یکشنبه 14 شهریور 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

مسلمان بى آزار؟ مسلمان تحميل گر و زورگو؟ از كجا بايد تشخيص داد؟؛ ف. م. سخن

مردم، موظف و مجبور ند در كشورهاى اسلامى از قوانين اسلامى تبعيت كنند. عدم تبعيت مى تواند عواقبِ خانوادگى، اجتماعى، شغلى، و قانونى براى شخصى كه تبعيت نمى كند داشته باشد. شخص مى تواند حتى مورد آزار و اذيت ديگر افراد جامعه قرار گيرد.

gooya0237.JPG

خارجى ها هم در اين گونه كشورها، موظف به رعايت بسيارى از قوانين و سنن اسلامى هستند. نوع پوشش، غذا، نوشيدنى، نگهدارى از حيوان، روابط ميان انسان ها، اظهار نظر در باره ى روساى كشور اسلامى، اظهار نظر در باب مسائل دينى، و مواردى از اين دست، بايد منطبق با سنن و قوانين جامعه ى اسلامى باشد. در برخى شهرها و مكان ها، خارجى ها و غير مسلمانان حتى حق ورود و سكونت ندارند. تقريبا مردم همه ى جوامع، چنين محدوديت هايى را در كشورهاى مختلف پذيرفته اند و اين موضوع تبديل به عرف بين المللى گشته است.

اما وقتى مسلمانان براى اقامت به كشورهاى خارجى كه دمكراسى و آزادى در آن ها حاكم است مى آيند، وضع فرق مى كند. آن ها انتظار دارند كه مردم و قوانين اين كشورها، بر اساس اصول دمكراتيك و آزادى هاى جمعى و فردى، حقوق اسلامى آن ها را رعايت كند. آن ها از آزادى هاى موجود در اين كشورها تا جايى كه مى توانند استفاده و سوء استفاده مى كنند. آن ها در اين كشورها به حقوق و مزايايى دست مى يابند كه در كشورهاى اسلامى، حتى طرح اين حقوق توسط غير مسلمانان مى تواند موجب سنگين ترين مجازات هاى شرعى و قانونى شود.
آيا مى توان و بايد به اين انتظارها پاسخ مثبت داد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اگر اصل طلايى آزادى، عدم محدود كردن و از بين بردن آزادى و حقوق ديگران باشد، پاسخ به اين سوال در اغلب موارد «خير» خواهد بود.

مثالى مى زنيم: آيا من در يك كشور آزاد، آزاد هستم در خانه ى خود، زندان‌ى شخصى ايجاد كنم و زن و دخترم را در آن جا حبس و شكنجه كنم؟ پاسخ قطعا منفى ست. اگر چنين اتفاقى بيفتد، ماموران قانون، بى فوت وقت، آن زن و دختر را نجات مى دهند و شوهر و پدرى كه آن ها را زندانى و شكنجه كرده تحويل مقامات قضايى مى دهند.

اكنون به اين موارد دقت كنيم:

از كودكى، دختر بچه «مجبور» به حفظ حجاب مى شود

پسر بچه «اجبارا» ختنه مى شود

زن و دختر تنها با «اجازه» ى مرد از خانه خارج مى شوند

زن و دختر «مجبور» به در خانه ماندن و كار نكردن مى شوند

زن و دختر «اجازه» داشتن تماس با مرد و پسر غريبه ندارند

زن و دختر در معرض اتهام مرد -يا مردان خانه- قرار دارند و تهديد آن ها تا حد مرگ و كشته شدن مى تواند صورت پذيرد...

قصد نداريم وارد جزييات اين زندان هاى نامرئى خانگى شويم و فقط به همين چند مثال بسنده مى كنيم. حال اگر از زن و دختر اسير دست قوانين اسلام، كه قاضى و مجرى آن مرد يا مردان خانه هستند سوال شود كه آيا شما احساس اسارت مى كنيد يا اصولا اسير هستيد يا اين كه براى زندگى به نحو دلخواه آزاد نيستيد، به ظن قريب به يقين پاسخ اكثرشان -به خاطر سندروم هاى روانى تا احساس خطر آتى در صورت بيان حقيقت- منفى خواهد بود و نه تنها احساس اسارت نخواهند كرد بلكه خود را آزاد ترين انسان ها ى روى زمين خواهند ناميد و ضعف را اتفاقا به نداشتن آزادى اسلامى در كشورهاى غربى نسبت خواهند داد!

آرى! تا زندانى را كه انسان در آن اسير است، به چشم نبينيم و آن را ساخته شده از ميله هاى آهنى و قفل و زنجير هاى فلزى ندانيم، وجود آن زندان را قبول نخواهيم كرد.

براى اثبات اين كه چنين زندانى واقعا وجود ندارد مى توان اين موارد را آزمود:

كودكان پسر و دختر، تا سن بلوغ قانونى، در خارج از منزل، از پوشش عادى در آن اجتماع استفاده كنند و هيچ پوششى كه ظن «اجبار» مذهبى و ايدئولوژيك به استفاده ى از آن برود مورد استفاده قرار نگيرد.

بدن كودك نه «مال»ِ والدين كودك، بلكه «مال»ِ خود او و تحت حفاظت قانون تا سن بلوغ باشد و بعد از آن تصميم به هر گونه ايجاد تغيير در آن بر عهده ى خود شخص باشد.

حتى اگر اِعمالِ اجبارى آداب و سنن «غير انسانى» و «ضد آزادى» در محدوده ى زندگى خصوصى اشخاص قابل تشخيص و پيگرد نباشد، در صورت بروز بيرونى و در خواست آن به عنوان حق قانونى به صورت تظاهرات و سخنرانى و بيان نظراتِ آشكار، قابل پيگرد قانونى و ممانعت از آن باشد.

در فيلم هايى كه مشاهده خواهيد كرد، نمونه ى واضحى از ديدگاه هاى وحشتناك دينى كه در كشورهاى آزاد و دمكراتيك، بالقوه وجود دارند ولى به صورت بالفعل در نيامده اند و تشخيص وضعيت اشخاصى كه در محدوده ى شخصى و خصوصى اين افراد زندگى مى كنند ارائه مى شود:

ترجمه مطالب فيلم دوم:
مردی که با کت و شلوار و کراوات، ریش بلند و عرق‌چین برای ده‌ها نوجوان و جوان مسلمان سخنرانی می‌کند، می‌گوید: هر بار ما یک سخنران دعوت می‌کنیم به او اتهام می‌زنند که از اعدام همجنسگرایان دفاع می‌کند، یا از مجازات مرگ برای مجرمان. یا اینکه می‌گویند این سخنران همجنسگراهراس است، یا زنان را منکوب می‌کند. اما این دیدگاه فلان سخنران افراطی نیست. تمام مسلمانان به همین چیزها اعتقاد دارند.

او سپس خطاب به حاضران می‌گوید: شماها که مسلمان رادیکال نیستید! هرکدام از شما که یک مسلمان معمولی سنی است، دست خودش را بلند کند. همه بلند می‌کنند. سخنران ادامه می‌دهد: هر کسی موافق است که زنان و مردان باید در مکان‌های متفاوتی بنشینند، دست خود را بالا کند؟ همه دستشان را بالا می‌گیرند.
سخنران: هرکسی اعتقاد دارد که مجازات‌های مندرج در قران و سنت، چه مرگ باشد چه سنگسار، اگر از طرف الله و پیامبرش باشد، بهترین مجازات ممکن برای نوع بشر است؟ همه دست خود را بالا می‌برند.

سخنران: آیا ما باید این مجازات‌ها را در جهان جاری بکنیم؟ همه موافقت خود را اعلام می‌کنند.

سخنران با تعجب: حالا آیا شماها رادیکال و تندرویید؟ اما سیاست‌مداران و رسانه‌ها می‌گویند همه ما تندرو هستیم و باید از این کشور اخراج شویم. سبحان‌الله، الله اکبر، تکبیر...

جماعت: الله اکبر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016