گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
16 تیر» نقش آقای ظريف کجا و نقش ظريف ما مردم کجا! ژاله وفا20 فروردین» قمار هستهای و تلاش برای پاک کردن حافظه يک ملت، ژاله وفا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! برای حفظ نظام در تسليمنامه، ايران را تحت قيمومت در آوردهاند (بخش اول)، ژاله وفااين توافقنامه به صراحت ناقض صريح استقلال ايران است. ممنوعيت سخن گفتن و نقد نوشتن درباره تسليمنامه وين خود بزرگترين دليل بر اين نقض است. اين تسليمنامه حکم يک قرارداد استعماری منتهی در قرن ۲۱ را دارد! نظام ولايت فقيه با فراهم آوردن زمينه محتوای اين مذاکره و در انتها پذيرش آن، ايران را تحت قيمومت آمريکا و ساير قدرتهای جهانی در آورده است
بدنبال نشر مقاله اينجانب چند روز قبل از امضای توافق نامه وين ؛ تحت عنوان "نقش آقای ظريف کجا و نقش ظريف ما مردم کجا؟! " و بعد از توافق وين ،چند تنی از دانشجويان درون کشور با ارسال نامه ای ، ۱۴ سوال در رابطه با مساله هسته ای و متن توافق نامه و مضرات اين توافق نامه و خطرات و عواقب آن برای نگارنده ارسال کرده اند. که پاسخ درخورو دقيق به همه آنها نيازمند نگارش چند مقاله است. متن نامه اين دانشجويان عزيز(با حذف نام و نام دانشگاه ) بدين شرح است . خانم وفای گرامی - با درود فراوان به شما بانوی ايرانی و گرامی. من م. ش دانشجوی رشته اقتصاد انرژی دانشگاه...هستم و مقالات و تحليلهای اقتصادی شما راهميشه مطالعه می نمايم .همواره در نگارش و ديدگاه شما نوعی صداقت آميخته با مسئوليت ديده ام که بسيار اعتماد من را جلب نمود ه است .اخيرا مقاله شما تحت عنوان" نقش اقای شريف کجا و نقش ظريف ما مردم کجا ؟"توجه من را جلب کرد .خصوصا که جنبه سياسی داشت .ديدم که در نگاه سياسی همچون زمينه اقتصادی بسيار متبحريد و وجدان من را برانگيخت. بعد از مطالعه آن به گروهی از دوستان دانشجوی خود نيز توصيه کردم انرا مطالعه نمايند. البته بعد از آن و در اين فاصله انجام توافق وين و صدور قطعنامه شورای امنيت بين ما بحثی نيز در گرفت وهمگی روی اين تذکر شما که نسل جوان بايد خاصيت چون و چرايی را از دست ندهد و نمی تواند با بی تفاوتی و چشم بسته نسبت به امروز و آينده خود و آتچه در وطنش می گذرد نگاه کند ، توافق داشتيم . اين حس که ما نسبت به خود و سرنوشت نسل خود و نسل بعد از خود نيز مسئوليم ما را برآن داشت که با نگاه منتقد به صحبتهای آقايان روحانی و ظريف و متن برجام و قطعنامه شورای امنيت نگاه کنيم. البته دانش زبان انگليسی ما برای درک متن حقوقی برجام کفايت نميکرد وبه متن ترجمه وزارت امور خارجه رجوع کرده ايم که بعد نيزخوانديم که در مجلس نيز به ترجمه غلط واشتباهات و ابهامات متعدد ان اعتراض شده است . حاصل آن مطالعه بحث بين جمع ما طرح چندين و چند سوال شد که قرار شد آن را با شما که دسترسی به اطلاعات بيشتری داريد و دارای بينش سياسی هستيد قرار دهيم.تا باصداقت نه تنها به ما پاسخ گوييد بلکه ساير جوانان را نيز روشن سازيد.بسياری در اين نسل تشنه دانستن حقيقتند و بهت از ميزان خسارت مساله هسته ای در ميان دانشجويان بسيار زياد است .
پاسخ سوال ۱: از ديد اينجانب ۱/ اين توافق نامه بصراحت ناقض صريح استقلال ايران است .ممنوعيت سخن گفتن و نقد نوشتن درباره تسليم نامه وين خود بزرگترين دليل بر اين نقض است. ۲/اين تسليم نامه حکم يک قرارداد استعماری منتهی در قرن ۲۱ را دارد ! ۳/نظام ولايت فقيه با فراهم آوردن زمينه محتوای اين مذاکره و در انتها پذيرش آن ،ايران را تحت قيمومت امريکا و ساير قدرتهای جهانی در آورده است ! ۵/ اين توافق نامه سند تسليم کردن ايران در برابر خريد تضمين بقای نظام ولايت فقيه است. ۶/ متن اين توافق نامه سند تسليم کردن ايران وخيانت به حقوق ملی در قبال دريافت ما به ازايی چون چشم پوشی از طرح براندازی رژيم جمهوری اسلامی توسط قدرتهای خارجی طرف مذاکره می باشد واز اين لحاظ نيز هم جنس و هم سنخ قرار داد ترکمن چای است واز آنجا که قدرت فی نفسه مذبذب و عهد ناشناس است ؛ سرنوشت قذافی نمونه ای روشن بر کوتاه مدت بودن عمر چنين تضميهايی توسط قدرتهای خارجی است. ۷/نفس اين قرارداد ،هم امنيت سياسی و نظامی وهم برخلاف تبليغات دولت روحانی امنيت اقتصادی ايران را شديدا بخطر می اندازد .چرا که قدرتهای خارجی طرف توافق با مکانيسم ماشه و نگاه داشتن شمشير داموکلس خطر هر روزه بازگشت تحريمها ، زمينه و امکان توليد محور شدن اقتصاد ايران و قوت گرفتن بنيه توليد ايران را سلب می کنند و حتی به گفته اوباما در کنفرانس تلفنی ۳۰جولای ۲۰۱۵: "ايران تحت شديدترين بازرسیها در تاريخ خواهد بود.وحتی با رفع تحريمها، انها برای رسيدن به جايی که اگر تحريمها اصلا نبود میرسيدند، ۲۰ تا ۲۲ سال زمان میخواهند." ۹/ متن تسليم نامه بخوبی روشن می سازد که رابطه قوای بر قرار شده بين قدرتهای خارجی و جمهوری اسلامی رابطه ای يک طرفه بوده که در آن قدرتهای خارجی آمر و جمهوری اسلامی مامور بوده اند.وحتی بر اساس مفاد توافق نامه ،طرف ايران حق اعتراض به گزارشهای بازرسان اين قدرتها و نيز آژانس را نداشته و مکانيزم بازگشت تحريمها هم در صورت اعتراض و ادعاهای قدرتهای طر ف مذاکره وهم در صورت اعتراض ازطرف ايران صورت می گيرد! يعنی در هردو حالت ايران بازنده است! ۱۰/ تحريم تسليحاتی ايران با توجه به وضعيت منطقه و اتحاد اسرائيل و عربستان و ترکيه و... امنيت وطن و مردم را به خطر مياندازد. و در بندهايی از برجام و قطعنامه شورای امنيت ملی امکان بهانه برای برگزيدن گزينه نظامی عليه ايران را فراهم آورده اند. در واقع قدرتهای خارجی با اين تسليم نامه برای مردم ايران مدار بسته بد و بدتری درست کرده اند تا افق هر نوع گشاايش سياسی و اقتصادی و ... را بر روی مردم ايران ببندد. ۱۱/ هم متن برجام و هم قطعنامه ۲۲۳۱ مصوب شورای امنيت ملی سازمان ملل ،در بند بند خود ايران را درحلقه مهار امريکا و ساير قدرتهای جهانی در اوده اند و وطن ما را به کشوری کنترل شده انهم برای مدتهای طولانی و فراتر از ۲۵ سال بدل کرده اند.
تکاليف۱۹ گانه ايران از قرار زيرند: ۱/ جمهوری اسلامی هرگز بمب اتمی نمی سازد و بدست نميآورد. مجازات هايی که در ضمائم آمده اند بشرح ذيلند: ۱/ لغو قطعنامه ها بترتيبی که در ضميمه ۱ مقرر است به ساير سوالات در شماره های بعدی اين نوشته ميپردازم. زنهار که مردم ايران مادامی که خود حق حاکميت خود را بدست نگيرند و وطن خود را ازعاملان خشونت روز افزون در ابعاد سياسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در زندگی خود آزاد نسازند و از لحاظ مالی و معيشت روزانه خود وابسته به دولت بمانند تا ثروتهای ملی آنها را بفروش رساند و سهم شير رابه مافيا و سهم ناچيزی را به ملت دهد ؛ به مصداق شعر مولانا روبه مزاجانی چون عمله استبداد نظام که خود عاملان ايجاد فقر و برباد دادن ثروتهای اين ملت و وضع تحريمها بوده اند و احتياج به گرفتن تضمين بقای نظام آنها را به آستان بوسی بيگانگان کشانده است؛ ملت با غرور و وجدان بيدار ايرانيان و جوانان آن ؛اين شيران توانمند را مردمانی محتاج و در مانده در افکار عمومی جهان معرفی می کنند که حاضرند قيمومت قدرتهای خارجی را صرفا "بخاطر يک مشت دلار " بپذيرند و ذهن و زبان خود را نيز بر هر نقد و اعتراضی فرو بندند! Copyright: gooya.com 2016
|