خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
14 مهر» رييس كميسيون حقوقي: طرح مجازات اسيدپاشي در مجلس تهيه ميشود6 مرداد» دختر ايلامي قرباني اسيدپاشي جان باخت، ایسنا
بخوانید!
9 آذر » واکنش وزير ارشاد به اولتيماتوم سينماداران: سينماها تعطيل شد هم شد؛ تلويزيون داريم و نگرانی نداريم!
8 آذر » از اسیدپاشی در ایران تا آوارگیهای آمنه در اسپانیا، «چشم در برابر چشم» رونمایی شد 8 آذر » چاقی بیش از حد مردان و زنان ایرانی؛ به یُمن فست فود! 8 آذر » موفقیت هنرمندان ایرانی در دو رقابت بین المللی 8 آذر » مشایخی: نمایشی که با بازیگران مشهور سینمایی مخاطب جذب کند تئاتر نیست
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! از اسیدپاشی در ایران تا آوارگیهای آمنه در اسپانیا، «چشم در برابر چشم» رونمایی شدکتاب خاطرات آمنه بهرامی دختری که اسیدپاشی زندگی او را دگرگون کرد با حضور اهالی ادبیات رونمایی شد. زینب کاظمخواه - خبرآنلاین آمنه بهرامی چند سالی است که نامی آشنا برای ما شده است. حالا کتاب خاطرات او منتشر شده است. «چشم در برابر چشم» کتابی است که او در آن خاطراتاش از کودکی، نوجوانی و جوانی تا اسیدپاشی و ماجراهای بعدش را شرح داده است. او زندگیاش را تصویر کرده تا به قول خود دیگر آمنهای بعد از او به وجود نیاید و انسانی پیدا نشود که بازهم داستان غمانگیز آمنه را تکرار کند. آمنه بهرامی چهارشنبه هشتم آذرماه به کتابفروشی گویا آمد تا در مراسم رونمایی کتاب زندگیاش حضور داشته باشد. اجرای این مراسم را سهیل محمودی بر عهده داشت که در سخنانی گفت: «امیدوارم بخشش آمنه دامن زدن به عفو و نگاه انسانی را در جامعه ما گسترش دهد. رنج و اندوهی که او به شانه کشیده و آن بخشایش خاص دل دریایی میخواهد که در لحظه قصاص بگویی که به خاطر حقیقت بزرگتر از حقم گذشتم.» حسین الهی قمشهای فیلسوف، ادیب، سخنران، مترجم و نویسنده که چهار سالی است که هیچ جا سخنرانی نمیکند نیز به این مراسم آمد و سخنرانی کرد. او آمنه بهرامی را رابعه زمان ما دانست که بزرگترین درس او فخر و مباهات انسانی است. الهی قمشهای همچنین گفت: «آدمیزاد شکوه و عظمتی دارد، شان آدمیزاد به جایی رسیده که باید دید که پدرش چقدر پول دارد.» او با اشاره به برتراند راسل و اینکه او چه کاری برای بشریت کرده است توضیح داد: «شاید از افتخارات راسل نوشتن مقالات و کتابهایش باشد، اما مهمترین افتخار او سئوالی است که از خود کرد: من برای چه میخواهم بنویسم؟ او گفته که من میخواهم از آلام بشری کم کنم، دردها و رنجها را میبینم، نمیتوانم کاری کنم اما میخواهم قدری از آن کم کنم.» الهی قمشهای در پایان حرفهایش یادآور شد: «هر کدام از ما میتوانیم به سهم خودمان با کسی که این دردها و رنجها را تحمل کرده همدردی کنیم، ما باید به فرهنگ کلاسیک خودمان؛ سعدی، مولانا و حافظ که آدمیت را برای ما جلوه گر کردند بازگردیم. ما این هدیه آمنه را میپذیریم و باید تاج آدمیزاد بودن بر سرش بگذاریم.» «چشم در برابر چشم» گفتههای آمنه است که در طول چند سال آن ها را ضبط کرده است. مهدی سجودی نوارهای ضبط شده را پیاده و تنظیم کرده است. او در این مراسم از تمام درد و رنجهایی که در این هفت سال بر او گذشته است سخن گفت، از روزهای دربه دری و تنهایی و بیپولی در بارسلون. از این که روزنامههای خارجی زیادی از وقتی که او پایش را به بارسلون گذاشت با او مصاحبه کردند، از چاپ کتاباش از سوی یک ناشر آلمانی گفت که به خاطر بیپولی مجبور بود که کتاباش را چاپ کند. آمنه گفت: «ناشران ایرانی به من کم لطفی کردند. وقتی از چاپ کتابام حرف زدم از من میخواستند سیدی را به آنها بدهم و من اعتماد نکردم تا اینکه مهدی سجودی را یافتم.» آمنه یکی از چشمهایش را بعد از اسیدپاشی از دست داد ولی چشم دیگرش بینایی داشت. او برای درمان به بارسلون رفت. او درباره آنروزها گفت: «آقای خاتمی هزینههای درمانام را دادند. 15 هزار یورو گرفتم، اما وقتی آقای احمدینژاد آمدند هزینههای درمانام قطع شد و آن چشمی که چهل درصد بینایی داشت کاملا از بین رفت. بعد از آن جزو آوارههای خیابانی شدم، زنگ زدم ایران مسئولان گفتند که انتخاب خودت بود.» او از تمام شایعاتی حرف زد که در این سالها او را آزار داده و حمایتهای مالی که از او نشد: «روزهایی بود که چیزی برای خوردن نداشتم و میگفتند که با پول مردم ماشین خریدهام با کدام چشم رانندگی میکردم، اما در تمام این سالها فکر میکردم روزی کتابام را مینویسم و همه چیز را خواهم گفت.» آمنه در پایان از گذشتن از قصاص مجید موحدی کسی که زیبایی سالهای جوانیاش را از گرفت سخن گفت؛ او یادآور شد: «اگر گذشتم به خاطر روح و روان خودم بود.» Copyright: gooya.com 2016
|