جمعه 8 اردیبهشت 1385   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بم: گروه های غير دولتی ( ان. جی .او)، بخش اول :طرح ها و مشكلات، سعيد سلطانپور

سعيد سلطانپور (‌تورنتو)- هفته گذشته 100 مين سالروز زلزله سانفرانسيکو در سال 1906 بود که به قيمت جان 3000 نفر وبی خانمان شدن 250000 هزارنفرشد و نابود شدن قسمت اعظم شهر بود.
در همين زمان در گوشه ديگر دنيا ،‌يكي ازپر جمعيت ترين پايتخت هاي دنيا كه در گسل زلزله قرار دارد به دليل نگرش سنتي جامعه (‌خدا بزرگه )‌و( هر چه قسمت باشه )‌ و نيز عدم برخورد كارشناسانه و عدم مشاركت همگاني درتصميم گير هاي كلان شهري در دو حكو مت گدشته و حال تصور خوش آيندي را به ذهن نمي آورد.

به گزارش مهر، حميدرضا وثوقي فر در اولين همايش بين‌المللي مقاوم‌سازي لرزه‌اي با بيان اين که هيچ کدام از نقاط کشور از زلزله مصون نيست، افزود: 62 درصد از ساختمان‌هاي کشور خشتي يا بنايي هستند که اين ساختمان‌هاي نامقاوم مشکلات بسياري را در هنگام زلزله به وجود مي‌آورد.
وي اظهار داشت: تنها 2 درصد از ساختمان‌هاي تهران در برابر زلزله مقاوم هستند ولي 44 درصد از ساختمان‌هاي اين کلان شهر ارزش مقاوم‌سازي دارند.

از نظر تکنيکی دولتها موظف هستند که از شهروندان آسيب ديده مراقبت کنند و شهرها را بازسازي كنند ولی درکشورهائی که نهادهای غير دولتی نهادينه نشده اند وظيفه نيروهای متعهد و انسان دوست است که به رشد و سازماندهي اين نهادهای غير انتقاعی همت كنند.
مثلا در جريان بم يک وحدت نسبی بين گروهاي مختلف ايراني در تورنتو بدست آمد که براي اولين بار مثبت بود ولي كامل نبود و مي توانست بهتر شود . علرغم پيشنهاد برای نهادينه شدن اين كميته بدلايلي که بررسي آن د رگزراش جداگانه اي خواهد آمد ، ميسر نشد.

زندگی در غرب و در گير بودن در عرصه فعاليتهاي اجتماعی به بسياری از ما اين شناخت را داده است که عليرغم اينكه جكومت دموكراتي در ايران حاكم نيست ولي مي تواند و بايد د ر حد توان به حل مشکلات آن کشور در زمينه هاي اجتماعي اقدام كرد. . با درنظر گرفتن اينکه کانادا کشوری است که صاحبان مشاغل مي توانند مقدار ي از ماليات بر درامد خود را به نهادهاي مجاز د رانتاريو و كانادا به نهادهای غير انتفاعی در ايران کمک کنند. البته نمونه زياد نيست بنابر اين انتقال تجارب ان گروه هاي ثبت شده موضوع بعدي ما خواهد بود.
زيرا دولت كانادا تنها 700 هزار دلار به بازسازي بم كمك كرد كه رقم بسيار ناچيزي است. در حالي كه يكي از اقليتهاي مذهبي در كانادا سا لانه رقمي برابريك ميليادردلار از محل ماليات بر درامد خود به كشور متيوع خود در خاورميانه كمك مي كنند.

در حين تهيه اين گزارش زلزله جديد ی در لرستان رخ داد و مناطق بسياری را ويران کرد. در صدد شديم تا تجارب گروه های داوطلب در يكي از سازمانهاي غير دولتي رد بم را براي اطلاع همكان گزاش كنيم تا برای برنامه ريزی ها ي آينده مفيد باشد
.
در همين راستا با آقای مسعود بکريان ساکن تهران هست ازجمله کسانی است که با سازمانهاي غير دولتي اروپائي در بم کار کرده است و در پروژه كار اموزي 150 زن كه همسرانشان را در زلزله از دست داده بودند مسوليت داشته است گفت و گوي تلفتني داشتيم .آقای بگريا در مورد سازمانهاي غيردولتي نظارت اصلاحي داشت .آقاي بكريان در تماس تلفنی مدت زيادی بالغ بربکساعت را صرف کرديم تا گوشه ای از کار و مشکلات اجرائی را برا ی ما بيان کنند. اقای بکريان و خانم و بلانکا سيمونکوا مسول سازمان غير دولتي (پين) (مردم نيازمند) از کشور چک را که مسول پروژه بود را معرفی کرد. عليرغم مشكلات ارتباطي خطوط تلفني زميني در كشمير سرانجانم تواستيم با بلانكا گفت و گوي مكملي داشته باشيم تا از ديد يك غير ايراني نيز سازمانهاي غير دولتي را معرفي كرده باشيم. اين تماس پس از ردو بدل کردن چند اي ميل و اطمينان دادن به وی که کار ما برای آگاهی رسانی است نه مسائل سياسي رايج كه حل مشكلات مردم نيست .
از اقای بکرين و خانم سيمونكوا كه برای تهيه اين گزارش اختصاص دادند سپاسگزار هستيم.

سعيد : ‌وقتي شما به بم رفتيد چگونه بود
م.ب. : بم کاملا نابود شد ه بود بعد از چند روز که گروه های امدادو نجا ت رفتند سازمانهاي غيردولتي وارد شدند. آنها ازابتدا با مشکلاتی روبر و بودند
سعيد: مثل چه مشكلاتي ؟ا
م.ب.: مشکلات تردد-وويزا که البته غير عادي نيست . در ان شرايط خاص. ولي بر اثر مرور زمان مشکلات حودشان را نسان مي دهند .. 2 سال گذشته است . چيزی که کاملا مشحص است سازمانهاي غيردولتي چيزی را که خراب شده درست کرده اند .. چیزهائی که خراب شده ساختمان و مدرسه درست شدهاند ولي مردم هم که آسيب های روانی ديده بودند بازسازي نشدهاند. مسلما حسن نيت هست.ولي همه گروهها ترجيح ميدادند که کارهای ساختماني ( هارد پروژه ) سخت بکنند مانند مدرسه سازي بدليل اینکه اولا پيشرفت ها قابل ارزيابی است و ضمنا کار قابل نمايش هست ولی آسيب های اجتماعی نياز به برنامه ريزی دراز مدت و کار کارشناسی و متخصانه دارد . زيرا مدرسه را می شود ساخت ولی دانش آموزان مدرسه را که 2000 نفر هستند و همچنان از اثرات روحی زلزله رنج می برندرا چه کسی می سازد.؟ ساختار اجتماعی خانواده ها را نمی توان به سرعت درست کرد .
سعيد : اين وظيفه دولت می تواند باشد نه سازمانهاي غير دولتي خارجي

م.ب. ::‌شايد اينها می توانند کار ريشه ای تر بکنند.


م.ب. : سازمانهاي غير دولتي می توانند کار درستی انجام بدهند ولی مايل نيستند زيرا ميخواهند زودتر به کمک دهنده نشان بدهند که کار ساختمانی کرده اند. بايد توجه داشت ک سازمانهاي غير دولتي يک شغل است انها که کمک می کنند کارشان انساندوستانه هست ولي ا حقوق دريافت می کنند. آنها آدم های خوبی هستند که کارشان کمک به مردم هست.

سعيد: من فکر می کردم بسياری از انها مجانی کار ميکننند زيرا در ايران و يا در فرهنگ ما کارهای خيريه يعنی کارهای داوطلبانه.
چند روز پيش تلويزيون سی بی سی از افغانستان گزارشی داشت که پيرمردهای يک روستا می گفتند بچه های روستا بدليل نداشتن مداد و دفتر به مدرسه نمیرزوند . وی به خبرنگار می گفت سازمانهاي غير دولتي ا بشتر پولهای دريافتی خرج سازمان ادرای خوشان ميشه و به ما چيزی نمی رسه.
م.ب:

ا سازمانهاي غير دولتي می توانند کا ربهتری ارائه بدهند. تعدادی از اين افراد مشاور، . مدير پروژه ، مسول برنامه و پر اين القاب هست. ولی حقيقتا اينطوری نيست. شما بايستی يک آمار داشته باشی تا بر اساس ان برنامه ريزی کنی. مثلا نيازها بايستی مشخص شود. چه کسی اين يیازها را بررسی می کند. چه کسی تصميم ميگرد که بم نياز به2 يا 20 بيمارستان دارد ولی مثلا نياز به کارآموزی به اشتغال ندارد.
البته همه انها فارغ التحصيل دانشگاه های اروپا هستند . انها سوال نمی کنند
سعيد : البته در ايران که آمار وچود ندارد
م.ب.: انها نمی پرسند که بينند امار وچوددارد يا نه ؟
چيزهائی مهم است. 500 -600 هزار يورو شايد پول کمی باشد يا زياد. با برنامنه ريزی درست می شود کار اصولی انجام داد و يا می شود انرا نابودکرد.

سازمانهاي غير دولتي کمتر پيدا ميشود که بخواهد پروژه سافت بکند روی مردم کار کند. ( پين ) يکی از معدود گروههائی بود که اين پروژه را قبول کرد.
دولت و سازمانهاي غير دولتي بايد خودش را هماهنک کنند تا کار زير بنائی انجام شود.
البته در کار ساختمان سازی هم گروهها مشگل داشتند زيرا کمتر می شود روی برنامه ريزی کار راپيش برد و مدت تعيين کرد.
کسی که بافرهنگ اروپائی امده نمی تواند بفهمد چگونه ميشود در اين سسينم بدون برنامه کار کرد.
شايد يکی ا سازمانهاي غير دولتي می بايستی تهيه اماررا در دست می گرفت.


سعيد : لطفا يک پروژه مشخص را مثال بزن؟

پروزه( اف.اچ .اج)زنان بی سرپرست که هزينه ان توسط" آرکه نوا "که آلمانی بود پرداخت شده بود. آ نها
اين پول را در اختيار پين قراردادند.

سعيد : می دونيد چقدر اين پروزه هزينه شد؟
مسعود :نه نمی دانم
در هرحال 2500 تا خانواده در بم و مناطق نزديک به بم شناسائي شدند که زنان همسرانشان را که نا ن آور خانه بودند از دست داده بودند. اين خانوارها چون روستائی هستند پرجمعيت هستند. برای 200 خانواده برنامه ريزی کرد تا اينها را فن ياد بدهند.

در جريان عمل مشکلات خودش را نشا نداد زیرا از يکطرف با مردم و از سوی ديگر بادولت طرف هستيد که بايد شما را کمک کند. هيچ مشاوری هم نبود که بتواند ما را راهنمائی کند که چکونه يشود اين خانمها را به سمت توليد و خود کفائي مالی برای چرخاندن زندگی خودشان هدايت کند
سعيد:
چه کاری بهشون يادداديد؟
مسعود : اينها را به 3 گروه تقسيم کردند
صنايع دستی مانند گليم باقی و حصير باقی
2. سراميک كار ي مانند پارچ
3. اموزش توليد توپ فوتبال
برای ایتها کارگاههائی درست شد تا به اينها فن ياد بدهند.
عده ای از اينها خودشان ( ايرانيها ) حيف و ميل می کردند. اين افراد به واسطه آشنائی انتخاب شده بودند از طريق محلي .د. اين افرادی می ديدند می شود سو استفاده کرد . سازمانهاي غير دولتي به انها اعتماد کرده بودند ..
سعيد »نمونه مشحص داري ؟
مسعود مثلا چسب برا یتوپ خريده بودند 120 هزار تومان ولی فاكتور شده بود يک ميليون و 200 هزار تومان
بعدا كس ديگري را از طريق آشنائی انتخاب کردند که فاکتو رها را بررسی کند که بعد از مدتی فر دمزبور هم خودش در اختلاس سهيم شد.


سعيد : خوب نشان می دهد که سيستم اشکال داره
مسعود: من قبلا در سازمان ملل کار کرده بودم برای انهاا دانستن زبان انگليسی مهم است. در حالی که آدم با تجربه و استخوندار نياز دارد. زبان عامل مهمی است و لی شرط کافی نيست.
مثلا در طرح برگشت افغانی ها به افغانستا ن غير واقعی بود زيرا در افغانستان آ ب و بهداشت و کار نبود. بعد ا مجبور شدند سرعت اعزام را کم کنند . بسياری از افغانها مجددا به ايران برگشتند.

سعيد: خوب شما جرا اين طرح را شروع کرديد
مسعود : من وقتی طرح شروع شده بودوارد شدم والا مشخص بود که از طريق دوختن توپ و سراميک و گليم در شهرستان امکان خودکفائی مالی نيست .. ما مجبور شديم اینرا به حداقلی برسانيم که 150 نفر را آموزش بدهيم.
پين محبور شد که بم را ترک کنه وپروژه را به يک زن و شوهر هلندی محول کرد ( اسيستانس اينترنشنال)
سعيد : چرا رفتند
مسعود: برای اينکه بودجه کافی نبود
سعيد: کمک دهنده مالی که يکی بود.
مسعود: پين 6 نفر بودند وامکان هزينه انها نبود
سعيد : :پس اسينسن انينرنشنال 2 نفر بودند هزييه کمتری داشتند.
مسعود: بله هنوز در بم هستند. اينها اصلا نگران تمام شدن کارنبودند – 6 ماه طول کشيد
آقای يان- د-يانگ و خانم امی –د-هوفما -يانگ
اين پروزه نياز به دوندگی زياد دارد چون با دولت طرف بوديم . انهااين دوندگی را نکردند.
من مجبور شدم بخشی از دوندگی را بکنم
ما آموزش داديم و حالا بايستی انها را ثابت می کرديم تا مدل موفقی باشد. برای اينها شرکت تعاونی تشکيل داديم
ما می دانستيم که اينها نمی توانند برای يک دوره طولانی مدت اين کار را انجام بدهند.

سعيد : نقطه پايداری چی بود ؟
مسعود : من اين کم کاری را به مسولين گزارش کردم. مسولين کمک کننده مالي اصلی هم آمدند و من گفتم که ميشد طرح رابهتر انجام داد. مودبانه گفتم اين ها کار نمی کنند. هر روز می امدندو " های " و ها آريومسعود " و می رفتند.
.

سعيد : مگه ياد گيري سراميک سازی و توپ سازی جقدر طول می کشه ؟

مسعود : کار مهم اين بوده که برا ی کسانی که کارشان بچه دار ی و خانه داری بود بهشان تفکر کار و کارگاهی ياد داديم. کامپيوتر ياد دادم. قيمت نهائی مسول را بهشان ياددادم. برنامه ريزی از خريد تا فروش و قيمت گذاری
می شد يک مدل خوب بشه اگر اين گروه وظيفه خودش را انجام ميداد.
آنها محترمانه بعد از 6 ماه عذر من را خواستند. همه کار های دفتری را بعد از کار آموزش من د ر نيمه شب انجام می دادم.
سعيد : بالاخره پروژه به کجا رسيد ؟
مسعود : نمی دانم ولی می دانم هنوز اونجاهستند
سعيد : پس نشان می ده اگر انها ننوانستند ما را با سيستم درست آشنا کند متاسفانه ما توانستم زن و شوهر هلندی را مانند سيسيتم خودمان کنيم.
بايد دولت نظارت داشته باشد ولی اين نظارت ها در کشورهای ما به محدوديت و سانسور می انجامد

مسعود: بايستی برای پيشرفت کار مدير برنامه کار آ باشد. كم كار هم بود . فقط اداره تعاون که با ما خوب همکار ی کرد ادارات دولتی همکاری با ما نمي كردند. برا ی کوچکترين امکانات بايد می جنگيديم
سعيد: مثلا چه امكاناتي
مسعود: مثلا زمين. دولت اعلام کرد به افراد درزمين های خودشان مسکن می دهد. در حالی که بسياری از اين افراد مستاجر بودندو عده ای هم از اطراف امده بودند تا در بلبشو زمين بگيرند..
در اردوگاه هائی که درست شده بودمشکل مواد مخدر و فحشا بوجود امده بود و دولت می خواست که سريعتر اردوگا ه ها را ببنندد. اين خانمها با بچه هايشان هم در اردوگاه بودند. و خوب زمين نداشتند كه د ران ساكن بشوند تا مشمول كمك شوند.

مسعود من توصيه می کنم با خانم سسيمونکوا که مدير اين طرح بود تماس بگيريد وی فرد لايقی بود که اين طرح را قبول کرد.
سعيد:
باتشکر از وقت شما و اطلاعاتی که دراختيارم گذاشتيد

بخش دوم
كشمير پاكستان
مصاحبه با خانم بلانکا سميونکوا
سلام خانم
مسعود شما را معرفی کرد که به عنوان مطلع گفت و گوئی داشته باشيم.
بالاخره پس از مدتها توانستيم با شما صحبت کنيم.
بر خلاف تصور من و ددين عکسهای قله های برفی فکر ميكردم هوا انجا بايد سرد باشد
ولی هوا 22 درجه بود
سعيد :
چه مشکلاتی در بم شما تجربه کرديد؟
بلانکا سيمونکوا:‌من فکر می کنم عدم هماهنگی بين موسسات کمک رسانی سازمان ملل و سازمانهای غير دولتی بين المللی و مقامات ايرانی بود . مثلا در کشمير با اينکه وسعت زلزله وسيع تر از بم بود ولی هماهنگی بهتر بود.

سعيد: چه تفاوتی بين کشمير و بم در زمينه کمک رسانی می بينيد؟
بلانکا سيمونکوا: سازمان ملل تا اين لحظه مسول بود ولی از ين ببعد دولت مسول عمليات خواهد بود بر عکس بم که از ابتدا دولت مسول عمليات بود.
سعيد : شما در بم جه مسوليتی داشتيد و چقدر بودجه در اختيار داشتيد؟
بلانکا سيمونکوا: در مورد بودجه بهتر است که نگویم ولی بهتر است در مورد طرج بگویم که 150 زن به دو گروه تقسيم شده بودند
ما زنان را بازسازی کرديم. ما توانستيم آنها را به نيروهای مولد تبديل کنبم.

سعيد‚: آيا اين پروژه يايان يافته است ؟
بلانکا سيمونکوا : نه تا ماه مه ( اردی بهشت ) طول می کشد.
سعيد : شما عضو پين هستيد چرا پس پروزه را عوض کرديد؟
بلانکا سيمونکوا : ما مشغول ساختن مدرسه ای هم در بم بوديم . ما مجبور شديم بدليل کمبو د بودجه با موسسه ديگری شريک شويم



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




سعيد: با تجربه ای که شماداريدچه پيشنهادی برای بهتر شدن کمک ها داريد؟

بلانکا سيمونکوا : دولت به اندازه کافی موثر نبودند همه چيز با تاخير انجام ميشد بعضی از کارهای اداری ماهها طول می کشيد. بايد سيتسم را متحول کرد
من توصيه می کنم شما که خارج از ايران هستيد سيستم سازمانهای غير دولتی را در داخل تقويت کنيد برای اينکه اصلا توسعه نياقته است. وقتی که با پاکستان مقايسه می کنم می بينيم سيستم سازمانهای غير دولتی در ايران خيلی ابتدائی تر هستند.
سازمانهای غير دولتی بايستی با با کاميونی تی ها ارتباط بيشتری داشته باشند تا بتوانند در مواقع حوادث طبيعيی بهتر و مفيد تر عمل کنند.
سعيد : سازمانهای غير دولتی د رايران داوطلبانه کار می کنند و بودجه ای هم ندارند در حاليکه اروپائی ها حقوق می گيرند.

بلانکا سيمونکوا: در ايران بودجه کمی برای ايجاد سازمانهای غير دولتی ا ست.

سعيد : مسعود گفت بدليل عدم وجود آمار سازمانهای غير دولتی در بم ترجيح می دادند که کارهای ساخت و ساز انجام بدهند تا کارهای بازسازی انسانی. هر چند نبايستی زحمات آنان دراچرای پروژه ها را ناديده گرفت . شما چه می گويئد؟

بلانکا سيمونکوا : بدليل اينکه کمک ها از خارج می آيد و آنان مشخص می کنند در چه زمينه ای کمک ها بايستی مصرف شود. مثلا آلمانها بودجه ساختن 3 مدرسه را دادند .شايد دولت بايستی به کمک کنندگان نيازهای انسانی را اعلام كند..
البته بازسازی ويرانی ها سريعتر انجام ميشود تا بازسازی انسانها که زمان طولانی تر را می طلبد. شايد 2 سال .
هيج سازمان غير دولتی قرار نيست اين مدت طولانی در بم بماند.

سعيد : فکر می کنيد بازسازی بم چقدر طول می کشد؟

بلانکا سيمونکوا : فکر می کنم 2-3 سال طول بکشه. من 8 ماه انجا بودم. مراکز اصلی مانند بيمارستان ومدارس ساخته شده است ولی خانه ها نياز به مشارکت دولت و همگان دارد.

سعيد :آيا شما مشکل با نيروهای انتظامی داشتيد ؟
بلانکا سيمونکوا: در ابتدا آنها هيج همکار ی نداشتند ولی بعد از مدتی انها تغيير رويه دادند و با سازمانهای غير دولتی هم همکار ی های داشتند.

سعيد : شما تجربه شخصی تان از ايران چی بود ؟ آيا دفعه اولتان بود که به ايران می رفتيد ؟

و بلانکا سيمونکوا : اين با ردوم من بود قبلا هم سال 2001برای مدت کوتاهی ايران بودم.
سعيد : شما ايرانی ها را چگونه ديديد؟
بلانکا سيمونکوا : من تعجب کردم از نظر تحصيلکرده ها و طلاعات و بنوعی ثروت که برا ی من يك سورپرايز بود.
ايکه مردم به روابط اهميت می دادند. آنها خيلی مهربان و گرم بودند ولی از سوی گدير فکر می کنم که دولت انها را بنوعی محدود می کند.

سعيد : يک سوال خصوصی از شما دارم که اگر مايل بوديد به ان پاسخ بدهيد؟
شما بنظر می آير که مسيحي هستيد. شما با مردم که مسلمان بودند مشکلی داشتي ؟

بلانکا سيمونکوا : نه هيج مشكلی نداشتم . من يك كاتوليك هستم .من در پاكستان هم مشكلي ندارم با آنچه که من باور دارم . با مردم راحت بوديم

سعيد : فکر می کنم مردم سراسر دنيا هيج مشکلی با مردم ديگر بر سر مذهب ندارند و اين مسائل را بعضی از دولتها دامن می زنند
بلانکا سيمونکوا : منهم همينطور فکر ميکنمسعيد : من تشکرفراوان می کنم اززحمات شما و وقتتان. و خوشحالم از کشوری هستيد که به رهبری اسلاو هاول يک انتقال صلح آميزی را با اسلواکی انجام داد.
بلانکا سيمونکوا:آميدوارم که اطلاعاتم بدرد خوانند گان شما بخورد
.سعيد : حتما اينطو ر خواهد بود زيرا ما درراستای آگاهی رسانی اقدام می کنيم و مطمئن هستيم که مثبت خواهد بود.


1.Non Governmental Organization ( N.G.O)
2. Blanka Simunkova
3.People In Need

Email:ssultanpour@yahoo.com
Web log: www.kanoun-e-bayan.blodspot.com





















Copyright: gooya.com 2016