سه شنبه 25 تیر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

معلم خوزستانی از خود دفاع می کند: بدون مدرک مرا متهم کردند، سرمايه

سرمايه - نرگس جودکی - سيدعباس قلی نبوی معلم ۴۴ ساله خوزستانی همان معلمی است که ارديبهشت ماه امسال کانون توجه رسانه ها بود و همه از علی نوروزی شاگرد کلاس او نوشتند که در اثر تنبيه آقای معلم فلج شده است. نبوی تا امروز حرف هايش را با هيچ مسوول يا رسانه ای در ميان نگذاشته است. او که با مدرک کارشناسی آموزش ابتدايی ۲۲ سال سابقه تدريس دارد از اول تيرماه به مدت سه ماه حق ندارد در مدرسه حضور يابد و حقوقی هم نخواهد گرفت. او گلايه های بسياری دارد، از صدور حکم تعليق از کار بدون رای دادگاه توسط وزير و از انعکاس نامناسب اخبار توسط صداوسيما و رسانه ها. دو هفته ديگر نتيجه نهايی وضعيت جسمی علی و دليل آن را کميسيون پزشکی اعلام خواهد کرد و دادگاه بر آن اساس قضاوت می کند. نبوی پرونده ای از تشويق نامه ها و اظهارات و شهادت همکارانش در دست دارد و شمرده شمرده سخن می گويد.

+روز پنجم ارديبهشت در کلاس درس شما چه اتفاقی افتاد؟

وقتی وارد کلاس درس شدم در ميان ۲۵ جفت چشم دانش آموزان کلاسم علی را ديدم که سرش را روی ميز گذاشته و از درد شکم و پهلو ناراحت است. همه دانش آموزان با هم گفتند: «آقا، علی نوروزی حالش خوب نيست.» براساس تجربه احتمال دادم دچار ضعف بدنی يا دل درد ميکروبی شده است. او را بيرون فرستادم تا آبی به سروصورت بزند و نفسی تازه کند. کلاسم مشرف به دستشويی بود و از پنجره مواظبش بودم. پدر و مادر علی ساکن تهران بودند و او با عمويش در «لالی» زندگی می کرد. من که از زندگی دانش آموزم مطلع بودم هميشه هوايش را داشتم. چند ماه از سال، علی نماينده کلاسم بود. ساعت هشت و ۴۵ دقيقه آن روز نماينده کلاس که تازه عوض شده بود، اسامی کسانی را که شيطنت کرده بودند به دستم داد. گاهی شيطنت بچه ها در مدرسه باعث شکستن دست و پايشان شده بود و قرار بر اين بود که بچه ها آرام تر باشند تا صدمه ای نبينند. علی هم آن روز جزء اسامی بود. با خنده به آنها گفتم روبه ديوار بايستيد. با روکش لاستيکی باريکی که سيمی هم در آن نبود به باسن اين دانش آموزان زدم. زنگ دوم هم به پايان رسيد و حتی در زنگ سوم من از علی درس مدنی پرسيدم. علی شاگرد خوب کلاس من بود و در بيشتر ساعت ها به من کمک می کرد. آن روز دانش آموزان من بين ۱۷ کلاس مدرسه، آخرين کسانی بودند که مدرسه را ترک می کردند. در آخرين لحظات مدير و دو معاون مدرسه هم به در کلاس آمدند و گفتند ساعت درس تمام شده و منتظر شما هستيم. تمام دانش آموزان در سلامت کامل مقابل چشم آنها مدرسه را ترک کردند. همه آموزگاران که شاهد آن روز بوده اند به قرآن قسم خورده و شهادت دادند که دانش آموزان من سلامت بودند.

+بعد چه اتفاقی برای علی رخ داد و شما چگونه از حال او باخبر شديد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




شنيدم علی در راه بازگشت به خانه زمين خورده است اما همان روز من در يک روستا در پنج کيلومتری لالی درس می دادم که مدير مدرسه به من تلفن زد و گفت دانش آموزت حالش به هم خورده و از شما هم شاکی شده اند. با توجه به شناختی که از خانواده اش داشتيم مدير از من خواست که به خانه شان نروم. آن روز به بيمارستان رفتم که گفتند چنين کسی اينجا بستری نشده است. به خانه عموی علی هم رفتم که اجازه ندادند داخل شوم تا اينکه فردای آن روز، جمعه موفق به ديدن علی و اعزام او به اهواز شدم. شنبه هم خودم را به بيمارستان گلستان اهواز رساندم. هزينه بيمارستان را پرداختم و برای علی، پدر و مادرش و پرستار بليت هواپيما برای تهران گرفتم. چند روز بعد هم به همراه رئيس اداره آموزش و پرورش به بيمارستان لقمان حکيم رفتم. در همين روز اخبار ۳۰:۲۰ اعلام کرد علی در بيمارستان است و معلمش بی خيال در شهر می چرخد. +چند دانش آموز روز پنجشنبه شيطنت کرده و کنار ديوار ايستادند؟ چهار نفر بودند. البته من نمی توانم بگويم آنها را تنبيه کردم چرا که رفتارم همراه با خشونت نبود. اکنون هم پيش وجدان خودم آسوده ام که حقيقت را می گويم.

+رفتار علی پس از اين ماجرا با شما چگونه بود؟

اگر چيزهايی که در مورد روز پنجشنبه به دروغ نوشتند، حقيقت داشت بايد علی از من متنفر می شد ولی وقتی من به عيادتش رفتم در حضور پدر، مادر، عمويش و رئيس اداره آموزش و پرورش از مادرش خواست برای من صندلی بياورد که خسته نشوم. +اکنون وضعيت جسمانی علی چگونه است؟ هنوز نتيجه نهايی کميسيون پزشکی اعلام نشده است ولی حتی اگر کميسيون هم بگويد در اثر ضربه پوسته لاستيکی علی دچار مشکل شده است باور نخواهم کرد، چون من بهتر از هر کسی می دانم که آن ضربه نمی تواند کوچک ترين صدمه ای به دانش آموزم برساند. +پيش از اين نشانه ای از بيماری در علی ديده ايد؟ گاهی در زنگ تفريح رگ گردنش متورم می شد، عصبی بود و با بچه ها درگير می شد. +شما هم روز پنجشنبه عصبانی بوديد؟ نه عصبانيت من در حدی نبود که با خشم دانش آموزانم را تنبيه کنم. اگر اين طور بود با خيال راحت نمی گفتم بچه ها کنار ديوار بايستند. +حالا علی کجاست؟ نمی دانم کجاست. فقط می دانم مرخص شده و از بيمارستان که حالش را جويا شدم گفتند می تواند چند قدمی راه برود البته بايد زمان بگذرد تا مشکلش رفع شود. +بعد از اين ماجرا رفتار اطرافيان با شما تغييرکرده است؟ ... چهره منفوری از من ترسيم شده است. +خانواده تان چطور؟ خانواده من نابود شدند. پسر و دخترم بعد از اين ماجرا راهی بيمارستان شدند.

+ شما فرزندی هم از دست داده ايد. چه اتفاقی برای او افتاد؟

يک سال پيش پسرم در اثر سهل انگاری سازمان آب و برق در پارک بازی می کرد که دچار برق گرفتگی شد.

+ از اين سازمان شکايت کرده ايد؟

تا وقتی دادستان مامور به در خانه ام نفرستاد به دادگاه نرفتم. پولی هم خسارت نگرفتم ولی گفتم کاری کنيد که کس ديگری بدبخت نشود

+ حکم تعليق از خدمت تان را دادگاه رسيدگی به تخلفات اداری آموزش و پرورش صادر کرد؟

اين حکم بدون رای دادگاه و به دستور وزير صادر شد. اگر مجرم هستم بايد در دادگاه قضايی به تخلف من رسيدگی شود. عباس رهی مشاور وزير و مديرکل ارزيابی عملکرد و پاسخگويی به شکايات وزارتخانه با من صحبت نکرده و حرف های مرا نشنيدند. البته ايشان در يک مصاحبه اشاره کرده بود که معلم مقصر نيست ولی کسی برای شنيدن حقيقت از دهان من تلاش نکرد.

+ شما بازداشت هم شديد؟

بله ۲۴ ساعت در لالی بازداشت بودم و با ۱۰۰ ميليون تومان وثيقه آزاد شده ام. دلم نمی خواست وثيقه بگذارم، با اين تخريب شخصيتی که در مورد من انجام شد ترجيح می دادم به زندان بروم.

+ رسانه هايی که درباره اين اتفاق نوشتند هم با شما تماس نگرفتند؟

نه تماس نگرفتند. من هم به خاطر حفظ مصالح کشورم تمايلی به گفت وگو با رسانه های بيگانه نداشتم با اينکه آنها هم اين شايعات را در بوق و کرنا کردند. از مجلس و کميسيون آموزش و تحقيقات هم که بدون تحقيق در اين باره صحبت کردند گلايه دارم. در آن تاريخ می توانستند از رئيس کميسيون بهداشت مجلس، اميدوار رضايی نماينده لالی و رئيس بيمارستان لقمان در اين باره سوال کنند.

+ خودتان در دوران دانش آموزی تنبيه شده ايد؟

خيلی زياد. به شيوه های مختلف سيلی، شلنگ و هرچه تصور کنيد و الان دست همان معلمان را می بوسم. حتی وزير آموزش و پرورش هم به گفته خودش تنبيه شده است. نمی خواهم بگويم تنبيه خوب است چرا که به درستی مردود اعلام شده و معلمان بايد شيوه های ديگری برای تربيت دانش آموزان داشته باشند.

+ دختر شما چطور، تنبيه شده است؟

بله تا به حال در کلاس تنبيه شده و من چون می دانم معلم قصد و غرضی نداشته شکايتی نکرده ام.

+ حتماً شنيده ايد مواردی پيش آمده که دانش آموز بر اثر تنبيه دچار مشکل جدی شده است؟

بله می دانم که حتی در مواردی دانش آموز در اثر تنبيه جان داده است. ولی من اين تنبيه را قبول ندارم و معتقدم برخورد من با دانش آموزم با خشونت و تنبيه نبوده است.

+ بعد از اين آيا از همان پوسته نازک در کلاس استفاده می کنيد؟

نه ديگر. البته ديگر ذوق تدريس را هم از من گرفته اند و حالا در اين فکرم که ديگر به کلاس نروم چون ذوق اوليه را در خودم نمی بينم. مطبوعات کاری با من کردند که ديگر آن آموزگار سابق نيستم. من بارها به عنوان معلم نمونه شهرستان و استان معرفی شدم و تقديرنامه گرفتم. من مدرس آموزش بودم و به معلمان درس می دادم ولی با اين اتفاق ديگر آن توان را در خودم نمی بينم.

+ اميدی به رضايت خانواده علی داريد؟

آنها بارها از رضايت دادن صحبت کرده اند. من از سيستم اداری آموزش و پرورش گله دارم و معتقدم اين رفتار به قشر فرهنگی لطمه می زند که هنوز مقصر بودن محرز نشده ولی آنها يک طرفه به قاضی رفتند. من از فرهنگيان در اين باره پوزش می خواهم.





















Copyright: gooya.com 2016