راه هر دو انتخاب را برای فدراسيون جهانی واليبال باز گذاشته است؛ چه فشار بيشتر بر ايران برای مجبور کردناش در پذيرفتن اينکه زنان و مردان در ورزشگاه نبايد سهم تبعيض آميز داشته باشند و هم پذيرفتن اينکه دولت ايران احترام مراجع را به بهانه ويژگی فرهنگی مهمتر از خواستههای مردماش میداند. بايد نشست و منتظر ماند تا نتيجه تاثيرات ميزبانی ايران بر آقای مديرکل در تصميمهای بعدی فدراسيون جهانی مشخص شود. Copyright: gooya.com 2016
|