سه شنبه 24 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بهمنگان ِ شادمان، شاد باد! احمد پناهنده

نه نه قرار نيست، ايرانيان حتی در زمستان ِ سياه و سرد، افسرده و ماتم زده سر در گريبان فرو برند و بر خود بپيچند و زاری کنند.
نه نه ماتم و مصيبت و شيون و ناله با نياکانمان، ميانه ای نداشته و بيگانه بودند بيگانه اما يگانه با شادی و سرور
نه نه با تيرگی و تاريکی در ستيز بودند و رنگهای روشن و شاداب را عاشقانه، عاشق
نه نه شب را خوار می خواستند و آتش در دلش می افروختند اما به خورشيد درود می فرستادند
نه نه سياهی را دشمن می داشتند و به روشنايی و سپيدی ستايشی بی دريغ نثار می کردند



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




آری:
شادی و شادمانی و شور و سرور در ژرفای ِ جان و جهان ِ جوانشان، چون ِ گلهای ِ هميشه بهار، می شکفت و لبخند ِ شاداب را در چهره ی طبيعت می نشاند.
آغاز سال را با طبيعت ِ نوزاد، به شادی و سرور، سبز می شدند و جشنی بی همتا بر پا می داشتند و تداومش را در نوروز ِ بزرگتر در تولد ِ پيامبر ِ خرد، آشو زرتشت به اوج می رساندند و با پای سر در طبيعت ِ سبز ِ عريان، کنار جويباران با کبوتران و پرندگان، سيزده ی خود را بدری جانانه می کردند و آنگاه به ياد عزيزان از دست رفته شان با لباس سفيد، شادمانی و سرور ِ فرو خفته ی آنها را ترانه می خواندند.
هنوز فروردين ماه را تمام نکرده، در ارديبهشت، سپس در خرداد و همين طور در تير و امرداد و شهريور و مهر و آبان و آذر ماه، جشن های ماهانه را با بی همتايی ِ سزاوار برگزار می کردند و شاداب و شاداب تر می شدند.
اولين روز زمستان را با نام اهورامزدا آغاز می کردند و جشنی شادمانی گستر را در پهن دشت ِ بی کران سرای ِ ايرانزمين با نام ِ ديگان، برگزار می کردند تا تداوم آن را در جشن های ِ دی به آذر سپس دی به مهر و دی به دين
ادامه دهند و با گرمای ِ اين جشن ها، برودت و سرما را در سختی و سياهی ِ زمستان، ذوب کنند.
در همين گرمای ِ جشن های ِ چهارگانه ی دی ماه بسر می برند که بهمن ماه نم نمک از راه می رسد تا پس از پاکی ِ خرد و پالودگی ِ منش در دوم بهمن ماه، بهمنگان را جشن ِ ديگری برپا سازند.
و چه عبث گفتار، زشت پندار و قبيح کرداری است که کسانی پيدا می شوند که تکرار و واگويی ِ اين اعياد و جشنها را توهين به حافظه تاريخ برداشت می کنند اما نمی دانند که هر عيد باز گشتی است به اصل ِ خويش اما نه در جا زدن در گذشته بلکه در مداری والاتر و بالا بلندتر و نزديک شدن به منتهای ِ انتهای ی يگانگی ِ خويشتن.
از اين ديدگاه هر عيدی و يا جشنی نه اينکه تکرار نيست بلکه همواره يک پديده نوی است جهت ِ تازه شدن و تازه تر گرديدن.
و اين رمزی است که نياکانمان بر ما گشودند و در گذرگاه تاريخ آنجا که همه ی تمدنها و فرهنگ ها به تندبادی، نابود و از خود بی خود شدند اما ما ايرانيان با تمدن و فرهنگ ِ گوهر آفرينمان در طول تاريخ با چنين پشتوانه ای ماندگار مانديم و ماندگارتر بر پا خواهيم ماند.
آری:
هنوز در چله ی بزرگ، با سرما و برودت در ستيزيم که بهمن ماه از راه می رسد و با خود بستر سپيد را چون عروسان ِ سپيد پوش، در جان و دلمان فرش می کند و ما را مژده ی فرا رسيدن ِ جشن ِ سالاری ديگر از آتش را فرا می خواند. تا گرمای ِ آن را در دل بهمن شعله ور کنيم.
و اين بهمن ماه است که سده را در برودت ِ چله ی بزرگ، آتش افشان می کند و جشنی سزاوار از اين عنصر ِ بی همتای ِ طبيعت را به ارمغان می آورد.
می دانيم که دومين روز ِ هرماه، بهمن نام دارد، و چون با نام ِ ماه ِ بهمن يکی می گردد. پس اين روز جشن است و بهمنگان نامش گذاشته اند.
به عبارت ديگر، بهمنگان، بهمن روز از ماه ِ بهمن است که در دوم ِ بهمن ماه ِ زرتشتی برگزار می شود.
اما امروز اين جشن نه در دوم ِ بهمن ماه، بلکه در بيست و ششم دی ماه ِ کنونی برگزار می گردد. دليل اين اختلاف ِ زمان ِ بر گزاری ِ ديروز با امروز، تغيير سال شمار ِ نياکانمان در امروز است. زيرا در دوره ی باستان سال به دوازده ماه و هر ماه به سی روز تقسيم می شد. اما امروز شش ماه اول ِ سال به سی و يک روز و پنج ماه بعدی به سی روز و ماه آخر سال به بيست و نه روز واگر سال کبيسه باشد به سی روز تقسيم می گردد. به همين دليل، جشن ِ بهمنگان، نسبت به سال شمار ِ ديروز، شش روز جلوتر، يعنی بيست و ششم دی ماه برگزار می گردد که اين روز منطبق با روز ِ دوم ِ بهمن ماه، در دوران ِ نياکانمان است.
بهمنگان جشنی در ستايش خرد پاک و منش نيک است و در اين روز آشی بنام " بهمنگان " در ديگی بنام بهمنجنه از حبوبات و انواع گوشتها می پزند و به شادی و شادمانی می پردازند.
بطوريکه ابوريحان بيرونی در کتاب «التفهيم» درباره¬ی بهمنجنه می¬نويسد :
" بهمنجنه بهمن روز است از بهمن ماه، ايرانيان در اين روز بهمن سفيد (نام گياهی است که در کرانه¬ی خراسان و جاهای ديگر ايران می¬رويد) با شير خالص پاک می¬خورند و می¬گويند حافظه را زياد می¬کند و فراموشی را از بين می¬برد، ولی در خراسان هنگام اين جشن مهمانی می¬کنند و بر ديگی که در آن از هر دانه¬ی خوردنی و گوشت حيوان حلال گوشت و تره و سبزی¬ها پديدار است، خوراک می¬پزند و به مهمانان خود می¬دهند و برای هريک از داده¬های خدا سپاس به جای می¬آورند ".
در آثارالباقيه نيز آورده است :
" بهمن ماه روز دوم آن روز بهمن، عيد است که برای توافق دو نام آن را بهمنجه ناميده¬اند، بهمن نام فرشته¬ی موکل بر بهايم است که بشر به آن¬ها برای عمارت زمين و رفع حوايج نيازمند است و مردم فارس در ديگ¬هايی از جميع دانه¬های ماکول با گوشت غذايی می¬پزند و آن را با شير خالص می¬خورند و می¬گويند که حافظه را اين غذا زياد می¬کند و اين روز را در چيدن گياهان و کنار رودخانه¬ها و جوی¬ها و روغن گرفتن و تهيه¬ی بخور و سوزاندنی¬ها خاصيتی مخصوص است و بر اين گمانند که جاماسب وزير گشتاسب اين کارها را در اين روز انجام می¬داد و سود اين اشيا در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست ".

در ترجمه¬ی خرده اوستا نيز بر موکل بودن بهمن بر چهارپايان اشاره¬ای شده است بدينہگونه که : " در جشن بهمنگان، برای اينکه امشاسپندِ بهمن در جهان ِ مادی نگهبان ِ چارپايان سودمند است، از خوردن گوشت پرهيز می¬کنند. ايرانيان ِ قديم اين روز را به احترام ِ آن جشن می گرفتند و شادی می کردند و خود را برای ِ پيروی از صفات ِ پسنديده ی آن که راهنمای ِ پيشرفت و سعادت است، آماده می ساختند ".

در پايان بخش اين جشن ِ سزاوار شادمانی، خلاصه ی چکامه ای چند از شعرای ِ نامدار ِ ايرانزمين را به همين مناسبت، آذين بخش ِ ديده و دل می کنيم.

فرخش باد و خداوند فرخنده کناد
عيد فرخنده و بهمنجه و بهمن ماه
فرخی سيستانی

انوری گويد :
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نا رفتن ما در افواه

اندر آمد ز در حجره ی من صبحدمی
روز بهمنجه يعنی دوم بهمن ماه

عثمان مختاری شاعر سده ی ششم نيز می‌سرايد :
بهمنجه است خيز و می آرای چراغ ری
تا برچينيم گوهر شادی ز گنج می

اين يک دومه سپاه طرق را مدد کنيم
تا بگذرد ز صحرا فوج سپاه دی

بهمنگان ِ شادمان بر ملت با فرهنگ ايران، شاد باد!
اين جُستار ارمغانی است برای دوست بسيار ارجمندم خانم فرحناز فر که تلاشش را برای سرفرازی ايران می ستايم.

دکتر احمد پناهنده





















Copyright: gooya.com 2016