چهارشنبه 4 فروردین 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ايا ای همسفر نوروز آمد، شعری از رها بزرگـمهـر

بيا چون گلشن يکدانه باشيم
به ديدار صَبا درخانه باشيم

برآيد چون نسيم از کوهساران
به سويش، پيک يک پيمانه باشيم

به پا برخيز وبنگر گاـرخان را
لبی بر ساغری شعلانه باشيم

به تن نازی مينا در تن باغ،
به جست وجوی او در لانه باشيم.

ايا ای هـمسفر نوروز آمد!
به جنگل،سو به سو پروانه باشيم.

شب است و زين سپهر پر ستاره،
دلی مدهوش آن مهپاره باشيم.

درين غوغای سوسو های شبتاب ،
گل شب بوی اين کاشانه باشيم .

به بار است ابرهای تيرۀ شب،
بيا تا برق اين رعدانه باشيم.

ببين ای دل ! شب است آبستن روز،
اگر هـشيار و هميارانه باشيم.

صَبا دِی از مَه ِ شب پيک آورد،
که در نوچرخه گی،رُخشانه باشيم.

سبو دردست باش ای ياورِ باغ،
در اين باغ کهن،جانانه باشيم.

برآمد ساز ودف از هرگذاری،
براين نوروز، دست افشانه باشيم.

بهار آمد،بپا برخيزوخوش باش،
گل افشان بالبی خندانه باشيم.

به رقص آئيم و درجشن طبيعت،
دراين رنگانه گی،همگانه باشيم.

دلا! برخيز و برگردون نگر کن،
بهر افسون بسی،فرزانه باشيم.

رها بزرگـمهـر
۲۶ اسفند ۱۳۸۸



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 





ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016